به گزارش لنگرخبر، نمونه عینی این نظریه را که صاحبنظر مطرح جهان «تورستین وِبلِن» مطرح می کند، می توان در جشن های عجیب و غریبی دید که این روزها به بهانه های مختلف در کشورمان برگزار می شود درحالی که کودک و نوجوان های دهه 60 یا سال های قبل و بعد از آن، اگر امروز بخواهند جشن هایی را که بواسطه آنها دور هم جمع می شدند مرور کنند، بی شک به تعداد اندکی از این بهانه های دورهمی می رسند که البته شادی آنها تا هنوز مانده و مرور شان دلنشین است. کمتر کسی است که ختنه سوران و آش دندونی پر آب وتاب قدیم را یادش نباشد. کم کم جشن تولدها هم اضافه شد. البته آنهایی که دست شان به دهان شان می رسید وقتی فرزند خانواده بزرگ و وارد دانشگاه می شد برایش سور می دادند. این درحالی است که امروز جشن ها و بهانه دورهمی ها با تغییر چشمگیری روبه رو شده و با یک حساب سرانگشتی می توان مصداق بارز نظریه «کالای مصرف نمایشی» وبلن را در انتخاب های تازه ایرانی ها دید. این جشن ها که برای هر کدام شان کیکی متناسب با موضوع جشن سفارش داده می شود، افرادی را دور هم جمع می کند که معمولاً هم عقیده هستند، اما در این جشن ها خبری از خلاقیت نیست، حتی در انتخاب طرح کیک ، رنگ لباس، تم و تمام جزئیات جشن، از ژورنال ها و نمونه های خارجی این جشن ها تقلید می شود. با این گزارش که همراه شوید از کم و کیف این جشن ها، دلایل و... بیشتر می خوانید، اما در نهایت قضاوت با خودتان که آیا با این جشن های جورواجور هم، احساس عمیق شادی و شادمانی به سیاق قدیم تجربه خواهد شد یا خیر. جشن هایی که در این گزارش مد نظر هستند و پدر و مادرهای امروزی سراغ شان می روند، پیش از به دنیا آمدن نوزاد استارت می خورند و تا هر زمان که نیاز به نمایش و انتشار عکس در فضاهای مجازی احساس شود، ادامه پیدا خواهند کرد؛ از جشن بارداری گرفته تا تعیین جنسیت که البته این روزها دیگر عادی شده اند و جای آنها را جشن هایی گرفته اند که تعجب برانگیز هستند حتی برای کسانی که در این جشن ها حاضر می شوند. برای نمونه بعد از به دنیا آمدن نوزاد و آن همه برو بیا و ریخت و پاش، تازه روزشمار جشن هایی مثل جشن «بوی پیراهن نوزاد» آغاز می شود که توجیه چندانی ندارد؛ اما هستند پدر و مادرهایی که به بهانه بوی لباس فرزندشان جشن می گیرند و افراد زیادی را دور هم جمع می کنند تا ساعت هایی را به شادی بگذرانند. کمی که گذشت وقت جشن «کالسکه» می رسد. یک بار دیگر یکسری آدم دور هم جمع می شوند تا گشت و گذار نوزاد با خانواده اش را جشن بگیرند. تم جشن هم کالسکه است و تمام وسایل پذیرایی با طرحی از کالسکه صورتی یا آبی رنگ تزئین می شود. کمی بعدتر جشن «گام نو» برای نوزادی که چند ماه از تولدش گذشته برگزار می شود با طرحی از کف پای نوزاد که بر تمام جزئیات جشن حک می شود. داخل پرانتز بگویم که در این میانه، جشن شیشه با طرح شیشه شیر، جشن اولین غذا که معمولاً کیک این جشن طرح یک ظرف سوپ است، جشن دندان، جشن کفش های کوچولو، جشن اولین کلمه و... هم برگزار می شود که در هر کدام از این ها تمام زوایای جشن باید با موضوعی که برای آن دورهمی ترتیب داده شده هماهنگ خواهد بود. بعد از مدتی کودک خانواده به سن و سالی می رسد که وقت جدا کردنش از پوشک است. کیک هایی با طرح های برگرفته از پوشک، توالت کودک و طرح هایی از این دست، برای جشن پوشک تدارک دیده می شود و عده ای دور هم جمع می شوند تا توانایی کودک برای جدا شدن از پوشک را جشن بگیرند و به او بابت اینکه به جای اجابت مزاج داخل پوشک، پدر و مادرش را از این موضوع باخبر می کند تبریک بگویند. این جشن ها تا جایی ادامه پیدا می کنند که پدر و مادرها حتی برای از بین بردن ترس کودک از رفتن نزد پزشک یا دندانپزشک، به دورهمی متوسل می شوند و تعداد زیادی میهمان را دور هم جمع می کنند تا به کودک القا کنند رفتن نزد پزشک، کشیدن دندان و اقدامات پزشکی از این دست به حدی شادی آفرین است که اعضای فامیل، دوست و آشنا دور هم جمع می شوند و ساعاتی را به شادمانی می گذرانند. کودک خانواده بزرگتر می شود و توانایی قلم به دست گرفتن را پیدا می کند. این موضوع هم بهانه خوبی است تا پدر و مادرهایی جشن قلم برگزار کنند. کمی بعدتر وقت آن می شود که کودک خانواده به مدرسه برود؛ باز هم جشن و باز هم دعوت کلی میهمان، مدتی بعد کودک قادر به نوشتن کلمات می شود و این هم فرصت خوبی است تا جشن «یاد گرفتم بنویسم» برگزار شود. چند هفته یا چند ماه بعد که کودک از رفتن به مدرسه استقبال نمی کند وقت جشن بعدی است؛ «من مدرسه را دوست دارم» کودک خانواده که می بیند برای دوست داشتن مدرسه، کلی میهمان دور هم جمع شده اند نظرش عوض می شود؛ اما سال بعد که از درس ریاضی بدش می آید باز هم برای رفتن به مدرسه بهانه جویی می کند. چاره جویی پدر و مادر به برگزاری جشن «من ریاضی را دوست دارم» ختم می شود و یکبار دیگر کودک شان را به تغییرنظر دعوت می کنند. البته جشن «یک دو سه، زنگ مدرسه» یا جشن «کلاس ریاضی من» هم از جمله جشن هایی است که در این مواقع برگزار می شود. موقع افتادن دندان های شیری می شود و جشن «دندان سالم من» بهترین بهانه برای راحت تر سپری کردن این دوران و تن دادن کودک به کشیدن دندان های شیری یا پذیرفتن چهره جدیدش است. این سن و سال کودک هم با بهانه های مختلف به برگزاری جشن های کوچک و بزرگ سپری می شود تا اینکه در دوره نوجوانی اش، موعد جشن باشکوه «دیگه وقت پروانه شدنه» از راه می رسد. دختر یا پسر خانواده دوره بلوغ را تجربه می کند و وقت آن است تا پدر و مادرش این اتفاق مهم در زندگی فرزندشان را با بقیه اقوام و دوستان جشن بگیرند. اگر بشود با کلی ارفاق موضوع این جشن را پذیرفت، بعید می دانم بشود طرحی را که برای کیک این جشن انتخاب می شود هضم کرد؛ متأسفانه در میان برخی از خانواده های امروزی حد و مرزها به طرز تأسف برانگیزی فراموش شده اند و هستند پدر و مادرهایی که طرح لباس زیر یا لوازم بهداشتی را برای کیک جشن پروانگی فرزندشان انتخاب می کنند. موضوعی که دکتر علیرضا شریفی یزدی به عنوان یک جامعه شناس امیدوار است مانند خیلی از پدیده های فرهنگی که وارد کشورمان شد اما ازآنجا که چندان مورد استقبال قرار نگرفت به فراموشی سپرده شد، از سوی خانواده های ایرانی سبک و دور از شأن شمرده و به فراموشی سپرده شود. این جامعه شناس علت جشن های پی در پی برای کودک خانواده و حتی جشن هایی را که این روزها بزرگسالان به بهانه های مختلف و غیرقابل توجیه برگزار می کنند، صرفاً جهت نشان دادن تمایز با دیگران می داند و معتقد است اغلب قشر متوسط و رو به پایین جامعه از این جشن ها استقبال می کنند چراکه اقشار رو به بالای جامعه نیاز به معرفی خودشان به دیگران نمی بینند. وی همچنین معتقد است این جشن ها که اسبابی برای تفاخر اجتماعی آن هم از طریق فضاهای مجازی به حساب می آیند، نوعاً توسط بانوانی تدارک دیده می شود که به تحصیل یا کار در اجتماع مشغول نیستند و فرزندان شان را به هدف تبدیل می کنند تا آرزوهای نهفته خودشان را واقعی کنند. پیشتر گفته شد، چنین جشن هایی از نمونه های خارجی آنها تقلید شده است. اگر برای شما هم این سؤال ایجاد شده که یعنی خارجی هایی که سراغ این جشن ها می روند نیز از اقشار متوسط، رو به پایین و جامعه بانوان هستند به پاسخ دکتر شریفی یزدی توجه کنید: «گذشته از اینکه معمولاً چیزی از فرهنگ خارجی گرفته می شود که خلأ آن در کشور وجود داشته باشد، نکته با اهمیت در تفاوت فرهنگ فردگرای غربی با فرهنگ جمع گرای کشورمان است؛ به این معنا که در غرب، جوان از 18 سالگی از خانواده جدا و زندگی مستقلی می سازد. در این شرایط مادامی که دو جوان صاحب فرزند شدند ازآنجا که می دانند این فرزند همانند خودشان تا 18 سالگی با پدر و مادرش خواهد بود، تمام تلاش خود را به کار می گیرند تا به هر لطایف الحیل که شده اتفاق های زندگی فرزندشان را جشن بگیرند و ثبت کنند. البته معمولاً این جشن ها با هدف فراغت از احساس تنهایی، به دور از تکلف و با دعوت تعداد انگشت شماری میهمان برگزار می شود، در صورتی که وقتی خانواده های ایرانی صاحب فرزندی می شوند، از پدربزرگ ها و مادربزرگ ها گرفته تا اقوام دورتر به عضو جدید آن خانواده احساس تعلق خاطر می کنند. از این رو تمام دلایل مطرح شده را که کنار هم بگذاریم نتیجه ای جز این به دست نمی آید که خیلی از انتخاب های عصر جدید متناسب با سبک زندگی های موجود نیست.»   [gallery size="large" ids="104868,104869,104870,104871,104872,104873,104874,104875,104876,104877,104878"]

طراحی و پیاده سازی توسط: بیدسان