بهمن خونین جاویدان

۱۳۹۱/۱۱/۱۱ ۲۱:۵۶ چاپ کد خبر: 1938

 

 تقدیم به روح بلند شهید مصطفی احمدی روشن

 

«دبستانی» که بودیم، بهمن ماه برایمان به معنی جشن بود و دیگر هیچ! سالهای ۶۲ و ۶۳ و ۶۴ و… چیز زیادی نمی دانستیم از «بهمن خونین جاویدان» اما «امید» امام (ره) بودیم! صفحه اول هر کدام از کتاب هایمان را که باز می کردیم زیر تمثال مبارک امام (ره) نوشته بود: «امید من به شما دبستانی هاست.» آن وقت ها هنوز آنقدر پا نگرفته بودیم که برویم و در رکاب سردارانش در جبهه حق علیه باطل با ظالمین در بیفتیم. معنی حرف امام (ره) را هم نمی فهمیدیم زیاد. امروز اما بزرگ شده ایم و بهمن خونین او که از راه می رسد نگرانیم از چشمهای امام (ره) که از ملاء اعلی ما را می پاید. و نگرانیم که امام (ره) امروز از امیدهایش راضی هست یا نه؟ اما همینقدر هست که امروز ما بزرگ شده ایم و دانشگاه را پشت سر گذاشته ایم و نشان به آن نشانی که با «مصطفای شهید» که از میان ما فدای مجد و عظمت اسلام شده است، از سردر دانشگاه دروازه شهادت ساخته ایم. «مصطفی» در رکاب خامنه ای عزیز خار چشم استکبار بود و مستکبرها نتوانستند مجاهده او در رکاب ولی فقیه را تحمل کنند. اصلا ما امروز رضایت خمینی (ره) از دبستانی هایش را در رضایت خامنه ای (روحی فداه) می جوییم. به رسم شهیدان: اماما! به خون مصطفای شهید قسم که ما پشتیبان ولایت فقیه خواهیم ماند تا به مملکتمان آسیبی نرسد، تا چشم دشمنان اسلام کور شود، تا راه تو همچنان راه مبارزه با کفر و شرک و الحاد و استکبار بماند، تا به حساب هر ظالمی که یاران تو نرسیدند که به حسابش برسند برسیم و تا هر مظلومی را که یاران تو نرسیدند که یاری کنند یاری کنیم، تا نگذاریم انقلاب بدست نا اهلان و نا محرمان بیفتد، تا نا اهلان «مرگ بر آمریکا» را به مذاکره با آمریکا نفروشند و تا یاران دیروز تو امروز خون به دل وصی تو نکنند! «بهمن خونین جاویدان» که از راه می رسد همه مدعی «انقلاب ۵۷» می شوند! مدعی «انقلاب اسلامی» اما هنوز هم پیروان راستین ولی فقیه اند؛ که ما دیگر از مدعیان تکنوکرات و روشنفکر و غربزده انقلاب اسلامی، ایضاً از مدعیان عقب نشسته از مواضع اصولی انقلاب اسلامی که امروز یا تا خرخره در دنیا غرقند و یا شمشیرهای مبارزه شان زنگ زده و دیگر به رسم شهیدان زبان آرمانخواهی نمی گشایند، نا امیدیم. بگذار آدم انقلاب اسلامی سردار شهید «مرتضی یاغچیان» باشد که توی وصیتنامه اش نوشته است: «امروز تمامی کفر به سر کردگی آمریکا با تمام قوا در مقابل اسلام صف کشیده و اسلام و انقلاب اسلامی امروز به خون ما نیاز دارد تا ریشه اش محکم شود و اگر ما در این امر قصور کنیم، فردای تاریخ در مقابل خدا و رسول خدا و نسل آینده مسئول خواهیم بود» و هنوز هم با وصیتنامه اش دارد آدم آرمانخواه برای انقلاب اسلامی درست می کند و  همانطور که خودش خواسته بود جسم مطهرش هنوز دارد از خاکریز خطش در «مجنون» حراست می کند. دعواهای سیاسی، آدم برای انقلاب اسلامی درست نمی کنند. درد ما درد دین است و اینها دردشان رسیدن به پای مالزی و ترکیه مدرن و اروپای پست مدرن و درد یک عده شان هم (خاکم به دهان) سیتیزن شیپ گرفتن و گریختن به غرب است! درد ما با درد اینها متفاوت است اگر نه تن به فرهنگ توسعه و تکنوکراسی سپردن دیگر چه نیازی به انقلاب اسلامی داشت؟ اصلا مَقدم امام (ره) را هم همین شهدا بودند که گشودند؛ غربزده ها فقط تا پیاده شدن از هواپیما در مهرآباد با امام (ره) بودند. مقدمت را اماما شهیدان — با نثار تن خود گشودند — خونشان فرش راه تو بادا — عاشق راه پاک تو بودند. اصلا امروز هم پاسدار مبانی حکومت اسلامی شهدایند و هرکس در دفاع از اُس الاساس حکومت اسلامی یعنی ولایت فقیه سینه ای برای سپر کردن داشته، اقتدا به حرف اول و آخر شهدا داشته که «امام را تنها نگذارید». ما دبستانی ها امید امام (ره) بودیم. الان هم هستیم هر چند عده ای از ما در غفلتی که از درک نکردن دوران مجاهدت های امام (ره) و شهدا در انقلاب و جنگ حاصل آمده بود در سالهای بعد از خاتمه جنگ در دام «استحاله فرهنگی» که فرهنگ توسعه آنرا گسترده بود افتادند و بعدها در «جامعه مدنی» هضم شدند و امیدی را که امام (ره) به آنها بسته بود نا امید کردند. اما چه باک! حکم خداست که اهل ایمان به حالی که هستند نمانند تا سره از ناسره در غربال ابتلاء جدا شود و باید هم که بشود! «ما کان الله لیذر المؤمنین علی ما انتم علیه حتی یمیز الخبیث من الطیب.» 

 

 

چه بخواهیم و چه نخواهیم «بهمن خونین جاویدان» میراث خونینش یعنی «جمهوری اسلامی» را که رنج حمل آن تا امروز بر دوش صدها هزار شهید و جانباز و مجروح و خانواده ها و پیروان آنها بوده، همین امروز و فرداست که به دوش ما دبستانی ها تحمیل کند. و باز هم چه باک! در میدانی که میدان ابتلاء است و هیچ چیز جز سنت خدا حکم نمی کند، حکم است که شانه خود را زیر این بار بدهیم. امید را هم امام (ره) برای چنین روزی به ما بسته بود. سید شهیدان اهل قلم نوشت: «مشک رنجهای انقلاب را به دندان کشیده ایم و دست و پا داده ایم اما رهایش نکرده ایم.» مباد که ما آنرا رها کنیم! حرف سید یعنی اینکه جمع زده ایم بین انقلاب اسلامی و عاشورا. این جمع زدن هم فقط در نزد پیروان راستین ولایت فقیه است که حاصل می شود و الا خیلی ها خواستند که بین انقلاب اسلامی و دموکراسی، بین انقلاب اسلامی و تکنوکراسی، بین انقلاب اسلامی و لیبرالیسم، بین انقلاب اسلامی و سوسیالیسم، بین انقلاب اسلامی و ایسم های مرسوم دنیا، حتی نیهیلیسم، جمع بزنند و نشد. عجب نوایی ساخته کسی که نوای به یاد ماندنی «بهمن خونین جاویدان» را خلق کرده؛ بر دل تار شب این شهیدان — دست قهار خلق خدایند — از تبار حسین شهیدند — از دیار عروج و خدایند — در زمستان بهاران آمد — آدم از قعر دوران آمد — بوی نسل شقایق پیچید — بوی عطر شهیدان آمد — بهمن خونین جاویدان – تا ابد زنده یاد شهیدان. وارث انقلاب اسلامی، نسل شقایق است؛ بقیه از جمع زدن میان انقلاب اسلامی با آنچه غیر اسلام و قیام لله است عاجزند. با بهمن خونین ، بوی نسل شقایق می پیچید و دل خونین ما شقایقی است که داغ شهادت «شقایق های آتش گرفته» را بر خود دارد و منتظر روزی است که بلبلی در وصفش سرود شهادت بسراید. قرعه فال شهادت را بنام ما نزده اند هنوز اما داغی که بر دل ماست، «در خرمن صد زاهد عاقل زند آتش»! جمعنا الله بیننا و بینهم فی الجنة و ختم لنا بالشهادة.

دکتر بیضایی

 

 

 

 

همرسانی کنید:

طراحی و پیاده سازی توسط: بیدسان