از همین حالا بعد از طرح شعار سال ۹۴ توسط مقام معظم رهبری، باید مراقب سوءاستفاده های بیش ازپیش، از مفهوم «همدلی» نیز باشیم. نهم دی ماه ۹۳ رئیس جمهور محترم، راهپیمایی تاریخی یوم الله نهم دی سال ۱۳۸۸ را به معنای بیعت مجدد با جمهوری اسلامی ایران، اصل ولایت فقیه و خاندان امامت دانستند و روز ۹ دی را «روز همدلی» نام نهادند.

دو ماه و نیم پیش. شورای هماهنگی اصلاح طلبان یکی از استان های کشور، به مناسبت سفر استانی رئیس جمهور و اعضای کابینه، رسماً بیانیه ای منتشر کرد و در آن «تلاش و اقدام برای رفع حصر از سران فتنه» را موجب «افزایش همدلی» و اقتدار داخلی دانست! به راستی چطور ممکن است حامیان و علاقه مندان رئیس جمهوری که ۹ دی را روز همدلی می داند، معتقد باشند که رفع حصر سران فتنه – که نهم دی اعتراضی میلیونی به رفتار آن ها بود – نیز عامل همدلی خواهد بود؟! آیا جز این است که لفظ «همدلی» مدت هاست استعداد خود را برای تبدیل شدن به «ابزار موج سواریِ موج سوارانِ سیاسی» اثبات کرده؟

چند ماه پیش مقام معظم رهبری در اجابت به درخواست معاون اول رئیس جمهور مبنی بر صدور پیامی خطاب به همایش ملی ارتقای سلامت نظام اداری و مقابله با فساد، متنی مرقوم داشتند که در فرازی از آن می فرمایند «نفس اهتمام آقایان به امر مبارزه با فساد را تحسین می کنم، لکن این سمینار و امثال آن بناست چه معجزه ای بکند؟ مگر وضعیت برای شما مسئولان سه قوه روشن نیست؟ با توجه به شرایط مناسب و امیدبخشی که ازلحاظ همدلی و هماهنگی و همفکری بین مسئولان امر وجود دارد، چرا اقدام قاطع و اساسی انجام نمی گیرد که نتیجه را همه به طور ملموس مشاهده کنند؟»

پرسشی که رهبر معظم انقلاب مطرح می کنند پرسش بسیار مهمی است. خصوصاً که هیچ اثری از استفهام انکاری در بیان ایشان نیست و روشن است که عمیقاً به وجود «همدلی و هماهنگی و همفکری» میان مسئولین باور دارند؛ اما به راستی چرا از خاک «همدلی» لزوماً «اقدام قاطع» نمی روید.

به نظر می رسد «همدلی و هم زبانی» و حتی «همفکری و هماهنگی» همگی شروط «لازم» برای برانگیخته شدن اراده ها هستند. اینکه آدمی از حوزه ی باورها و احساسات خود عبور کند و وارد حوزه ی اراده و عمل شود ظاهراً محتاج لوازمی بیش از «باورمندی» و «احساسِ مساعد» و حتی «تمایل» است.

اگر قرار است در سال ۹۴ بر همدلی و هم زبانی میان مردم و دولت دامن زده شود باید پیشاپیش بدانیم که این همدلی و هم زبانی هنوز شرط لازم برای رخداد اتفاق های خوب مورد انتظار مردم است. باید متفکران و اهالی اندیشه روی چگونگی نفوذ «همدلی و هم زبانی» بر ساحت «اراده و رفتار» نیز مداومت و تأمل کنند. ما نیاز به نظریه پردازی بومی روی «موانع تبدیل شدن اندیشه به رفتار» هستیم و اگر به این موانع توجه نکنیم چه بسا به همدلی و هم زبانی – که هر دو مرتبط با حوزه ی باور هستند اگر هم برسیم اما باز به تغییرات موردنظرمان در حوزه ی اراده و رفتار دست پیدا نکنیم و به تعبیر رهبر انقلاب «نتیجه ای ملموس» مشاهده نکنیم؛ فایده ای نخواهد داشت.

یادمان باشد که همدلی گاهی راهبرد است گاهی روش. یک وقت صرفاً می خواهیم با رواج همدلی «منازعات موجود» را فیصله دهیم، یک وقت هم البته قصدمان فراتر از این است و می خواهیم به «ریشه ی درگرفتنِ منازعات» نگاه طبیبانه بیندازیم. حال که رهبر فرزانه ی انقلاب سال ۹۴ را به نام همدلی مزین کرده اند شاید حیف باشد که آن را صرفاً یک «روش» در نظر بگیریم.

به نظر می رسد فرصتی مغتنم پیش آمده تا «همدلی» را به چشم «راهبردی ملی» نگاه کنیم و بجای توقعمان از یکدیگر، توقعمان از «همدلی» را بالا ببریم و بگذاریم این نوشدارو، اساساً «بساطِ تنش ها، رقابت های کاذب رسیدن به قدرت و تفرقه های سیاسی سیاسیون و احزاب و گروه های سیاسی» را برای همیشه جمع کند.

سال-شعار

با نگاه راهبردی به همدلی و هم زبانی، می توان «شکاف های متراکمی» را که اثری جز تعمیق درهم ریختگی و افزودن بر سطح تنش ها ندارند را به «شکاف های متقاطعی» تبدیل کرد که اجازه ی دوقطبی شدن را به جامعه نمی دهند و از سطح و عمق کشمکش های هدر دهنده فرصت ها، به طور محسوسی می کاهند و جامعه اسلامی ما را به فرصتی متعالی برای همه قشرها تبدیل می کند تا با رضای خداوند سبحان همراه و سعادتمندی همگان مشهود گردد.

«سال دولت و ملت، همدلی و هم زبانی را پاسداری کنیم».
همرسانی کنید:

طراحی و پیاده سازی توسط: بیدسان