به گزارش لنگرخبر، دکتر مریم غفوری روانشناس با ارسال یادداشتی به تحریریه لنگرخبر نوشت: با دیدن اخبار مختلف و ناملایماتی در مورد شهردار و مسئولین شهرم بر آن شدم تا توضیحاتی را در مورد خودشناسی ارائه دهم.

اِسناد یا آباژه یا نظریه اِسناد (Attribution Theory) بر آن است تا مشخص کند که چگونه آدمی تلاش می ورزد تا علت های رخ دادن رفتارهای آشکار فردی را بر پایه عوامل (درونی) یا (بیرونی) برای خود یا دیگران بشناسد، درواقع اِسناد به کوشش انسان ها در دریافتن چرایی رفتار خود و نیز رفتار دیگران اشاره دارد.

در خطای بنیادی کارهای افراد را ناشی از صفات شخصی آن ها می دانیم و از موقعیت هایی که در آن قرار می گیریم غافل می شویم و نقش شرایط و محیط را نادیده می گیریم که همین جهت گیری اشتباه باعث به وجود آمدن سوءتفاهم می شود

انسان وقتی به چیزی اعتقاد پیدا می کند، تغییر آن بسیار دشوار می شود. حتی اگر شواهد و اثبات های زیادی در اختیارش قرار بگیرد، معمولاً عقیده ی شکل گرفته به سختی تغییر می کند که به این وضعیت، پشتکار به خرج دادن در عقیده می گویند.

در زمینه اِسناد، سوگیری هایی وجود دارد که موجب خطا در اِسناد می شود، به این سوگیری ها خطای بنیادین در ادراک می گویند (به عنوان مثال همین حادثه سیل شهرستان لنگرود)

گرایش ما به اِسناد دادن شکست های دیگران به عوامل درونی آنان و نسبت دادن موفقیت های آنان به عوامل بیرونی را خطای بنیادی اسناد می گویند. به طور مثال اگر ببینیم دیگری بعد از اتمام دانشگاه و درس سرکار رفته حادثه را به علتی درونی (از بند پ واردشده) نسبت می دهیم، اما اگر خودمان بیکار باشیم آن را به علتی بیرونی (من پارتی نداشتم) نسبت می دهیم

سوگیریِ شناختی الگویی است که در قضاوت و استدلال، انحراف ایجاد می کند و به موجب آن، نتیجه گیری هایی که در مورد سایر افراد و موقعیت ها انجام می گیرد ممکن است به شکلی غیرمنطقی صورت گیرند. افراد، واقعیت اجتماعی ذهنی شان را از طریق مشاهدهٔ ورودی ها شکل می دهند. سوگیری شناختی، درنهایت ممکن است به تحریف ادراکی، قضاوت نادرست، تفسیر غیرمنطقی یا آنچه به طور گسترده، بی خردی نامیده می شود، منجر شود.

درواقع سوگیری، تمایل به طرفداری از یک  قضیه بدون بررسیِ درستی یا نادرستی آن است و با خودداری و امتناع از در نظر گرفتن دیدگاه های جایگزین منطقی همراه است. سوگیری غالباً به طور ناآگاهانه در قضاوت شخص اثر می گذارد و غالباً به سوءتفاهم و تعارض ختم می شود که نشانه نداشتن یک ذهن باز است.

بازیگر اصلی تمام مشکلات، حس غریزی و مهار نشده نفرت است، حال باید از خود بپرسیم که به راستی نفرت چیست؟

نفرت حسی آشناست چون همه ما، در وجود خودمان آن را تجربه کرده ایم و به دلایل و شکل های مختلف در ما دیده شده است.

همین که از موفقیت شهردار و مسئولین شهرمان خوشحال نمی شویم، رئیس یک اداره را زیر سؤال می بریم و تلاش های نماینده و مسئولان شهرمان را نادیده می گیریم، اخبار و تلاش یک کانال خبری را زیر سؤال می بریم، یعنی نفرت را به دروازه وجودمان راه داده ایم و این یک نمونه خیلی ساده از موضوعی است که روزانه و مستقیم و غیرمستقیم با آن مواجه هستیم.

نفرت ریشه تمام احساسات منفی است. وقتی تصمیم می گیریم حقیقت را نادیده بگیریم و آنچه را که خارج از دایره خواسته هایمان جا می گیرد، دوست نداشته باشیم یعنی گام های بزرگ به سمت نفرت برداشته ایم، نادیده گرفتن اعتماد، همکاری و عشق منجر به نفرت می شود.

جمله آخر: #کمی_با_هم_مهربان تر_باشیم

انتهای پیام/
همرسانی کنید:
برچسب‎ها : مریم غفوری

طراحی و پیاده سازی توسط: بیدسان