دختر نوح با بدان بنشست!

۱۳۹۲/۰۸/۰۵ ۰۵:۳۵ چاپ کد خبر: 1843

به گزارش سرویس وبلاگستان لنگرنیوز ، مجتبی نادری طاهری، شاعر جوان و انقلابی کشورمان در وبلاگ نادرترین غزل آورده است:

 هرکسی ممکن است حرفی بزند که دل آدم آزرده شود... ولی از بعضی ها که به بعضی بزرگان وصلند یا بهتر بگویم خودشان را وصل می کنند، شنیدن بعضی حرفها و انجام بعضی کارها، چنان سخت و سنگین و زجر آور است که آدم بغضش میگیرد...

 

به بعضی ها باید تاکید کرد که آقا! نه بهتر بگویم خانم!!!! ما را به خیر شما ها امیدی نیست، لطفا شر مرسانید.

 

غزلی تقدیم میکنم به آن هایی که اگر امام معصومی هم حاضر بود الان، بعید نبود که حدیثش را تحریف کنند!

 

زمینت می زند کفش بزرگان را به پا کردن

 

 

 

به خیرت نیست امّیدی، امان از شر به پا کردن

 

امان از حرف های رفتگان را جا به جا کردن

 

پسر یا دختر نوحی، که هستی،!... راه گم کرده!

 

ندارد سود، در سیل عذاب  این سان شنا کردن

 

حجابِ خالی از انسان، نخواهد ساخت قدّیسه

 

برای هرکسی خوب است، قدری هم حیا کردن!

 

مُصِرّی آشنایی را، ز غربت در بیاری، یا

 

سخن گفتی به قصد خلق با خویش آشنا کردن؟

 

چه حاجت پیر ما را مدح سوء ناخلف هایی

 

که خود را می شناسانند، عمری با ریا کردن؟

 

اگرچه کوچک اما معنی یک آیه ی قرآن

 

به کلی چیز دیگر می شود با بد ادا کردن

 

اگر ریگی به کفشت نیست، پایت را بکش بیرون

 

زمینت می زند،... کفش بزرگان را به پا کردن

 

 

 

 

 

 

 

همرسانی کنید:

طراحی و پیاده سازی توسط: بیدسان