رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) در دیدار با جمعی از طلاب حوزه علمیه گفت:


 
- ایمان به خدا در صورتی کامل است که فرد هم به خالقیت خدا، هم به ربوبیت تکوینی خدا و هم به ربوبیت تشریعی وی، ایمان داشته باشد، یعنی فرد ایمان داشته باشد که خداوند کسی است که او را خلق کرده و روزی او را می دهد و تنها اوست که حق امر و نهی و قانونگذاری را دارد، و در صورت عدم ایمان به یکی از این موارد، در واقع به خداوند متعال مؤمن نخواهد بود.
 
-طبق آیات الهی و نقل قول هایی که از شیطان در قرآن آمده است، شیطان هم به خالقیت خدا و هم به ربوبیت تکوینی وی و هم به معاد و قیامت ایمان داشته است، و تنها اشکال اصلی در ایمان شیطان، عدم ایمان او به ربوبیت تشریعی خداوند بود، و اینکه خداوند حق دارد امر و نهی و قانونگذاری کند، چون شیطان اولین دستور و امر خداوند را نپذیرفت و مشخص شد که ربوبیت تشریعی خدا را قبول نداشته است.
 

-قرآن هم می فرماید " کان من الکافرین" یعنی شیطان از اول، و حتی زمانی که خدا را عبادت می کرد، هم کافر بود ولی تاکنون زمینه ای برای او پیش نیامده بود تا عدم ایمان خود به ربوبیت تشریعی را ابراز کند، و با سجده نکردن بر آدم مشخص شد که از اول ایمان نداشته است.
 
- در ادوار و امت های مختلف، امتحاناتی از سوی خداوند متعال وجود داشته تا مشخص شود که آیا افراد به ربوبیت تشریعی اعتقاد دارند یا خیر، مظهر ایمان به ربوبیت تشریعی در امت اسلام، پذیرش ولایت حضرت علی(ع) است. و علاوه بر اینکه امت، خالقیت و ربوبیت تکوینی خداوند را قبول دارند، امتحان می شوند که آیا این امر خداوند متعال که فرد جوانی را به عنوان ولی و رهبر مردم معرفی کرده است، قبول می کنند و یا پذیرش آن برایشان سنگین است و به این صورت مشخص شود که تا چه میزان به ربوبیت تشریعی خداوند ایمان داشته و امر خدا را مطاع می دانند، که در صورت نپذیرفتن امر خداوند، در واقع ایمان ندارند و یا به عبارت دیگر، ایمانشان مانند ایمان ابلیس است.
 
از این روست که گاه در روایت های مختلف تعبیرهای غلاظ و شدادی در مورد کسانی به کار رفته است که ولایت علی(ع) را نپذیرفته اند، چرا که عدم پذیرش ولایت حضرت علی(ع) با علم به اینکه از سوی خدا مشخص شده است، ناشی از عدم اعتقاد آنها به ربوبیت تشریعی خداوند است که هرچند نماز و روزه و حج و... به جای آورند. منظور از کفر در اینجا، معنای فقهی آن نیست، طبق فرمایش قرآن حتی اگر کسی همه احکام اسلام به جز یکی از آنها را بپذیرد، حقیقتا کافر است، اما نه به معنای اینکه نجس باشد و احکام فقهی کافر بر او بار شود، بلکه کفر در برابر ایمان مراد است و نه کفر در برابر اسلام.
 
- روایات دیگری مانند حدیث سلسله الذهب نیز مؤید همین معناست، چرا که حضرت رضا(ع) پس از اینکه توحید را به عنوان حصن الهی معرفی می کنند، پذیرش ولایت خود را به عنوان شرط قرار گرفتن در این حصن می دانند. لذا هرچند ظاهرا توحید با پذیرش ولایت امام رضا(ع) ارتباطی ندارد، اما با دقت در این نکته که توحید و ایمان به خدا بدون ایمان به ربوبیت تشریعی خداوند بی معناست و پذیرش ولایت امام رضا(ع) به معنای ایمان به ربوبیت تشریعی خداوند است، مشخص می شود ارتباط کاملی بین توحید و ولایت ایشان وجود دارد. اگر افرادی به واسطه شعارهای حقوق بشری امروز که از کرامت انسانی دم می زند، قائل شوند که نباید فرد زانی و سارق و... را حد شرعی زد، چرا که توهین به کرامت انسان است، در واقع به ربوبیت تشریعی خداوند اعتقاد ندارند.
 
- امروزه شاهد هستیم کسانی که از خانواده اهل علم بوده و حتی خودشان هم سالها در حوزه تحصیل کرده اند، معتقد شده اند که احکام جزائی اسلام در عصر مدرن قابلیت اجرا ندارد، اما احکام عبادی فردی مانند نماز و روزه و... اشکالی نداشته و می تواند رعایت شود. این نوع اعتقاد، همان کفر باطنی است و ایمان این افراد مانند ایمان ابلیس است.
 
- به فرض، اگر ما در زمان حضرت علی(ع) حضور داشتیم و در یکی از شهرهایی زندگی می کردیم که آن حضرت، فرماندار و یا نماینده ای برای آنجا مشخص می کردند، به حکم عقل باید به حرف نماینده آن حضرت به عنوان حاکم عمل می کردیم. چرا که رد کردن سخن فرماندارعلی(ع) در واقع نادیده گرفتن حکم حضرت علی(ع) است. لذا اگر کسی بگوید من از ائمه(ع) اطاعت می کنم، اما از نماینده آنها خیر، ایمان او هم مانند ایمان ابلیس خواهد بود. همین طور اگر امام معصوم(ع) شخصی را برای بعد از خود و یا زمان عدم حضورش برای حکومت معرفی کرد، پیروی از او در واقع اطاعت از امام معصوم(ع) است و رد کردن او در واقع رد کردن امام معصوم است.
 
- اینکه امام عصر(عج)، در توقیعشان رد بر فقها را در حد شرک بالله می دانند، کاملا منطقی و واضح است، چرا که اگر کسی حکم فقیهی را که ائمه(ع) آدرس او را داده اند، رد کند، گویا سخن ائمه(ع) را رد کرده است و هرکس سخن ائمه(ع) که از سوی خداوند تعیین شده اند را رد کند، در ایمانش به ربوبیت تشریعی خداوند دچار مشکل است، و در واقع برای پذیرش حکومت به منبعی غیر از خداوند متعال رجوع کرده است که همان معنای شرک است.
 
- ایمان به ولایت فقیه در واقع همان ایمان به ولایت ائمه اطهار(ع) است، چرا که رجوع به فقیه تنها با سفارش و امر ائمه(ع) انجام شده است، وگرنه فقها در ذات خود دارای ویژگی تکوینی خاصی نیستند که سبب ولی شدن آنها شده باشد.
 
عدم ایمان واقعی نسبت به ولایت فقیه در بسیاری از مردم از روی قصور است، البته یکی از علل اصلی این امر بعد از گذشت ۳۵ سال از تشکیل نظام اسلامی، کم کاری و سستی ما بوده است که آنگونه که باید مسأله ولایت فقیه را تبیین نکرده ایم که طبق فرمایش معصومین(ع)، مخالفت با ولایت فقیه در حد شرک بالله است، و خدا نکند که این کم کاری ما به خاطر منافع شخصی مان بوده باشد!
 
- اگر ولایت فقیه نباشد، همه دین در کشور و حتی جهان مورد تهاجم قرار می گیرد همان طور که در فتنه ۸۸ دیدیم کسانی به میدان آمدند و فتنه گردانی کردند که حتی به امام حسین(ع) که غیر مسلمانان نیز به ایشان جسارت نمی کنند، توهین کردند. لذا اگر ما در این زمینه کوتاهی کردیم، باید استغفار کرده و در صدد جبران برآییم.
 
گفتنی است این مراسم پنجشنبه ۱۵ فروردین ماه سال جاری در مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) برگزار شد.

 
منبع: رجا

 

 

 

 

همرسانی کنید:

طراحی و پیاده سازی توسط: بیدسان