جزئیات جنگ ارزی فروردین ۹۸

۱۳۹۸/۰۱/۳۰ ۱۱:۱۵ چاپ کد خبر: 104984

به گزارش لنگرخبر، روزنامه فرهیختگان نوشت: حالا که آتش سیل کمی فروکش کرده، بد نیست خواننده یک داستان کاملا هیجان انگیز از فروردین 98 باشید؛ قصه اتفاقی که قرار بود مانند سیل هزاران میلیارد به کشور خسارت وارد کند و بسیاری از مردم بخش مهمی از دارایی های خود را از دست بدهند، اتفاقی که به دلایلی رخ نداد و همان حاشیه های محدودی که از آن منتشر شد نیز در پشت اخبار مربوط به سیل پنهان ماند.

داستان هماوردی ایران با ایالات متحده آمریکا در عرصه اقتصادی و سیاسی، داستان یک تک و پاتک چندمرحله ای، روزانه و شاید ساعتی که نشان داد سطوح منازعه چقدر بالاست، آمریکا عزم زمین گیر کردن ایران را دارد و ایران نیز محکم ایستاده و توان پاسخگویی دارد.

بهتر است داستان را نه از ابتدای فروردین 98 و نه حتی اسفند، که از ایام تعطیلات نوروز سال گذشته یعنی فروردین 97 آغاز کنیم. فروردین سال گذشته و یک ماه پیش از آنکه ایالات متحده وارد آخرین و عملیاتی ترین اقدام خود علیه ایران یعنی خروج از برجام و بازگرداندن تحریم ها شود، از غفلت دولت و خواب بودن بانک مرکزی، وزارت اقتصاد و بخش های دیگر دولت استفاده کرد و با ایجاد اخلال هایی در بازار ارزی ایران و مراکز مهمی چون دبی، شوک بزرگی به اقتصاد نابسامان مان وارد کرد؛ شوکی که باعث افزایش لحظه ای نرخ دلار و کاهش ارزش پول ملی شد و تنها طی بازه حدودا 20 روزه از رقم 4700 تومان به 5700 تومان رسید که نشان از تغییر حدودا 20 درصدی داشت. خب این اتفاقات عادی نبود و بعدها مشخص شد چه تلاش های گسترده ای در دبی و حتی در سلیمانیه و هرات برای این اقدام صورت گرفته و البته در آن مقطع هم این اقدامات آنقدر ادامه یافت که نرخ ارز را تا چندین برابر افزایش داد.

بازار دبی به هم می ریزد!

این فرآیند اما در ایام تعطیلات فروردین ماه سال جاری نیز دوباره تکرار شد؛ یعنی وزارت خزانه داری ایالات متحده گمان کرد بانک مرکزی همچنان در سردرگمی به سر می برد و می تواند دوباره از فرصت استفاده کرده، تجربه شیرین گذشته را تکرار و ضربه بعدی را محکم تر به ایران وارد کند، لذا اقدامات بسیار قابل توجهی را در این ایام برای اخلال در بازار ارزی ایران و افزایش دوباره قیمت ارز ساماندهی کرد.

اولین اقدام مداخلات اقتصادی با چاشنی اقدامات اطلاعاتی بود؛ به این صورت که دستور دخالت در بازار ارزی دبی از سوی خزانه داری آمریکا صادر می شود و چند فشار توأمان روی درهم دبی با هدف اخلال در دسترسی ایران به درهم و همچنین کشف و قیمت گذاری دلار در تهران صورت می پذیرد.

در این ایام اولا بازار دبی شاهد معاملات کاملا مشکوک بدون هیچ توجیه اقتصادی است؛ به این صورت که خریدارانی تلاش می کنند درهم را به نرخ ریال بیشتری خریداری کنند. علاوه بر این به صورت همزمان دستگاه اطلاعاتی دبی با ارسال اطلاعیه ای به بازار و به مقصد تمامی صراف هایی که کار تبدیل درهم به ریال را انجام می دادند، تهدید می کند که همکاری با طرف های ایران عواقب سنگینی در پی خواهد داشت؛ فشاری که تا پیش از این و حتی در ایام زمستان 96 مشاهده نشده بود.

موج منفی اخبار یکی پس از دیگری منتشر می شوند

مرحله بعدی انتشار اخبار منفی علیه ایران در 6 روز ابتدایی سال است. در اولین گام برایان هوک، رئیس گروه اقدام علیه ایران در وزارت خزانه داری آمریکا وارد عمل شده و در نمایش غیرواقعی و بدون اتکا به تحولات میدانی، اعلام می کند که ایالات متحده قصد ندارد معافیت های تحریمی ایران یعنی معافیت هایی که برای هشت کشور صادر شده و امکان خرید نفت از ایران را برای آنها فراهم آورده، تمدید کند. فعالیت رسانه ای درون آمریکا و به کمک رسانه های بین المللی روی این اظهارنظر به سرعت باعث انتشار آن و تشدید التهاب در بازار می شود.

گام بعدی تروریستی اعلام کردن سپاه بود و زمانی خبر آن اعلام شد که مجموعه اقدامات ایالات متحده آمریکا نتوانست آن طور که کاخ سفید انتظار آن را داشت، عمل کرده و بازار ارزی ایران را به هم بریزد. در این زمان آمریکا به گمان اینکه سپاه نقش موثری در اقتصاد ایران دارد، با جوزدگی و عجله خاصی سپاه را در زمره گروه های تروریستی معرفی کرده و امید داشت که از این مسیر به هدف اصلی خود یعنی تضعیف اقتصاد ایران برسد. این اقدام ایالات متحده همان طور که قبلا هم گفته شد، در تاریخ روابط بین الملل کاملا بی سابقه بود، چراکه تا به حال سابقه نداشته کشوری نیروی رسمی نظامی کشور دیگری را که عضویت رسمی سازمان ملل و قانون اساسی رسمی و محترمی دارد، به عنوان گروه تروریستی معرفی کند و سطح تنش های منطقه ای و بین المللی را تا این حد افزایش دهد.

همین جا باید گفت این پکیج اقدام علیه ایران با شدت کمتری در نوروز سال 97 نیز اجرا شده بود و نتیجه بسیار موثری گرفته و توانسته بود ارز را در ایام تعطیلات قریب به 20 درصد گران کند. اما خب حالا سوال اینجاست که چرا تکرار تشدیدشده همان مجموعه اقدامات در نوروز 98 اجازه به هم ریختگی در بازار و افزایش قیمت دلار را نداد و نهایتا با افزایش کمتر از هزار تومان، یعنی رقمی حدود 700 تومان عملیاتی شد.

اولین پاتک ایران، بانک مرکزی به تعطیلات نرفت!

 تا قبل از تروریستی اعلام کردن سپاه، آمریکایی ها امیدوار بودند فشارهای اطلاعاتی و اقتصادی در دبی و توامان انتشار خبر عدم صدور معافیت خرید نفت از ایران نتیجه بدهد و بتوانند اقتصاد ایران را بیش از سال 97 ملتهب کنند.

اما چه شد که به این هدف خود دست نیافتند؟ بانک مرکزی با توجه به تجربه گذشته و اطلاعاتی که در دست داشت، در تعطیلات نوروز امسال بازارها را رها نکرد؛ یعنی از همان روز اول بانک مرکزی در بازار حاضر بود؛ بدین صورت که صرافی های بانکی باز بودند و رئیس کل بانک مرکزی در همان روز اول فروردین با حضور در صرافی ها شرایط را موردبررسی قرار داد.

این هوشیاری بانک مرکزی نسبت به نرخ ارز در بازار آزاد از روز اول تا روزهای چهارم و پنجم فروردین ماه ادامه داشت و پس از کشف اقدامات آمریکا و امارات، در روز ششم خود وارد بازار آزاد شد، یعنی نرخ صرافی ها را بالا گذاشت و همزمان با تزریق ارز نرخ ها را کاهش داد.

این اقدام بانک مرکزی در هفته ابتدایی فروردین موثر واقع شد و در عین ناباوری مقامات آمریکایی، توانست از افزایش نرخ ارز در بازار تهران جلوگیری کند.

از این رو آنها مرحله دوم و اضطراری نقشه خود را عملیاتی کردند و چند روز بعد از پی بردن به شکست پکیج اول، با اعلام تروریستی بودن سپاه فاز جدید اقدامات شان را آغاز کردند. این اقدام البته از قبل طراحی شده و پیش زمینه های حقوقی آن آماده شده بود.

تروریستی اعلام کردن سپاه پس از شکست مرحله اول عملیات

با اینکه قرار دادن سپاه در لیست گروه های تروریستی دارای وجوه امنیتی و حقوقی هم بود، اما آمریکایی ها به صورت بی سابقه ای تلاش کردند با این اقدام وحشت اقتصادی در ایران ایجاد کنند، چراکه گمان می کردند نیمی از اقتصاد ایران در دستان سپاه است و با تروریستی اعلام کردن آن بخش مهمی از اقتصاد ایران به چالش کشیده می شود.

اما خب این اقدام هم نتیجه اقتصادی در پی نداشت و چالشی در بازار ارز و... ایجاد نشد. این خود سوال مهمی بود که پاسخ آن را «فرهیختگان» پیش از این نیز تشریح کرده و گفته بود در واقعیت و در عمل تروریستی اعلام شدن سپاه آثار اقتصادی جدیدی نداشت. علت این امر هم ماجرای تحریم کاتساست.

کاتسا منتهی الیه تحریم بود، نه تروریستی اعلام کردن سپاه

در تاریخ هیچ اقدام محدودیت سازی علیه سپاه پاسداران فراتر از تحریم کاتسا وجود نداشته و وجود هم نخواهد داشت. در تحریم کاتسا تمام بازوهای اقتصادی، ارزی و مالی سپاه با تگ STGT (که برچسب حامی تروریسم بودن است) شناسایی و تحریم شدند؛ از بانک انصار و صرافی انصار و بانک مهر اقتصاد گرفته تا افراد و حتی مجموعه هایی که با اینها مرتبط بودند. بدین صورت که در فصل سپاه تحریمِ کاتسا آمده بود که اگر کسی با STGT شناخته شود، نه تنها از چرخه دلار حذف می شود، بلکه به صورت خودکار هم خودش و هم هر کسی که با آن همکاری می کند هم وارد لیست تحریم شده و از چرخه دلار هم حذف می شود؛ مکانیسمی که تحت عنوان مکانیسم اشاعه است. از این رو باید گفت تحریم کاتسا منتهی الیه تحریمی است که ایالات متحده می تواند علیه مجموعه ای اعمال کند که از سال 2017 علیه سپاه اعمال شده بود.  در این میان البته این نکته مهم قابل اشاره است که متاسفانه به دلیل ضعف اطلاع رسانی در ایران وحشت یک تحریم واحد از سوی ایالات متحده تاکنون سه بار به مردم ایران تحمیل شده است.

آنچنانکه اشاره شد، ایالات متحده در سال 2017 با پوشش خبری گسترده تمامی تحریم های شامل حال یک گروه تروریستی را علیه سپاه پاسداران ایران ذیل تحریم کاتسا اعمال کرد و در آن زمان فشاری را به مردم ایران وارد ساخت. آنها البته این فشار و تلاش برای ایجاد یک وحشت را در 19 فروردین ماه دوباره تکرار کرده و به جامعه ایران القا کردند که دوباره تحریمی اقتصادی تشدید شده است و متاسفانه طی دو روز گذشته و پس از تایید کنگره برای بار سوم این اقدام را انجام دادند، در حالی که این اتفاق به هیچ عنوان یک تحریم جدید اقتصادی نبود.

بعد از تروریستی خواندن سپاه، فشارها در امارات هم بیشتر شد و این بار به بهانه تروریست بودن سپاه، بدون هیچ دلیل منطقی و حقوقی، هرگونه همکاری با ایران در بازار دبی شامل خرید و فروش درهم ممنوع شد. این اتفاق فشار عظیمی وارد و محدودیت های گسترده ای در بازار دبی برای ایران فراهم آورد.

حالا اما سوال اینجاست که چرا با این حجم عجیب از فشار و تلاش آمریکایی ها در دبی علیه ایران اقدام کردند؟ مگر آنها به این فکر نمی کنند که ممکن است این میزان از فشار باعث جایگزین شدن دبی شود؟ پاسخ واضح است، در واقع آمریکایی ها پیش از این متصور نبودند که ایران بتواند جایگزینی نه تنها برای درهم بلکه برای نرخ گذاری در دبی پیدا کند و گمان می کردند این اقدام از آخرین مرحله های فشار است و نتیجه بزرگی در پی خواهد داشت.

  پاتک دوم بانک مرکزی، موثر تر از اقدام اول

در این ایام اما آمریکایی ها نگران اقدامات تهران بودند و می خواستند کار را با فشار گسترده یکسره کنند. آنها مدتی بود می دیدند هر دو ابزار قدرت آنها در دبی به سرعت در معرض تهدید قرار گرفته است، چراکه در ایران چند اقدام موثر در حال شکل گیری و نتیجه گرفتن است. از یک سو بانک مرکزی با عراق به تفاهماتی رسیده و آثار آن به تدریج بروز خواهد کرد و از سوی دیگر به غیر از جابه جایی نقطه تبدیل ریال به دلار، بانک مرکزی سراغ ایجاد بازار متشکل روی ارز نقد تهران هم رفته است که این اقدام اگرچه نه به فوریت، اما در طول زمان باعث می شود ارجاع نرخ به درهم به شدت تضعیف شود؛ چراکه نتیجه آن تولید نرخ در داخل تهران است. با این اوصاف آمریکا می بیند بانک مرکزی در حرکت است و جایی می رسد که هم جایگزین برای درهم داشته باشد و هم جایگزین برای نرخ سازی، پس سعی می کند از همه ابزارهای موجود استفاده کند، لذا همه صراف ها در دبی را تهدید می کند.

در این شرایط بانک مرکزی حربه جدیدی را در دبی مطرح کرد که پیش از آن به این صورت سابقه نداشت. بانک مرکزی اعلام کرد هرکس در دبی به من اسکناس درهم بدهد، من در تهران به او به همان میزان ارز می دهم که این خود دو معنای مهم و کارکردی اقتصادی داشت؛ اول اینکه اساسا انتقال اسکناس درهم یا دلار از دبی به تهران دارای کارمزدی بین دو تا چهار درصد است و کسی که بداند با راهکاری مثل راهکار بانک مرکزی از پرداخت این کارمزد معاف می شود، از آن استقبال می کند.

از این رو در اینجا بانک مرکزی از منابع اسکناس قوی خود در تهران استفاده کرد برای اینکه در امارات بتواند درهم دریافت کند.

بدین ترتیب با توجه به اینکه اینها منابع جدید و غیرقابل ردیابی و تهدید بودند، به طور ناگهانی حجم قابل توجهی از درهم به سوی بانک مرکزی در دبی روانه شد. این منابع آمدند تا از فرصت حذف کارمزد استفاده کرده و سود مناسبی کسب کنند، لذا همزمان ارز قابل توجهی را در اختیار بانک مرکزی قرار دادند، از این رو امکان تزریق درهم برای بانک مرکزی ایجاد و از پدیدآمدن شوک جلوگیری شد. این اقدام نهایتا امروز باعث شده قدرت دخالت بانک مرکزی در بازار نسبت به ایام دو سال پیش به مراتب بیشتر شود.

نتیجه اما مساله مهمی است؛ فروردین ماه 1398 مشخص کرد ایران با وجود توسعه تهدید ها، ابزار های گوناگونی برای مقابله دارد و می تواند با اقدام به موقع و هوشیاری لحظه ای تهدید های بزرگی را دفع و حتی آنها را به فرصت تبدیل کند، چنانکه اگر در مقابل پکیج عملیاتی وزارت خزانه داری آمریکا در یک ماه گذشته ایستادگی نمی شد، شاید رقم دلار به سطوح باورنکردنی رسیده بود، اما امروز تنها با افزایش 700 تومانی حمله آمریکا مهار شده است.

انتهای پیام/

همرسانی کنید:

طراحی و پیاده سازی توسط: بیدسان