امیر حسین ثابتی

این روزها نامه های متعددی از سوی اساتید، دانشجویان و طلاب مختلف سراسر کشور خطاب به دکتر سعید جلیلی و دکتر کامران باقری لنکرانی جهت کاندیداتوری در انتخابات نوشته می شود؛ محتوای همه یکی است و آن هم درخواست از نامبردگان برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم.

 

اما در این باره نکاتی وجود دارد که به طور خلاصه به آنها اشاره می شود:



۱. در یک تقسیم بندی کلان، می توان انتخابات را به دو بخش کلی تقسیم کرد. بخش دوم و آشکار آن رقابت علنی میان کاندیداهاست که در چند هفته منتهی به انتخابات اوج می گیرد و توده های مردم نیز با رصد مواضع و رفتار سیاسیون، در نهایت دست به انتخاب می زنند، به عبارت دیگر در مرحله دوم انتخابات کاملا "توده ای" می شود و عامه مردم از طبقات اجتماعی مختلف درگیر "انتخاب یک رییس جمهور" می شوند.



در این مرحله؛ یک رفتار خاص از سوی یک کاندیدا می تواند به شدت بر جهت گیری آرای توده مردم موثر باشد، بیان یک مطلب خاص، یک اقدام متفاوت و هر چیز دیگری که بتواند قابلیت درست کردن "یک موج اجتماعی" را داشته باشد بطور آشکاری بر نتیجه انتخابات موثر خواهد بود و علت اصلی این امر نیز درگیر بودن "توده" مردم با موضوع انتخاب رییس جمهور است که در نهایت هم منجر به انتخاب یک نفر توسط اکثریت مردم خواهد شد. از این رو فهم این مساله آسان تر می شود که چرا در یک برهه محمد خاتمی و در برهه دیگر محمود احمدی نژاد، با اختلاف دیدگاه های کاملا مشخص، می توانند نظر مثبت اکثریت مردم نسبت به خود را جلب کنند.



۲. اما انتخابات، فقط آنچه که گفته شد نیست و بخش اول آن که مصداقش را می توان در همین روزها جستجو کرد، بحث های سیاسی مطرح شده و فعل و انفعالات مختلف میان نخبگان سیاسی است.


به عبارت دیگر در حال حاضر که همچنان فضای عمومی کشور چندان رنگ و بوی انتخابات به خود نگرفته و توده های مردم بدون توجه به این مساله به روزمرگی های خود مشغول هستند، در بخش هایی از جامعه و بویژه نخبگان سیاسی، موضوع انتخابات یکی از اصلی ترین مواردی است که بحث راجع به آن ضریب ویژه ای دارد.



این بحث ها محورهای مختلفی دارد، اعم از اینکه چه کسانی کاندیدای نهایی این عرصه خواهند بود یا احتمال رای آوری چه کسانی بیشتر است، یا اساسا گفتمان مورد نیاز برای اداره آینده کشور چه خواهد بود و ... اما در این میان و در حالی که همچنان بسیاری از معادلات انتخابات پیش رو مجهول مانده و نمی توان هیچ پیش بینی دقیقی نسبت به آینده داشت، اتفاق نظر بخش قابل توجهی از نخبگان انقلابی در دانشگاه های سراسر کشور مبنی بر خلاء یک کاندیدای گفتمان محور و انقلابی در انتخابات آتی و دعوت از دکتر جلیلی و دکتر لنکرانی، موضوعی است که می تواند بسیار مورد تامل باشد.

شاید روزهای اولی که تنها نامه دانشجویان دانشگاه تهران و علم و صنعت در دعوت از دو نفر یاد شده در رسانه ها دیده می شد، کمتر کسی تصور می کرد این روند ادامه دار باشد و با تبدیل شدن به یک موج فراگیر در سراسر کشور، امروز به یک درخواست و مطالبه اصلی در میان نخبگان انقلابی تبدیل شود.

نکته درخور توجه این مساله، آنجاست که هم اینک و در حالی که قریب به سه ماه تا برگزاری انتخابات ریاست جمهوری فرصت باقی است، اجماع کم نظیر بوجود آمده در این زمینه میان بخش قابل توجهی از دانشجویان سراسر کشور نشان می دهد، علیرغم تبلیغات زودهنگام و پرو پاگاندای رسانه ای دیگر افراد و جریان های سیاسی، سعید جلیلی و کامران باقری لنکرانی توانسته اند موقعیت بسیار خوبی در افکار عمومی کسب کنند و از آنجا که درخواست های مبتنی بر کاندیداتوری این دو نفر نیز از طرف قشر موثر و نخبه جامعه صورت گرفته است، در صورت تحقق کاندیداتوری یک نفر از این دو در انتخابات، این موج توانایی تبدیل شدن به یک موج اجتماعی فراگیر و جدی در انتخابات را خواهد داشت؛ به عبارت دیگر اگر برای انتخابات پیش رو از هم اینک سه ضلعی اصلاح طلبان، ۲+۱ و جریان منتسب به دولت را در نظر بگیریم؛ بدون تردید ضلع چهارم این رقابت تنگاتنگ را سعید جلیلی یا کامران باقری لنکرانی شکل خواهند داد؛ فارغ از آنکه نام جبهه پایداری به عنوان حامی نامبرگان در انتخابات مطرح باشد یا نباشد.

در پایان اما باید توجه داشت این مساله هیچ گاه به معنای تمام بودن کار و قطعی بودن پیروزی هر کدام از نامبردگان در صورت حضور در انتخابات نیست؛  هماطور که در ابتدای این نوشتار نیز اشاره شد، انتخابات دارای دو بخش کلی است که همچنان بخش دوم و مهمتر آن که طی هفته های منتهی به انتخابات شکل خواهد گرفت و بسیاری از معادلات می تواند تغییر کند؛  هر چند تجربه سالهای نه چندان دور نشان داده هر گاه نخبگان سیاسی جامعه، اجماع پر رنگ تری پیرامون یک کاندیدا داشته اند، اقبال نهایی ملت به آن فرد نیز وجه پر رنگ تری داشته است.

همرسانی کنید:

طراحی و پیاده سازی توسط: بیدسان