مذاکرات هسته ای ایران و غرب برای نیل به یک "توافق پایدار" به حساس ترین  و سخت ترین مرحله خود رسیده است، بحران دوازده ساله هسته ای ایران زمانی آغاز شد که حسن روحانی بر مسند دبیری شورای عالی امنیت ملی تکیه زده بود و حالا بعد از کش و قوس های فراوان و آزمودن مدل تاکتیک ها و استراتژی های مختلف و گاه متضاد، دوباره حسن روحانی در قامت رئیس جمهور، مدیریت پرونده هسته ای را بر عهده گرفته است.

اختلاف بر تعداد سانتریفیوژها و نوع و کیفیت حذف تحریم ها دو نقطه کانونی اختلاف ایران و 1+5 است، اختلافی بطور مشخص میان ایران و آمریکا.

حسن روحانی اینک نزدیک به دوسال است که همه آبرو و اعتبار و توانمندی و هرآنچه را که سرمایه سیاسی می توان نامید به میدان هسته ای آورده است، روحانی از اولین روز دولت خود-حتی قبل از آن- مستقیما به سراغ موضوع هسته ای با استراتژی "توافق بزرگ برد-برد" رفت.

علیرغم خوش بینی های اولیه و با اتمام مدت توافق موقت ایران و غرب بر اساس توافق نامه ژنو(آذر ماه 1392) حالا ماراتن دوازده ساله ای هسته ای به جاهای باریک و حساس خود رسیده است، هم ایران و هم غرب باید و لاجرم در مواضع اعلامی و رسمی فعلی خود انعطاف به خرج بدهند تا این بحران حل شود.

تقریبا مشخص است که اگر در مهلت باقی مانده، توافق هسته ای بزرگ محقق شود، چه اتفاقاتی خواهد افتاد، اما حسن روحانی به عنوان رئیس جمهوری که رای خود از مردم و اعتبار و آبروی سیاسی اش را به موضوع هسته ای پیوند زده است و طبق گفته یصریح خود مسئولیت مذاکرات را شخصا به عهده گرفته است،در صورت شکست مذاکرات چه خواهد کرد؟  حسن روحانی بعد و قبل از شکست مذاکرات هسته ای چه تفاوتی خواهد داشت؟

واضح است که اگر حسن روحانی برای بار دوم - بعد از تجربه سالهای 82-84 - به عنوان منعطف ترین طیف داخل نظام در حوزه هسته ای و سیاست خارجی با پشتوانه مردمی "نتواند" به توافق هسته ای برسد، هیچ طیف دیگری از هیچ یک از جناح ها و شخصیت های سیاسی قادر نخواهد بود به این توافق دست پیدا کند.

باید این نکته را هم در نظر گرفت عدم تحقق توافق هسته ای با وجود ابتکاراتی چون مذاکرات رسمی با آمریکا، تماس تلفنی رئیس جمهوری ایران با باراک اوباما  عملا به معنای بسته شدن طولانی و حتی دائمی توافق هسته ای ایران و غرب-حداقل از سمت ایران- خواهد بود.

با این اوصاف، می توان چند گمانه مهم در این خصوص بیان کرد:

1-فردای شکست مذاکرات هسته ای، حسن روحانی که همواره در میانه دو جناح اصلی کشور قرار دارد، در موضوع هسته ای ، تبدیل به یک اصولگرای دو آتشه چون"سعید جلیلی" شود و عملا استراتژی سالهای گذشته مبتنی بر افزایش تعداد سانتریفیوژها و تاسیسات هسته ای در برابر افزایش تحریم ها و فشارهای غرب محقق شود،  هرچند با توجه به سوابق و روحیات حسن روحانی نمی توان باور کرد که چنین اتفاقی روی دهد...

2-گمانه دوم این است که حسن روحانی فردای شکست مذاکرات هسته ای- در حالی که دوره اول ریاست جمهوری اش به نیمه می رسد-سکوت پیشه کند و عملا با سوخت شدن مهمترین برگ برنده اش در موضوع هسته ای، دیگر فقط عملا به کارهای روزمره ریاست جمهوری بپردازد تا دوره اش تمام شود و در انتخابات 96 هم نامزد نشود.

شاید در این فاصله زمانی-شکست احتمالی مذاکرات تا انتخابات ریاست جمهوری 1396- به دلیل حضور حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور صرفا فضا به قبل از سال 92 برنگردد و  تحریم ها افزایش نیابد ، هرچند که توافقی هم در کار نخواهد بود و شاید طرفین به "فریز" و "ُسکوت" رضایت دهند.

3-گمانه سوم این است که حسن روحانی در صورت شکست احتمالی مذاکرات هسته ای استراتژی و تاکتیک خود را تغییر دهد و به جای مذاکره، رفتاری  عجیب و غیر قابل پیش بینی مانند محمود احمدی نژاد در سالهای 1390-92 در پیش بگیرد.

به گزارش پارسینه، تنها چند هفته باقی مانده است تا یکی از سرنوشت مهمترین چالش سیاست خارجی ایران بعد از پایان جنگ هشت ساله(1980-88) مشخص شود، سرنوشتی که با سرنوشت حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور میانه رویی که با رای قابل توجه مردمی بعد از یک دوره رادیکال در مدیریت پرونده هسته ای روی کار آمده بود.
همرسانی کنید:

طراحی و پیاده سازی توسط: بیدسان