[ad_1]

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و اندیشه: محمدجواد گودینی، استاد حوزه و دانشگاه، پژوهشگر تاریخ اسلام در تازه ترین یادداشت خود که برای انتشار در اختیار مهر قرار داده، نگاهی تاریخی داشته به مسئله توسعه فرهنگی. می توان گفت که ایده او در زمینه بازسازی انقلابی عرصه فرهنگ، بازگشت به قرآن است.

گودینی نویسنده کتاب هایی چون «صعود و سقوط ادبیات سیاسی در عصر بنی امیه»، «تاملی بر زندگانی ابوالاسود دؤلی و شرح گزیده ی اشعارش»، «بررسی تحلیلی صلح امام حسن (ع) و آغاز خلافت اموی»، «چهل حدیث در ستایش حسن خلق»، «تحولات سیاسی عصر امامت حضرت سجاد (ع)»، «درآمدی بر زندگانی و سروده های صاحب بن عباد»، «بررسی و تحلیل زندگی سید حمیری و گزیده اشعارش»، «بررسی، شرح و تحلیل قصیده فرزدق در ستایش امام سجاد (ع)»، «تاملی بر زندگانی و سخنان امام حسن عسگری (ع)»، «چهل حدیث در فضایل حضرت فاطمه زهرا (س)»، «واکاوی زندگانی و سخنان عمربن عبدالعزیز» و… است.

مشروح این یادداشت را در ادامه بخوانید:

حضور انسان در کره خاکی گذشته ای بس دراز دارد؛ اولین آثار انسانی در نیمه اول دوران چهارم پیدا شده است. گروه نخست از انسان های اولیه (انسان جاوه و پکن) در این دوره می زیستند و دوران چهارم نزدیک به یک میلیون سال طول کشید و آن را به سه دوره تقسیم می کنند: عصرهای پیش از یخبندان، یخبندان و پس از آن تا زمان حاضر. (سیر تکامل فرهنگ، ص ۳۰).

توسعه زندگی انسان از بدو خلقتِ این موجود شگفت انگیز بدون توقف در حال پیشروی بوده و با گذر زمان، انسان از مراحل ابتدایی خود را به مرحله ای از توسعه رساند و قادر به هماهنگی با محیط شد و در ادامه توان آتش افروختن یافته و با شکار زندگی خود را می گذراند. آتش و استفاده از آن در زندگی انسان و تکامل وی به سوی صنعت های ابتدایی (از جمله ساخت ابزارهای شکار و در ادامه کشاورزی) نقش مهمی ایفا کرد و سبب تغییرات در مسیر زندگی انسان شد. (تاریخ مختصر جامعه، ص ۲۷). شکارچیان توانستند به مرحله نوینی از پیشرفت و توسعه دست پیدا کنند که این موفقیت در گسترش توان انسان در تسخیر امکانیات جهان آفرینش نقش آفرین بوده است؛ آن مرحله عبارت است از: کشاورزی، دامداری و مرحله تولید خوراک. شرط لازم برای پیدایش کشاورزی را باید در یکجانشینیِ نسبی دید. مرحله پس از یکجا نشینی در تاریخ تکامل زندگی بشری، مرحله شهرنشینی ارزیابی می شود و انسان با گذر قرن ها به زندگی متمدانه دست می یابد و تمدن در حقیقت در سایه زندگی شهری پدید می آید.

به گفته ویل دورانت، تمدن نظامی است اجتماعی که آفرینش فرهنگ را تسریع می کند. (درآمدی بر تاریخ تمدن، ص ۳۵۹) وی در جای دیگر می نویسد: تمدن یعنی تغییرات فرهنگی که بر اثر ترویج نظم اجتماعی پدید می آید. (قهرمانان تاریخ، ص ۲۱) تمدن دوره پایانی ترقی و پیشرفت ملت ها به شمار می رود. میان دو مفهوم تمدن و فرهنگ ارتباطی تنگاتنگ وجود دارد و فرهنگ را می توان جنبه روحی و معنوی یک تمدن توصیف کرد که از جهان بینی و باورهای حاکم بر عقلانیت یک جامعه گرفته شده است. (تاریخ الحضارة الاسلامیة، ص ۱۹- ۱۵)

تمدن را می توان بُعد مادی فرهنگ دانست؛ به دیگر سخن، تمدن بیش از هر چیز جنبه قابل مشاهده فرهنگ را تشکیل می دهد و چنانچه گفته شد، میان این دو گزاره در علوم اجتماعی و انسانی هماهنگی و پیوستگی نزدیکی وجود دارد. (جامعه شناسی، ص ۶۸).

به گفته ادوارد بارنت تایلور (انسان شناس انگلیسی قرن نوزدهم)، فرهنگ و تمدن کلیت های در هم تافته ای بود که شامل دانش، دین، هنر، قانون، اخلاقیات، آداب و رسوم و هر گونه توانایی و عاداتی می شد که آدمی آن را بدست می آورد. (نقش فرهنگ و تمدن اسلامی در بیداری غرب، ص ۴۸)

انسان با توسعه علم، فرهنگ و تمدن به تکامل رسیده و این سیر همچنان ادامه داشته و حرکت بشر به سوی پیشرفت و نوآوری در جریان است. با افزایش پیشرفت در زندگی بشری، انسان که موجودی پیچیده و دارای ابعاد گسترده در نظام آفرینش محسوب می شود، مراحل جدیدی از توسعه یافتگی را تجربه کرد که این مسئله در امور فرهنگی ملت ها نیز تاثیر شگرفی برجای نهاد؛ ماشینی شدن زندگی انسان، اموری را برای زندگی بشر به ارمغان آورد که تا پیش از این در هیچیک از مراحل زندگی بشری سابقه نداشته است؛ اموری همچون چند فرهنگی، رسانه های گروهی (رادیو، تلویزیون و…)، شبکه های اجتماعی و اینترنت.

رسانه ها که همواره در حال گسترش بوده و با پیشرفت تکنولوژی شکل جدید و مترقی به خود یافته است، فرهنگ های بومی ملت ها را تحت تاثیر عمیق قرار داده و می کوشد فرهنگ کشورهای پیشرفته و برخوردار از تکنولوژی را به دیگر فرهنگ ها بقبولاند و با استفاده از ابزار تبلیغ و شیوه های مستقیم و غیر مستقیم بر مخاطب خویش اثر گذار باشد و افکار عمومی ملت ها را با خود همراه سازد. از این رو در عصر نوین با پدیده تقابل فرهنگی و نزاع میان فرهنگ ها مواجه هستیم. (توسعه فرهنگی، ص ۲۷- ۲۶) از یک سو فرهنگ های مهاجم (عمدتاً فرهنگ های غربی که در تلاشند ارزش های رایج در جهان غرب را به دیگر ملت ها سرایت دهند) را می بینیم و از سوی دیگر فرهنگ های بومی که می کوشد از ارزش ها، آداب و رسوم خود در برابر فرهنگ مهاجم دفاع کند.

در تقابل با فرهنگ های رایج در غرب (اندیشه لیبرال مسیحی)، تمدن اسلامی و فرهنگ منبثق از اندیشه های اسلامی از اهمیت بسزایی برخوردار بوده و راهی برای هدایت انسان به کمال و فرهیختگی در سایه اخلاق و دین را عرضه می کند. فرهنگ اسلامی که از منابع اصیل آن (قرآن، سیره و احادیث پیامبر «ص» و اهل بیت «ع») سرچشمه می یابد، فرهنگی مترقی و دعوت کننده انسان به کمال و توسعه انسانی در کنار خداباوری و اخلاق مداری بوده و حیات طیبه (زندگی پاکیزه و مبتنی بر ارزش های اصیل و قابل پذیرش از سوی فطرت انسانی) را پیش روی بشریت قرار می دهد.

قرآن کریم به عنوان مهم ترین منبع و مصدر در ساخت و گسترش فرهنگ و تمدن اسلامی، مسلمانان را به فراگیری علم و دانش دعوت کرده و به تدبر و اندیشه می خواند. پدیده های طبیعی و کوشش برای دستیابی به رازهای خلقتِ انسان و دیگر موجودات و جهان آفرینش از جمله برافراشتن آسمان ها، زمین، خلقت کوه ها و پدیده های طبیعی دیگر و اندیشیدن پیرامون موجودات و جاندارانی همانند مورچگان و زنبور عسل و ژرف نگری در این خصوص و نظم موجود در آفرینش از جمله اموری است که در قرآن کریم به عنوان آخرین کتاب آسمانی و کلام پروردگار جهانیان دیده می شود.

اسلام که فرهنگی عمیق و توسعه یافته را به انسان تعلیم می دهد، همواره بشر را به تفکر و کسب دانش و معرفت فرا خوانده و اهمیت دانش را در زندگی بشری و حیات پس از مرگ به وی گوشزد می کند. از منظر فرهنگ اسلامی، دانش پژوهی بر هر مسلمانی واجب و لازم بوده و دانشمندان، میراث داران پیامبران (ع) به شمار می روند و زکات علم و دانش این است که این دانش در اختیار دیگران قرار گرفته و فردِ برخوردار از دانش، علم خویش را به دیگران بیاموزد.

در جهان اسلام که مسلمانان با پیروی از فرهنگ و اندیشه های اسلامی به توسعه علم و دانش مکلف شدند، مراکز علمی فراوانی پدید آمد که در شکل دهی تمدن درخشان اسلامی نقش بسزایی ایفا کرد؛ کانون های علمی و فرهنگ سازی همچون بغداد، نیشابور، قاهره، اسکندریه، قیروان، قُرطُبه (در اندلس) و…

علم و دانش در جهان اسلام توسعه ای برجسته یافت و در ادامه جهان غرب که در تاریکی قرون وسطی می زیست، در ارتباط با جهان اسلام (به ویژه پس از سلسله جنگ های صلیبی و سقوط اندلس) به عقب ماندگی خود در امور علمی و فرهنگی پی برد و کوشید نواقص خود را در این خصوص جبران کند.

خلاصه سخن آنکه زندگی انسان در کره خاکی گذشته ای بس دراز داشته و در این دوران طولانی، تاریخ بشریت فراز و فرودهای بسیاری را به خود دیده و انسان از زندگی بدوی و ابتدایی خویش تا دست یابی به پیشرفت و توسعه، مسیری بسیار دراز را که سرشار از حوادث فراوان است، طی کرده و به این نقطه دست یازیده است. فرهنگ بشر نیز دستخوش تحولات و پیشرفت های فراوانی بوده و در این میان فرهنگِ رهیافته از اندیشه های اسلامی و منابع اصیل دین مبین اسلام، از اهمیت فوق العاده ای در تکامل بشری برخوردار بوده و فرهنگی توام با علم، اخلاق و معنویت را بر بشریت عرضه می کند که مسیر توسعه بشر را هموار ساخته و می کوشد سعادت انسان را در ابعاد گوناگون فردی، خانوادگی، اجتماعی و… به ارمغان آورد. با تمرکز و تحقیق پیرامون آیات و روایت می توان به نقشه راه و شاید نقشه های راه برای مهندسی فرهنگی و بازسازی انقلابی عرصه فرهنگ رسید. عدم مراجعه به کلام الله مجید آفت های بسیاری را گریبانگیر فرهنگ می کند. بنابراین باید به عنوان شروع ضرورت بازگشت به قرآن و روایات را مطرح کرد.

فهرست منابع

۱- خریسات، محمد عبد القادر، تاریخ الحضارة الاسلامیة، مؤسسة حمادة ۲۰۰۰

۲- دورانت، ویل و آریل، درآمدی بر تاریخ تمدن، انتشارات آموزش انقلاب اسلامی ۱۳۶۸

۳- دورانت، ویل، قهرمانان تاریخ، ترجمه: زرین فنائیان، کتاب پارسه ۱۳۹۷

۴- ژیرار، آگوستین، توسعه ی فرهنگی، مرکز پژوهش های بنیادی ۱۳۷۲

۵- صداقتی فرد، مجتبی، جامعه شناسی، ارسباران ۱۳۸۸

۶- لانگ، یولیان، سیر تکامل فرهنگ، ترجمه: بیژن دانشور، انتشارات گوتنبرگ

۷- لیپس، یولیوس، تاریخ مختصر جامعه، ترجمه: ایرج احسانی، چاپخانه حیدری ۱۳۵۹

۸- محمدی، ذکرالله، نقش فرهنگ و تمدن اسلامی در بیداری غرب، انتشارات دانشگاه امام خمینی ۱۳۷۳

***

برای مشاهده باقی مطالب پرونده بازسازی انقلابی عرصه فرهنگ به این نشانی بروید.


[ad_2]
منبع
همرسانی کنید:

طراحی و پیاده سازی توسط: بیدسان