در چند روز اخیر اظهارات رئیس جمهور در فرصت های مختلف، خبرساز شده اند و هریک از روزنامه های کشور با توجه به رویکرد خود به آن می پردازند.
به گزارش لنگرنیوز، فرهنگ نوشت : با نزدیک شدن به ضرب العجل ۱۰ تیرماه که ایران و قدرت های جهانی باید بر سر برنامه هسته ای ایران به توافق برسند، اخبار و تحلیل های روزنامه ها نیز نسبت به روزهای گذشته حجم بیشتری را در صفحات آن به خود اختصاص داده اند. از سویی، حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی در مصاحبه با ایسنا، سخنانی را عنوان داشته که مورد توجه اکثر روزنامه های اصلاح طلب قرار گرفته است.
همه عوض شده اند الا من!!
روزنامه اصلاح طلب آرمان، در صفحه نخست خود با تیتر” من عوض نشده ام” به مصاحبه هاشمی رفسنجانی با ایسنا پرداخته و آن را به طور کامل پوشش داده است. ایشان در این مصاحبه بر این نکته تاکید دارد که چه اصلاح طلبان که در حال حاضر دیدگاه های نزدیک با وی دارند و چه اصولگرها که زمانی با او در یک جبهه بودند و الان رویکرد دیگری دارند، تغییر کرده اند و تنها کسی که در طول این دوران ها تغییری نکرده است خود ایشان هستند!: رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام که این روزها نزدیکی یک جناح خاص به خود را اعتراف آن جناح به اشتباهات قبلی خود میداند، میگوید: «اگر میبینید بعضیها که قبلاً با من موافق نبودند و حالا همراه شدهاند من عوض نشدهام، بلکه آنها عوض شدهاند.» متن کامل گفتوگوی آیتا… اکبر هاشمیرفسنجانی با ایسنا به شرح زیر است: شما سالیان سال بهعنوان یک فرد معتدل شناخته میشدید که هیچ جناحی نمیتوانست شما را به خود منتسب کند، اما در سالهای اخیر این تحلیل در بین سیاسیون مطرح شده که شما به یک جناح خاصی نزدیکتر هستید. نظرتان چیست؟ خصلت اعتدالی من سیاسی نیست و هیچوقت به عنوان یک موضع سیاسی برایم مطرح نبوده است. اگر میبینید بعضیها که قبلاً با من موافق نبودند و حالا همراه شدهاند، من عوض نشدهام بلکه آنها عوض شدهاند. زمانی افراط کردند و ضررهایش را دیدند. در جلسات خود هم بحث کردند و فهمیدند که عملکرد آنها اشتباه داشت. اکثرا اعتراف به اشتباه کردهاند.پس چرا یک عده که زمانی به شما نزدیکتر بودند و میگفتند آقای هاشمی در طیف ما میگنجد، الان بهراحتی انتقادات خیلی شدیدی مطرح میکنند و حتی گاهی از توهین کردن به شخصیتی که مورد اعتماد امام بودند و الان هم مورد اعتماد رهبری هستند، ابایی ندارند؟ آنها هم عوض شدهاند. زمانی که آن جناح افراط میکرد، اینها معتدل بودند. اگر یادتان باشد همین گروه در خطبههای نمازجمعه در تعریف من شعارهایی میدادند که خودم قبول نداشتم. روزگار همین است، اما من در تمام این سالها بر مواضع اعتدالی خود بودم و هستم. در ایام جنگ عملیات خیبر همه جمع بودند که سخنرانی کردم و براساس نقشه عملیاتی که آنها کشیده بودند، گفتم: «اگر این عملیات را به نتیجه برسانید، یعنی رابطه بغداد و بصره قطع شود که عراق بدون بصره و دریا نمیتواند استقامت کند، جنگ را تمام میکنم.» البته همانجا اختلاف شد و برخی گفتند: «همه میگویند جنگ جنگ تا پیروزی» و آقای هاشمی میگوید «جنگ جنگ تا یک پیروزی» البته خیلیها خوشحال شدند. موضع خودمان را گفتم که قرار نبود جنگ طولانی شود. از مسیرهای ممکن عمل کردم و همه چیز را فارغ از شعارهای حماسی به امام گفتند که امام خودشان پذیرش قطعنامه را به عهده گرفتند.
هاشمی در بخشی از مصاحبه خود درباره انتخابات مجلس و خبرگان گفته: اولا در انتخابات مجلس به خاطر شرایط سنی نمیتوانم ثبتنام کنم، اما نظراتم را میگویم. یعنی ملاکهای خودم را برای یک نماینده مجلس میگویم. در انتخابات خبرگان هم اگر به این نتیجه برسم که باید بیایم، میآیم. در هر دو انتخابات به اسم از کسی حمایت نمیکنم، ولی معیارهایی را میگویم و مردم براساس تشخیص خودشان معیارها را در افرادی که ثبت نام کردهاند، میبینند و رأی میدهند.همانطور که گفتم که اگر به اینجا برسم که باید باشم، میآیم. البته مجلس خبرگان بسیار مهم است. تصمیمات خبرگان طولانیمدت است. جان من هم با انقلاب آمیخته شده و هرجا که ببینم از آن ناحیه خطری متوجه انقلاب میشود، برای رفع آن خطرها در حد وسع و توان خودم وارد میشوم.
روزنامه آرمان در شماره امروز خود گزارشی را از موسوی حوئینی ها و سکوت او در سال های اخیر تهیه کرده و تیتر ” سیاستورزدیروز مصلح امروزحامیان” را برای گزارش خود برگزیده است: خیابانی در بالای شهر تهران، ساختمانی ۲ طبقه، اتاقی دلباز و یک صندلی! او معمولا به اینجا میآید و برخلاف تصور اولیه که نشاتگرفته از چهره جدی اوست، آرامش و رفتاری مهربان دارد. نمیخواهد به گذشته بازگردد چون معتقد است آنچه باید گفته شود، قبلا گفته شده و آنچه بیان نشده، حتما صلاح نیست که بیان شود. اصرار فایدهای ندارد و آیتا… موسویخوئینیها تصمیمی برای سخن گفتن ندارد و تنها آرزو میکند که امور کشور آنطور پیش رود که مردم در آسایش و آرامش باشند. به نظر میرسد برخی که بهدلیل اختلاف دیدگاه لقب شیخ خاکستری را به او دادهاند این روزها بهتر از همیشه میدانند موسویخوئینیها نه یک رقیب سیاسی بلکه شخصیتی است که در لوای سکوتش میتوان رازها را درک و به دنبال پاسخ بود و البته پاسخی که شاید هیچگاه از جانب وی داده نشود. موسویخوئینیها روزهای سیاستورزی را سالهاست سپری کرده چه آن زمان که در جامعه روحانیت از شیوخ اصلی محسوب میشد و در سال ۶۶ به همراه یک عضو اصلی دیگر بر طبل انشعاب زد تا جامعه روحانیون شکل بگیرد و چه قبلتر که نقش رابط دانشجویان تسخیرکننده سفارت آمریکا را در اوایل انقلاب بر عهده داشت. او اکنون در همان اتاق است و باز هم برای جمعی از سیاسیون در نقش راهنما به ایفای نقش میپردازد. شاید باید اینگونه تعریف شود که موسویخوئینیها نزد حامیانش سیاستورز قهاری توصیف میشود که اکنون جامه مصلح سیاسی به تن کرده است.
معصومه ابتکار، رئیس سازمان محیط زیست در مصاحبه ای با آرمان از دو سال فعالیت خود در این سازمان دفاع کرده و گفته دلواپسان امروز، ساکتان دیروز هستند. ابتکار که به عملکرد او در رابطه با برخی از موضوعات مانند ریزگردها و واردات بنزین، انتقاداتی وارد است، عملکرد خود را مثبت ارزیابی می کند: رئیس سازمان حفاظت محیط زیست در گفتوگو با «آرمان» میگوید: دلواپسان امروز، ساکتان دیروزند.به نظر من این اصل است حالا اینکه عدهای تازه متوجه محیط زیست و اهمیت آن شدهاند و بعضا میکوشند دلواپسی خود را نشان دهند اما به این دغدغه ملی به چشم نگرانی یک جریان جناحی می نگرند و نظرات خود را در این راستا بیان میکنند نهتنها به نفع کشور نیست بلکه آسیبرسان است. همه این مسائل برمی گردد به اولویتسنجی و زمانسنجی که متاسفانه در برخی وجود ندارد. هر فرد باید اولویتهای کشور را به طور منطقی و در راستای منافع ملی تشخیص دهد و به اهمیت این موضوع واقف باشد که محیط زیست چه دوران پرمخاطرهای را پشت سر گذاشته است. انتقادی که در یک فضای نهچندان منطقی و علمی مطرح میشود نهتنها به نفع محیط زیست نیست بلکه این اقدام به ضرر مصالح عمومی کشور هم خواهد بود. برخی افرادی که امروز برای محیط زیست دایه مهربانتر از مادر شدهاند همانهایی هستند که در دولت قبلی که این مشکلات بروز کرد شاهدان آن بودند و سکوت میکردند. بحرانهای زیستمحیطی در دولت گذشته حتی به ندرت مطرح میشد و یک دفعه در دورهای که دولت جدید و جامعه تازه دارد اثرات آن تخریبها و برخی تصمیمات اشتباه را برداشت میکند، از موضع مخالف در آمده و در حقیقت با مواضع سیاسی به چیزی اعتراض میکنند که در دوران دولت خودشان اتفاق افتاده است. مردم خودشان در این مورد قضاوت میکنند. یکی از افتخارات ما در این دولت این است که رئیس جمهوری دغدغه زیستمحیطی دارد و آقای روحانی در تمام اظهاراتشان یکی از جهتگیریهای اصلیشان مباحث محیط زیستی بوده است. این بی دلیل نیست و ایشان به دنبال این هستند که این خط مشی را ایجاد کنند که دغدغه محیط زیستی، در یک بستر علمی، منطقی و به دور از رویکردهای سیاسی خاص، در اولویت منافع ملی است. در حال حاضر ما شاهد شکلگیری نوعی دغدغه زیستمحیطی به طور گسترده هستیم. در دولت قبلی محیط زیست همیشه در حاشیه بود و این یک چرخش آشکار است. افرادی که الان منتقد ضعف و کاستی در مجموعه محیط زیست و دولت هستند نمی توانند منکر این شوند که حداقل این دغدغه در کلام و رفتار مسئولان وجود دارد.
ایده دولت شکست خورد
روزنامه وطن امروز، برای بررسی عملکرد دولت در دوسال گذشته به سراغ دکتر پرویز امینی رفته و مبانی نظری دولت را مورد بررسی قرار داده است. وطن برای این مصاحبه تیتر ” ایده دولت شکست خورد” را برگزیده: دکتر پرویز امینی، جامعهشناس سیاسی، جزو معدود تحلیلگرانی بود که از روزهای نخستین دولت یازدهم با ارائه یک نظام معنایی دقیق از مبنای نظری دولت، به چیستی و کیستی دولت یازدهم پرداخت. امینی بعد از اتفاقات سال اول دولت یازدهم بویژه ماجرای توزیع سبد کالا، دولت یازدهم را یک «دولت ضعیفپایه» نامید. وی در بخش های از این مصاحبه گفته: مساله اصلی دولت این است که خلأ بزرگی در کارآیی و اثربخشی و اثبات توانمندی خود دارد و به نوعی خواسته یا ناخواسته در حال پر کردن این خلأ با تمرکز بر ارتباط رسانهای با جامعه است. بنابراین شما وقتی نگاه میکنید، میبینید بیشترین مسائلی که دولت نسبت به آن پاسخگو است، مسائلی است که در فضای رسانهای مطرح شده است نه مسائلی که مردم در کوچه و خیابان میگویند. دولت با آنها کاری ندارد! دولت همه مسائل کشور حتی آب خوردن را به تحریمها و تحریمها را به توافق گرده زده است. این یک دوپینگ در دولت است. یعنی جامعه به طور خواسته یا ناخواسته با این احساس همراهی میکند که با توافق، مشکلات حل خواهد شد و چون تکلیف توافق روشن نیست، حالت جامعه، حالت تعلیق و انتظار است. اینجا بحثی که مطرح است، این ایستگاههای مختلفی است که دارد در مسیر توافق به وجود میآید. ما هر سری تا مرز توافق میرویم، دولت مارش پیروزی میزند اما بعد از یک مدت هیچ اتفاقی نمیافتد؛ یک حس سرخوردگی در جامعه است…از من بپرسید، جمعبندی من این است که ایده دولت برای اداره کشور شکست خورده است اما آیا این شکست به صحن اجتماعی مردم وارد شده؟ میگویم هنوز وارد نشده، چون این دوپینگ مانع ظهور واقعیت است. ایده همگرایی با غرب مساوی با حل مشکلات کشور و ایجاد توسعه، ایده شکستخوردهای است. دولت روحانی تنها دولتی است که بیشترین گسست را به لحاظ طبقاتی با اجتماع دارد، به گونهای که اصلا مسائل طبقات ضعیف جامعه را فهم نمیکند. وقتی برخی از افراد این جریان سرمایه تا ۱۰۰۰ میلیارد تومان دارند، دغدغه کارگری را که دستمزد ۵۰۰ هزار تومانی دارد درک نمیکنند. از طرف دیگر دولت یک دولت بروکراتیک است و میخواهد مسائل را از مسیر بروکراتیک خودش پیش ببرد و به طور طبیعی قائل به ارتباط مستقیم با مردم نیست.
وطن امروز به اظهارات حسن روحانی در جمع مردم بجنور واکنش نشان داده و با تیتر”#تحریمیم – می فهمی؟!” انتقاد خود را نسبت به مواضع رئیس جمهور ابراز داشته است: پس از اظهارنظر جنجالی رئیسجمهور در مرتبط کردن آب خوردن با تحریمها که به واکنشهای جالبی در جامعه منجر شد، حالا حسن روحانی در جدیدترین اظهارنظر خود درباره آثار تحریم گفته است حتی اقلام «خوراکی» نیز به خاطر تحریمها افزایش قیمت داشتهاند! به گزارش «وطن امروز»، آقای روحانی طی ماههای اخیر در اظهارنظرهای خود تلاش کرده است درباره دامنه اثرگذاری تحریم سخن بگوید. پس از آب خوردن و محیطزیست، او حتی قیمت خوراکیها را نیز وابسته به تحریم میداند. روحانی روز گذشته البته درباره میزان اثرگذاری تحریم، آمار و رقم نیز ارائه کرد. او گفته است اجناس وارداتی به خاطر تحریم «۱۵ درصد» گرانتر به مردم فروخته میشود! آقای روحانی البته درباره میزان اثرگذاری تحریمها، موضوعات دیگری را نیز به دامنه شمول اثرگذاری تحریمها کشانده است. او روز شنبه، ۲۳ خرداد در نشست خبری خود، افزایش قیمت حاملهای انرژی و عدم واریز مابهالتفاوت آن به حسابهای سرپرست خانوار را به خاطر تحریمها دانست. او در اینباره گفت دولت بیشتر از ۱۰ هزار میلیارد تومان کسری بودجه دارد و این کسری به خاطر «تحریم» است و به همین دلیل مابهالتفاوت افزایش قیمت حاملهای انرژی از جمله بنزین و گازوئیل به حساب دولت واریز میشود تا این کسری را جبران کند. بر این اساس، توجیه دولت برای عدم واریز مابهالتفاوت افزایش قیمت حاملهای انرژی به حسابهای مردم، «تحریم» است!
سرمقاله امروز وطن نیز به موضوع مذاکرات و لغو تحریم ها پرداخته و با تیتر ” با این دست فرمان تحریم ها لغو نمی شود” به این موضوع پرداخته است: دولتی که مدعی است به خاطر معیشت جامعه به مذاکرات رفته و برای لغو تحریمها بخش بزرگی از تاسیسات هستهای کشور را تعطیل کرده، قاعدتا نباید یک الگو و یک رفتار اعتمادسوز در حوزههای تصمیمگیری اقتصادی در داخل کشور ارائه کرده باشد. یعنی اینکه باید جامعه بپذیرد که دولت برای لغو تحریمها در حال مذاکره است و اولویت دولت، بهبود معیشت جامعه است و به همین منظور دولت برای جلب این اعتماد و نشان دادن صداقت خود، باید در سایر تصمیمات اقتصادی خود، این اولویت را اثبات کند. متاسفانه تاکنون نهتنها به این مهم توجه نشده بلکه رفتاری که در این باره از دولت سر زده، پیامهای غیرمطلوبی به جامعه ارسال کرده است. بگذارید خیلی ساده به این مورد اشاره کنیم…جیب مردم در مذاکرات هستهای، یعنی لغو تحریمها و نه توافق! مذاکره به تنهایی نمیتواند نشانگر دلسوزی برای مردم باشد. دولت زمانی میتواند مدعی باشد به فکر جیب مردم است که مذاکراتش منجر به لغو تحریمها شود، اگرنه به اعتقاد ما، دولتی که برای «آب خوردن» مذاکره میکند و برای «خوراکی»، درِ مراکز نظامی خود را به روی دشمن باز میکند، نمیتواند تحریمها را لغو کند.البته باز هم بیان این نکته لازم است که توافق جدای از لغو تحریمهاست. توافق منهای لغو تحریمها یعنی سیاسیکاری به اسم جیب مردم! چنین توافقی کلاهبرداری است، چراکه برای مردم در تهران و بجنورد «آب» نمیشود اما میتواند برای عدهای «نان» شود! آن هم در تنور انتخابات!
طرح موضوع بابک زنجانی دوم خدمت به آمریکاست!
بدهکار نفتی وزرات نفت که به بابک زنجانی دوم معروف شده و رسانه ها نیز به آن به صورت گسترده پرداخته اند، صدای وزیر نفت را درآورده و گفته طرح بابک زنجانی دوم خدمت به آمریکاست: بیژن نامدارزنگنه به جای پاسخگویی و شفافسازی درباره موضوع «بابک زنجانی دوم» که این روزها در رسانهها مطرح شده است، اعلام کرد طرح این مساله کاملا خدمت به آمریکا است! مدتی پیش رسانهها گزارش دادند فردی که نفت و میعانات نفتی ایران را در دولت یازدهم میفروخته بدهی ۳/۵ میلیارد دلاری خود به وزارت نفت را تسویه نکرده و برای همین به او لقب «بابک زنجانی دوم» دادند. مسؤولان وزارت نفت و بانک مرکزی نیز به جای پاسخگویی شفاف، موضعگیری متناقضی اتخاذ کردند اما اظهارات زنگنه، وزیر نفت در این باره نهتنها به حل موضوع کمک نکرد بلکه آن را مبهمتر کرد. وزیر نفت اخیرا در گفتوگو با هفتهنامه اصلاحطلب «صدا» مطرحکنندگان موضوع بابک زنجانی دوم را متهم به خدمترسانی به آمریکا کرد و طرح آن را خلاف منافع ملی دانست! زنگنه در پاسخ به این سوال که «موضوع بابک زنجانی دوم که اخیرا برخی آن را مطرح کردند، چیست؟» گفت: «هیچ! عدهای این مساله را کاملا بر خلاف منافع ملی مطرح کردند. اصلا چنین چیزی وجود ندارد. طرح این مساله کاملا خدمت به آمریکاست و به نفع محکمتر کردن تحریم ایران است. چون ما روشهایی برای شکستن تحریمها داریم. کسانی که این مسائل را مطرح میکنند میخواهند تحریمها را محکمتر کنند حتی اگر ظاهر متفاوتی داشته باشند.»! زنگنه همچنین در پاسخ به این سوال که «آیا مراجع ذیصلاح کشور در جریان این مسائلی که مطرح کردید و روشهایتان برای دور زدن تحریمها هستند؟» هم پاسخ داد: «به آنها گفتهایم. آنهایی که باید در جریان امور باشند، در جریان هستند». با وجود اینکه در ابتدا زنگنه اعلام میکند موضوع بابک زنجانی دوم «هیچ» است اما ادامه اظهارات وی نشان میدهد این مساله بسیار بیشتر از «هیچ» است به طوری که آن را به منافع ملی و پرداختن به آن را در راستای منافع آمریکا میداند! موضوعی که وزیر نفت از مطرح کردن آن هراس دارد در صورت اثبات ابعادی بسیار فراتر از پروندههای مشابه دارد و انتقادات فراوانی را متوجه وی خواهد کرد. بدهی ۳/۵ میلیارد دلاری یک شرکت اماراتی به وزارت نفت بابت فروش میعانات گازی چند هفته پیش خبرساز شد و دستپاچگی مسؤولان را در پی داشت. جزئیات موضوع از این قرار است که طبق شنیدهها «م ـ س» یکی از مدیران بازنشسته و ارشد قدیمی نفت که در دولت گذشته برکنار شده بود، نقش مهمی در ماجرای بدهی شرکت اماراتی به ایران داشته و با هماهنگی کامل با یکی از چهرههای «خاکستری فروش نفت»، وارد معامله با این شرکت اماراتی شده است.
معمای واردات پورشه در «کمیته امداد»
روزنامه اصلاح طلب شرق، در شماره امروز خود به موضوع ممنوع التصویری رئیس دولت اصلاحات پرداخته است. در کنفرانس خبری رئیس جمهور در روز شنبه، روحانی عنوان کرده بود که کسی ممنوع التصویر یا ممنوع الخروج نیست، اما اژه ای، معاون ا ول قوه قضاییه گفته این موضوع با دستور دادستانی صورت گرفته است: یک روز پس از اینکه رئیسجمهوری در نشست خبری خود، انتساب ممنوعالتصویری رئیس دولت اصلاحات به شورایعالی امنیت ملی را «دروغ» دانست، معاون اول قوه قضائیه درباره محدودیتهای رسانهای رئیس دولت اصلاحات توضیحاتی داد. حجتالاسلام «غلامحسین محسنیاژهای»، در این مورد به «تسنیم» گفته که «ممنوعالتصویری و ممنوعالبیانی رئیس دولت اصلاحات بر اساس دستور دادستانی است نه شورایعالی امنیت ملی». «محسنیاژهای» در پاسخ به این سؤال که گفته میشود او اعلام کرده ممنوعالتصویری و ممنوعالبیانی رئیس دولت اصلاحات براساس مصوبه شورایعالی امنیت ملی صورت گرفته است، گفت: «قبلا نیز در اینباره سؤال شده بود که گفتم این تصمیم براساس مصوبه شورایعالی امنیت ملی نیست و به دستور دادستانی است». معاون اول قوه قضائیه اضافه کرد: «دادستانی بر اساس وظایف ذاتی خود اقدام کرده است و تا زمانی که این دستور دادستان به قوت خود باقی باشد، هرکس مخالفت کند، برخورد میشود». او افزوده که «در این ارتباط قبلا دو بار این سؤال شده بود که بار اول سؤال کردند آیا این تصمیم براساس شورایعالی امنیت ملی گرفته شده یا خیر؟ که پاسخ دادم مصوبه شورایعالی امنیت ملی نیست». محسنیاژهای ادامه داد: «بار دوم نیز سؤال شد که پاسخ دادم به دستور دادستانی انجام شده است و دادستانی بر حسب وظیفه دستور قضائی داده و اگر کسی مخالفت کند، طبیعتا برخورد میشود.»
شرق با انتخاب تیتر”معمای واردات پورشه در «کمیته امداد»”، گزارشی را در رابطه با مواضع مسئولان درباره تخلف صورتگرفته در کمیته امداد تهیه کرده است. هرچند رئیس کمیته امداد ادعای وزیر کشور را در این باره تکذیب کرد اما شرق بار دیگر و پس از تکدیبیه های فراوان به آن ورود پیدا کرده: واردات ٢٧ هزار خودرو لوکس توسط کمیته امداد، موجی از حیرت را بهوجود آورد، اما در لابهلای هیاهوی پولهای کثیف گم شد. عبدالرضا رحمانیفضلی، وزیر کشور، چندی پیش به مجلس آمد تا درباره پولهای کثیف اعلام موضع کند. او البته در آن مورد خاص از مواضع پیشین عقبنشینی کرد، اما در جایی از سخنانش واردات خودروهای لوکس از جمله بیامو و پورشه را بهمیانکشید «در کمیته امداد بیش از ۱۰۰ نفر، ۲۷ هزار خودرو لوکس وارد کشور کردهاند و متأسفانه از حقوق مستضعفان سوءاستفاده شد». سخنانی که بعدها با سکوت و البته تکذیبهایی همراه شد. پرویز فتاح، وزیر نیروی دولت احمدینژاد، که چندی است رئیس کمیته امداد شده، در رد آنچه وزیر کشور به این نهاد نسبت داده، گفته بود:«کمیته امداد به هیچعنوان در هیچموردی حتی یک موضوع اقدام به واردات خودرو از هیچنوع و هیچ گمرکی نکرده است». حالا احمد امیرآبادیفراهانی، نماینده قم، به طعنه به وزیر کشور میگوید:«آقای وزیر میخواست ابرو را درست کند، اما چشم را هم کور کرد. او در مجلس مطلبی را مطرح کرد که کمیته امداد تعدادی ماشین لوکس مانند پورشه و بیامو وارد کرده که این سخنان وزیر باعث بیاعتمادی مردم به این نهاد انقلابی و یادگار امام (ره) شد». البته وزیر آنروز سخنان دیگری نیز بر زبان آورد که تا امروز مخالفت و تکذیبی به همراه نداشته است. از جمله اینکه «ما در یکی از جزایر ٩هزار و ۵٧٠ شرکت که دو هزار و ٨١۴ شرکت فقط با یک آدرس به ثبت رسیده است، داریم. همچنین کد پستی ٩٩درصد شرکتهای ثبتشده در این جزیره یک رقم بوده و این باعث شده معادل ٢٠ میلیارد دلار مالیاتی که باید کشور بگیرد، نگیرد که آن هم به خاطر همین فرارها و پولشوییها است.»
شرق در ادامه آورده است: فتاح درهمینحال به مصوبه دولت دهم اشاره کرده «ساکنان مناطق جنوب کشور با کارت اقامت خود، میتوانستند خودرو وارد کنند، البته باید تأکید کرد مددجویان کمیته امداد در نقاط مرزی هم زندگی میکنند و تعدادی از افراد که از پول و سرمایه کافی برخوردار بودند، کارت این افراد را گرفته و مبلغی ناچیز در حدود یکصد هزار تومان به این افراد داده و با کارت آنها اقدام به واردات خودرو کردهاند و کمیته امداد امام (ره) حتی یک مورد هم اقدام به واردات خودرو نکرده است.» عابد فتاحی در همین زمینه به «شرق» میگوید: «اتفاقا از آقای فتاح و دیگر مسئولان باید پرسید که چرا در برابر آن مصوبه سکوت شد، چرا مجلس کاری برای لغو آن مصوبه نکرد، حالا بالاخره باید یکی تأیید کند که آیا این ٢٧ هزار پورشه و بیامو وارد شده یا نه؟ اینکه با کارت یکی بوده یا کمیته امداد مستقیما دخالت داشته، نکته دیگری است.»
شرق به موضوع تخریب میراث جهانی در جنگ های خاورمیانه که مهد تمدن کهن در جهان است نیز پرداخته و با انتخاب تیتر ” جنگ با میراث”، نظر کارشناسان را نیز در این زمینه جویا شده است: قربانیان درگیریهای خشونتبار و خونین خاورمیانه فقط انسانها نیستند. آثار تاریخی و میراث فرهنگی این بخش مهم از قاره کهن از گذشته تا امروز در جنگهای داخلی، شورش گروههای تندرو و حمله کشورهای خارجی آسیبها و ویرانیهای بزرگی را متحمل شدهاند. از مجسمههای بیمانند بودا در بامیان افغانستان تا موزهها و محوطهها و شهرهای هزارانساله سوریه و عراق در این سالها در خلال همین جنگها ویران شده یا بهصورت کامل از بین رفتهاند. در جدیدترین رویداد از این دست، چندروز پیش بخشهایی از شهر تاریخی صنعا در یمن در پی بمباران جنگندههای عربستانی با خاک یکسان شد.محمدحسن طالبیان، معاون میراثفرهنگی کشور، در رابطه با تخریب میراث تاریخی در خاورمیانه در گفتوگویی با «شرق» میگوید: «ما درباره تخریب بافت تاریخی صنعا که به ثبت جهانی هم رسیده است، مکاتبهای را با دفتر یونسکو داشتیم و ابراز نگرانی خود را اعلام کردیم، معماری صنعا، معماری گلیمی خشتی است که در جهان بینظیر است و ساختمانهای تاریخی بسیاری را در طبقات مختلفی میتوان در این منطقه دید که ارزش تاریخی آنها فراوان است.» شهر صنعا بهعنوان یکی از قدیمیترین شهرهای دنیا در سال ١٩٨۶ در فهرست آثار جهانی یونسکو به ثبت رسیده است. بمباران بخشهای تاریخی صنعا توسط عربستان در روزهای گذشته واکنش تند سازمان علمی، فرهنگی و آموزشی ملل متحد (یونسکو) و دبیرکل این سازمان را در پی داشت. گفته میشود «بافت قدیمی شهر صنعا» منطقهای تاریخی در پایتخت یمن است که با عنوان «یکی از قدیمیترین زینتهای فرهنگ اسلامی» شناخته و معرفی میشود. شهر قدیمی صنعا دارای بیش از صد مسجد، ١۴ حمام عمومی و همچنین شش هزار خانهای است که پیش از قرن یازدهم میلادی ساخته شدهاند.
شرق در ادامه به ویرانی آثار تاریخی در سوریه و عراق توسط داعش نیز اشاره ای داشته: گروه تروریستی داعش که در سالهای اخیر از سوریه و عراق سربرآورده و در کشتار و وحشیگری حتی از طالبان هم پیشی گرفته، در زمینه ویرانی میراث تاریخی نیز پروندهای سیاهتر از طالبان دارد. بخش زیادی از قسمتهای تحت اشغال این گروه در عراق و سوریه، از قضا بخشهایی از تاریخیترین قسمتهای جهان است، شامل بخشهایی از یادبودهای تمدن آشوری در شمال عراق و یادبودهای تمدن بینالنهرین و ماقبل اسلام. از شهرهای باستانی نمرود و هترا تا موزههای موصل و… در همین رابطه یونسکو، اعلام کرده است، تصاویر ماهوارهای نشان میدهد بخش بزرگی از میراث فرهنگی و تاریخی سوریه بر اثر جنگ داخلی در آن کشور نابود شده است. به گزارش خبرگزاریها، یونسکو براساس این تصاویر که با استفاده از ماهوارههای خصوصی تهیه شده، اعلام کرده است: «بیش از ۲۹۰ اثر فرهنگی مذهبی سوریه که در ۱۸ سایت تاریخی بزرگ در سراسر آن کشور قرار دارند، بر اثر ادامه درگیریها یا بهکلی نابود شده، یا آسیبهای جبرانناپذیری دیدهاند. برای مثال شهر حلب در شمال سوریه، دومین شهر بزرگ آن کشور که یکی از قدیمیترین شهرهای جهان است که سابقه مدنیت آن به حدود هفت هزار سال پیش بازمیگردد. آسیبهای جبرانناپذیری دیده است.»
دیپلمات های دبه به دست
روزنامه سیاست روز با تیتر ” دیپلمات های دبه به دست” به اظهارت حسن روحانی، رئیس جمهور کشور مبنی بر چانه زنی طرف های غربی در مذاکرات برای گرفتن امتیازات بیشتر واکنش نشان داده و گفته تاکید رئیسجمهور هم نشان داد برخلاف خوشخیالی برخیها طرفهای غربی خوشقول نیستند: «یک اشکالی که وجود دارد این است که طرف مذاکرهکننده، در برخی از موارد که در یک چارچوبی به تفاهم میرسیم در جلسه بعدی در آن مورد به چانهزنی برمیگردد و این کار را عقب میاندازد و مذاکرات را طولانیتر میکند. اگر طرف مقابل، به چارچوبهایی که قبلاً مورد تفاهم بوده، متعهد بماند و موارد جدیدی را وارد مذاکره نکند، میتوانیم به توافق برسیم اما اگر بخواهد در مسیر چانهزنیهای بیهوده باشد، ممکن است مذاکرات را طولانی تر کند.» این جمله را نه ما گفتهایم نه دلواپسان و نه حتی کاسبان تحریم. این عین عبارتی است که رئیسجمهور در نشست خبری خود با خبرنگاران عنوان داشت و برای آنکه کوچکترین «اجتهاد»ی نشود، از پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری به عاریت گرفته شده است. شبیه به همین اظهارات را رئیس سازمان انرژی اتمی هم حدود یک ماه پیش در مراسم بزرگداشت شهدای هستهای به زبان آورد و گفته بود: «از حالا روی یکسری مباحثی که توافق کردیم دبه در میآورند.»
سیاست روز در ادامه آورده: اما این بحث دبه کردن به کجا برمیگردد. طی سالهای اخیر، رهبر انقلاب اولین نفری بودند که این واژه را در فضای سیاسی و دیپلماسی به کار بردند و اتفاقا چه پیشبینی درستی بود. ایشان کمی بیش از چهار ماه پیش در دیدار جمعى از فرماندهان و کارکنان نیروى هوایى درست نکتهای را مطرح کردند که حالا در سخنان سایر مسئولان اجرایی و دیپلمات ما به وضوح دیده میشود: «همهی آنچه هم قرارداد بسته میشود بین مسئولین ما و بین طرف مقابل، باید روشن، واضح، غیر قابل تفسیر و تأویل باشد. اینجور نباشد که طرف مقابل – که با دبّهکردن و چکوچانه زدن، کار خود را پیش میبرد – بتواند باز سر قضایای گوناگون، بهانهگیری کند، دبّه در بیاورد، کارها را مشکل بکند؛ نه، همهی اینها برای این است که سلاح و حربهی تحریم از دست دشمن خارج بشود. اگر بتوانند این کار را بکنند خوب است. البتّه باید به معنای واقعی کلمه تحریم از دست دشمن خارج بشود، تحریم برداشته بشود؛ توافقِ به این صورت[بشود]؛ والّا اگرچنانچه در این زمینه به توفیق نرسیدند، ملّت ایران و مسئولین و دولت محترم و دیگران، راههای فراوانی دارند و یقینا باید آن راهها را طی کنند برای اینکه بتوانند حربهی تحریم را بیاثر کنند و کُند کنند.» حال سوال اینجاست پس از گذشت تقریبا ۲ سال از مذاکره با طرفهای غربی و البته با تیم جدید دولت یازدهم، چرا هنوز دو طرف نتوانستهاند به یک زبان قابل فهم و اشتراک برسند. آقای رئیسجمهور معتقد است همین جانهزنیها و بدعهدیها و زیر تفاهم زدنهاست که باعث میشود مذاکرات طولانی شود و کار را به عقب بیندازد.
سیاست روز به اظهارات دیروز رئیس جمهور نیز واکنش نشان داده و با بیان اینکه گره زدن مشکلات کشور تنها به رفع تحریم ها فرافکنی است و نباید عدم تحقق وعده ها را منوط به رفع تحریم ها کرد: روز گذشته رئیسجمهور در سخنانی که گویا خطاب آن به منتقدان و دلواپسان بود در جمع مردم خراسان شمالی گفت: کسانی که میگویند تحریم مهم نیست، گویی از جیب مردم بیخبرند. وی با اشاره به اینکه به دلیل تحریمها هر جنس خارجی در ایران «حداقل ۱۰ تا ۱۵ درصد» گرانتر است، تأکید کرد: «آنهایی که میگویند ما در برابر بیگانگان نباید حرف بزنیم و مذاکره کنیم گویی از زندگی مردم بیخبرند.» سوال اینجاست که چرا این روزها که به اذعان موافقان و منتقدان مذاکرات، مشکلات اقتصادی کشور تنها با رفع تحریمها حل نخواهد شد، باز هم شاهد هستیم که برخی حتی آب خوردن مردم را هم منوط به برداشته شدن تحریمها میدانند. رئیسجمهور در نشست روز شنبه خود نیز اذعان به این امر داشتند که تنها ۲۰ تا ۳۰ در صد مشکلات کشور ناشی از تحریمها است بلکه بیشتر مشکلات ناشی از سوءمدیریت در کشور است بنابراین انتظار میرود که مسئولین به جای بهانهجویی به فکر راهحلی برای حل این مشکلات باشند. اما متأسفانه رویکرد مدیریتی دولت در دو سال گذشته شرایط را بهگونهای رقمزده که جامعه حس میکند انرژی مسئولین بهجای حل مشکلات آنها صرف مسئلهسازیهایی میشود که هدف از آن وابسته کردن کشور به مذاکرات هستهای و گریزناپذیر نشان دادن توافق به هر قیمت است. گویی هدف دولت برای دستیابی به توافق، رفع تحریمها نیست بلکه جلب آرای سیاسی برای پیروزی در انتخابات آتی است. کارشناسان اقتصادی تاکید دارند که مشکل اصلی اقتصاد کشور مربوط به سوءمدیریت دولتی، الگوی مصرف، واردات بیش از حد و فساد است. این گروه میگویند بخشنامهها و بروکراسیهای بیجهت زیادی در چرخه اقتصادی ما وجود دارد که با بر داشتن آنها و توجه به اقتصاد و توان داخلی، ما هیچ نیازی به رفع تحریمها نداریم.
محمد صفری در سرمقاله امروز سیاست روز به موضوع پروتکل الحاقی و پیامدهای تصویب و اجرای آن در کشور پرداخته و نحوه برخورد کشورهای دیگری را که این پروتکل را امضا کرده اند، بررسی کرده است: پروتکل الحاقی این چیزی نخواهد بود که اکنون ۱۲۵ کشور آن را امضا کردهاند. آمریکا و دیگر کشورهای همپیمان او که با شرایط خاص آن را امضا کردهاند، برای آینده پروتکل الحاقی برنامههای بسیاری دارند. تغییرات اساسی و گستردهای در انتظار پروتکل الحاقی است. اینگونه نیست که اگر کشوری اکنون آن را امضا کرده، در سالهای آینده هم همین قوانین در پروتکل جاری باشد. گرچه همین قوانین کنونی پروتکل هم برای بسیاری از کشورها دست و پا گیر خواهد بود. از میان این ۱۲۵ کشوری که پروتکل الحاقی را امضا کردهاند بسیاری از آنها هیچگونه فعالیت هستهای ندارند و با این علم آشنا نیستند. آنها حتی به نان شب مردم خود هم محتاجند و در وضعیت اقتصادی نامناسبی به سر میبرند. از میان این ۱۲۵ کشور ۶ کشور هستهای که از بمب اتم هم بهره میبرند، آن را پذیرفتهاند، اما شرایطی را برای اجرای آن در نظر گرفتهاند که در واقع پروتکل الحاقی را برای آنها خنثی و بیاثر کرده است و بر عکس به گونهای توافق شده که آن ۶ کشور به ویژه آمریکا حق بیشتری برای خود قائل شدهاند. پروتکل الحاقی اکنون با این شرایط کنونی و قوانینی که در آن قید شده و پس از پذیرفتن آن از سوی هر کشوری به غیر از ۶ کشور هستهای، الزاماتی را برای آنها ایجاد میکند که اگر بخواهند فعالیت صلحآمیز هستهای در چارچوب قوانین آژانس مانند غنیسازی داشته باشند، به هیچ عنوان چنین اجازهای داده نمیشود.
صفری در ادامه عنوان داشته: فرایند چنین کاری و ساز و کار آن باید از سوی آژانس چیده شود و با نظارت بازرسان و ۶ کشور هستهای به ویژه آمریکا پیاده خواهد شد. اصرار آژانس با رهبری آمریکا برای پیوستن همه کشورها به پروتکل الحاقی، یک امتیاز و انحصار را برای دارندگان تکنولوژی هستهای ایجاد میکند. به این گونه که پس از اجبار کشورها به امضای پروتکل، این قانون با تغییراتی اساسی همراه میشود. از جمله این که اگر کشوری بخواهد در این زمینه فعالیت داشته باشد باید براساس پروتکل هر آنچه که نیاز دارد از ۶ کشور هستهای خریداری کند، ضمن این که اگر نیاز به سوخت هستهای داشت، این نیاز را باید از این کشورها به ویژه آمریکا تهیه و خریداری کند. به دست گرفتن چنین امتیاز و انحصار بزرگی با وضع قوانین یکطرفه، سلطه آنها را بر دنیا افزایش خواهد داد.
ظهور و سقوط حکومت بلاتر/ تجارتی به نام دندانپزشکی در ایران
روزنامه اصلاح طلب قانون در تیتر اصلی خود موضوع استانی شدن انتخابات مجلس را مدنظر قرار داده و با انتخاب عنوان ” مجمع رد و مجلس تصویب کرد” گزارشی را پیرامون این موضوع تهیه کرده است: بعد از گذشت هفت هفته، در نهایت نمایندگان مجلس شورای اسلامی رضایت دادند تا استانی شدن انتخابات قوه مقننه مجدد در دستور کار قرار گیرد. دستوری که در طول این چند هفته و پیش از آن حواشیهای متعددی برای بهارستان ایجاد کرده بود. از آنجایی که در تقویم سیاسی امسال کشور انتخابات دوره دهم مجلس شورای اسلامی را داریم، اینکه نمایندگان چه تصمیمی برای آن بگیرند از اهمیت ویژهای برخوردار است. با این حال به نظر میرسد طرحی استانی شدن انتخابات از استخوانبندی مناسبی برخوردار نیست چرا که در مجالس گذشته نیز این موضوع مطرح شده بود و در نهایت با ایرادهای شورای نگهبان از دستور کار خارج شد. اما اعضای کمیسیون شوراهای مجلس نهم اعتقاد دارند طرح آنها چیز دیگری است. با وجود دفاع امیرخجسته، رئیس کمیسیون شوراها از طرح استانی شدن انتخابات مجلس، این طرح یک بار به علت ایرادهای قانونی از دستور مجلس خارج شد و روز گذشته مجدد روی میز کار صحن علنی نمایندگان قرار گرفت.این در حالی است که مجمع تشخیص مصلحت نظام این طرح را در قالب سیاست کلی نظام رد کرده بود.استانی شدن انتخابات مجلس، عمر طولانی در بهارستان دارد اما هر بار به دلایل مختلف مسکوت میماند. اما در مجلس نهم تا کنون دو بار به صحن آمد و هر دو بار هم با پیشنهاد مسکوت ماندن مواجه شد. اولین بار دوم اردیبهشت بود که طرح استانی شدن انتخابات در نشست علنی مطرح و بعد از بررسی کلیات و تصویب کلیات به دستور علی لاریجانی، این طرح از دستور کار خارج شد. باید یادآور شد که برای آنکه استانی شدن انتخابات در دستور قرار گیرد، امیر خجسته با حضور در جلسه هیات رئیسه خواستار اولویت دادن به طرح استانی شدن انتخابات را داد و هیات رئیسه هم با آن موافقت کردند اما ظاهرا آنها خبر نداشتند که طرح ایرادهای متعددی دارد و در نشست علنی بازگشت به کمیسیون شوراها و امور داخلی کشور به رای گذاشته شد و مجدد این کمیسیون، طرح را برای رفع ایرادها در دستور قرارداد.
قانون در پرونده ویژه ای به فساد در فدراسیون جهانی فوتبال به ریاست ست بلاتر پرداخته و تیتر این مطلب را ” ظهور و سقوط حکومت بلاتر” برگزیده است: سخت است که بهترین راه را برای توصیف جوزف سپ بلاتر پیدا کنید. روزنامه دیلی میل به او عنوان «از خودراضی، دیو حق به جانب زوریخی» می دهد، گاردین او را «مسئول بزرگترین رسوایی مالی تاریخ بشر» خطاب می کند. در چند هفته گذشته این عبارات در کنار نام رئیس سابق فیفا به وفور به کار رفته است: «مالک ساختار رشوهگیری، گرداننده فساد سازماندهی شده، تبعیضگرای جنسی، منکر نژادپرستی در فوتبال، مستبد و خودرای، پدرخوانده.» اوموفقترین دیکتاتور قرن گذشته است که در آدم کشی دست نداشته، بلاتر فوتبالیست با استعدادی نبود، حتی ورزشکار خوبی هم نبود، حضور او در فیلمهای تبلیغاتی و شیوه ای که توپ را شوت میکرد همواره خوراک خنده رسانههای دنیا را فراهم می کرد. آقای رئیس اما رازهای مدیریت و لابی گری را خوب بلد بود، او ۶۲ سال از عمرش را صرف ساختن و بالارفتن از قلعه اش کرد، قلعه ای که از محبوبترین ورزش جهان ساختو حالا پایه هایش با اتهامات سنگین فساد مالی در حال فرو ریختن است، او ۱۷ سال در رأس قلعه بود در اتاق کارش در بالاترین طبقه مقر فیفا.
قانون در ادامه با مرور زندگی کاری بلاتر به روزهای پایانی وی در فیفا می پردازد: ۲ ژوئن ۲۰۱۵؛ ضربه نهایی، خیانت مرد دست راست. جک وارنر دوست نزدیک بلاتر به دریافت رشوه ۱۰ میلیون دلاری برای اعطای میزبانی جامجهانی ۲۰۱۰ به آفریقای جنوبی اعتراف میکند. ایمیلهای رد و بدل شده بین رئیس فدراسیون آفریقای جنوبی و سپبلاتر توسط مقامات قضایی پیگیری میشود و برای نخستینبار مدارکی مبنی بر دستداشتن مستقیم بلاتر در جریان فساد به دست میآید، بلاتر به صورت ناگهانی استعفا میدهد. تکلیف فیفا هنوز معلوم نیست، جام جهانی های آینده پادرهوا هستند و هنوز مشخص نشده که آیا تحقیقات در رابطه با دست داشتن بلاتر در جریان دریافت رشوه برای اعطای میزبانی جامهای جهانی ۲۰۱۸ و ۲۰۲۲ روسیه و قطر ادامه دارد یا خیر؟ چندروز پس از بزرگترین داستان زندگی بلاتر و پس از اعلام استعفای او، ما با تصویری که از چهاردهه فساد در دستمان باقی مانده است تنها رها شده ایم، حتی پیش از هاولانژ نیز فیفا یک مقر سازماندهی شده برای فساد بود، یک ماشین فساد و پولسازی که در کنار زیباترین ورزش جهان رشد کرد، در کنار پررنگ ترین خاطرههای مشترک بشری. همه چیز مسخره به نظر میرسد محاسبه اینکه کدام یک فساد بیشتری مرتکب شدهاند، چه کسی پول بیشتری به جیب زده است، قطریها چه مقدار پول پرداخت کرده اند، دیگر این چیزها برای ما مخاطبین فوتبال اهمیت چندانی ندارد، دوستداران فوتبال در سرتاسر دنیا با این پرسش آزاردهنده مواجهند که آیا فوتبالی که در استادیومها با شور و حرارت می دیدیم، آنچه که از قاب تلویزیون با استرس دنبال می کردیم واقعا همان چیزی بود که عرضه میشد یا اینکه تنها یک نمایش از پیش تعیین شده بود، یک تراژدی بزرگ به کارگردانی بلاتر.
روزنامه قانون با تیتر” تجارتی به نام دندانپزشکی در ایران”، گزارش انتقادی در همین رابطه تهیه کرده و شاخص بهداشت دهان و دندان در ایران را فاجعه بار توصیف کرده است: «نتایج تحقیقات وزارت بهداشت نشان میدهد که ۶۰ درصد کودکان ۱۲ ساله کشور دندان پوسیده دارند و بهطور متوسط هر کودک ۱۲ ساله ایرانی حدود دو دندان پوسیده دارد.» بنا بر تایید مسئولان وزارت بهداشت، سطح هزینههای دندانپزشکی در ایران که دولت هم کمترین سهمی در پرداخت آنها ندارد، حتی از هزینه بستری در بیمارستان هم فراتر رفته است. برای همین است که شنیدن این خبر چندان دور از ذهنمان نیست.فقط چشمانمان را گشاد میکند و میفهمیم وضعیت دهان و دندان در کشور چیزی در مایههای شاخص فلاکت است! برای خانوادهای که درآمد ماهانهاش زیر یک میلیون تومان است، دیگر جایی برای فکر کردن به هزینههای دندانپزشکی نمیماند. جالب اینکه در هرنقطه شهر هم قیمتهای دندانپزشکی با نوسانات زیاد مواجه است بهطوری که شاید یک اونس طلا در بازار جهانی هم در طول ۱۰ سال، چنین نوساناتی به خود نبیند! از طرفی آنقدر فرهنگسازی نشده که با وجود درآمدهای بسیار پایین بازهم دست بچهها مدام شیرینی، شکلات و پفک دیده میشود. همان چیزهایی که دقیقا به خراب شدن دندان کمک شایانی میکنند! پوشش بیمهای خدمات دندانپزشکی هم در ایران آنقدر پایین است که تقریبا میتوان گفت پوششی وجود ندارد. اوایل امسال اما طرح تحول در حوزه سلامت دهان و دندان از طرف وزارت بهداشت رونمایی شد. طرحی که میتواند امیدی برای بهبود اوضاع در دهان مردم شود. وزارت بهداشت با اجرای طرح تحول نظام سلامت از دو سال پیش در کشور، نشان داد میتواند وضعیت سلامت را در کشور متحول کند. رضایت مردم از این طرح، به خوبی گویای همه چیز است.
غنی سازی ۲ درصد دبه جدید آمریکا
روزنامه کیهان در شماره امروز خود از دبه جدید آمریکایی ها رونمایی کرده و با انتخاب تیتر” غنی سازی ۲ درصد دبه جدید آمریکا” به آن پرداخته است: در حالی که مقامات رسمی کشور بارها بطور آشکار و سربسته دبه کردن آمریکاییها نسبت به توافقات پیشین را عامل کندی روند مذاکرات عنوان کردهاند، یک منبع آمریکایی اعلام کرد واشنگتن درخواست کاهش سطح غنیسازی به دو درصد را روی میز مذاکرات گذاشته است!خوشبینترین تحلیلگران از روند بسیار کند و دشوار مذاکرات میگویند و برخی نیز از بن بست آن خبر میدهند. اما دلیل این قضیه چیست و آمریکاییها چگونه چوب لای چرخ مذاکرات گذاشته اند؟ بخشی از پاسخ این سوال را پایگاه آمریکایی لوبلاگ در گزارشی فاش کرده است. گزارشی تحت عنوان؛ «درخواستهای جدید آمریکا در مذاکرات پیچیده با ایران». لوبلاگ در این گزارش نوشت: ایرانیها معتقدند دستیابی به توافق تا ضرب الاجل ۳۰ ژوئن امکانپذیر است با این حال تایید میکنند که پیشرفت مذاکرات کند بوده است. نگرانی عمده آنها وارد کردن درخواستهای جدید توسط آمریکاست که فراتر از چارچوب توافق شده در لوزان است. این موضوع مذاکرات را در چند هفته مانده به ضرب الاجل پیچیده میکند. پس از لوزان و در کمال تعجب طرف ایرانی، آمریکا با پیشنهاد کاهش غنیسازی به سطح ۲ درصد به مذاکرات برگشت. از آنجایی که این محدودیت هرگز در لوزان مطرح نشده بود، به گمان ایرانیها، آمریکا با سوء نیت و فریب عمل کرده است.
روزنامه کیهان در ادامه نوشته: به نوشته این پایگاه آمریکایی؛ مثال دیگری از حرکت آمریکا فراتر از چارچوب لوزان درخواست توقف آزمایشهای مکانیکی سانتریفیوژهاست. این آزمایشها بخشی از توسعه و تحقیق ایران در دانشگاههای این کشور است و هیچ ارتباطی با مواد شکافپذیر ندارد. غنیسازی نیازمند تزریق گاز به سانتریفیوژهاست اما ایران داوطلبانه و تا زمانی که مذاکرات در جریان است تصمیم گرفته این کار را انجام ندهد. بنابراین هیچ خطری درباره غنیسازی وجود ندارد. اما ممنوعیت آزمایشهای مکانیکی به معنای تحمیل محدودیتهای بیدلیل بر توسعه و تحقیق است که ایران هرگز این امر را نمیپذیرد.برخی شرکای اروپایی به ویژه فرانسه از این درخواستهای آمریکا حمایت کردهاند. تلاش برای رسیدن به توافقی امنتر هدفی مشروع است اما گروه ۱+۵ باید مواظب باشد که درخواستهای زیاد روی میز نگذارد. حد و مرزهایی در آنچه ایران حاضر به پذیرش است وجود دارد و علی رغم اینکه خواستار توافق هستند، آنها بارها اعلام کردهاند که به هر قیمتی حاضر به توافق نیستند و اگر مشاهده شود که حقوق آنها تحت انپیتی نقض میشود، توافق نخواهند کرد.رفتار آمریکاییها در روند مذاکرات نشانههای هشدار آمیزی به دنبال دارد و حاکی از این مسئله است که واشنگتن حداقلی در زیادهخواهیهای خود ندارد و هر گام عقب نشینی در مذاکرات، مساوی است با روبرو شدن با درخواستی جدید. غربیها در تفاهم یک دهه گذشته نیز در نهایت مدعی شدند تنها راه اطمینان از صلحآمیز بودن برنامه هستهای ایران، برچیدن کامل آن است! مسیری که به نظر میرسد این بار دارند گام به گام و فریبکارانه آن را مطرح میکنند.
یادداشت روز کیهان به محمد ایمانی اختصاص دارد و وی با انتخاب تیتر “روحانی و لیبرال های مغرور” به اظهارات رئیس جمهور که گفته دلواپس نیست و امیدوار است واکنش نشان داده است: آقای روحانی در کنفرانس مطبوعاتی اخیر گفت نسبت به مذاکرات دلواپس نیست و امیدوار است. او میگوید از جیب و به هزینه مردم شعار ندهید. منتقدان را متهم میکند که از جیب مردم بیخبرند و از تحریمها سود میبرند و کذا و کذا. در آغاز سومین سال انتخاب آقای روحانی، پرسشهای مهمی درباره جهتگیری وی و استراتژی و دغدغههای دولت در حوزههای سیاست خارجی (مذاکرات)، اقتصاد، سیاست داخلی و فرهنگی مطرح شده که به نوعی در سرنوشت کشور تأثیرات مهم دارد.آقای روحانی کی ممکن است نگران و دلواپس روند مذاکرات شود؟ آیا مثلاً باید آمریکا و غرب خواستار بازجویی از شخص رئیس جمهور- به اعتبار سوابق دبیری شورای عالی امنیت و اطلاع از برنامه هستهای!- شوند تا ایشان نگران و دلواپس شود؟ نقداً پیامد توافق بد ژنو و بیانیه لوزان و آدرسهای غلطی که این دو اتفاق به غرب داده، موجب آن شده که درخواست مصاحبه (بازجویی) از دریابان شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی (منصوب آقای روحانی) و ۲۲ مقام ارشد دیگر) مطرح شود. مصاحبه مطبوعاتی رئیس جمهور با دعوت از ۲۵۰ خبرنگار در حالی برگزار شد که رسانههای منتقد مجال نیافتند پرسشهای خود را مطرح کنند. اما گفتوگوی تشریفاتی و طنزآمیز با منتقدان به همین جا محدود نمیشود. هنوز که هنوز است تیم مذاکرهکننده از گفتوگو با منتقدان برای رفع نقاط آسیب – که دستورالعمل رهبر معظم انقلاب به عنوان لازمه شعار همدلی بود- طفره میرود. ماجرا اما فراتر از مذاکرات هستهای است. اکنون صاحبنظران و خبرگان عرصههای فرهنگ و اقتصاد و سیاست داخلی- که بعضاً حتی حامی دولت هستند- نسبت به خودکامگی برخی مدیران دولتی و طفره از فراهم کردن فضای گفتوگو با منتقدان و نخبگان هشدار میدهند.
ایمانی در ادامه یادداشت خود آورده: برخی مسئولان دولتی سعی کردند پرونده قرارداد ۲۵ ساله کرسنت در مطبوعات مسکوت بماند. اما اکنون وزیر ارشاد میگوید در یک قلم، ۱۴ میلیارد جریمه از قبل این قرارداد متوجه کشور شده است. این رقم البته غیر از مبالغ کلان رشوهای است که برخی عناصر ذینفوذ در وزارت نفت دولت اصلاحات از قبل قرارداد فروش گاز آن هم ۱۴ برابر زیر نرخ جهانی به جیب زدند. آقای روحانی در سال ۱۳۸۱ در نامهای خطاب به خاتمی، از جایگاه دبیر شورای عالی امنیت ملی نسبت به عواقب قرارداد مذکور ابراز نگرانی میکند؛ مبنی بر اینکه این قرارداد «خارج از چارچوب قانون» و از طریق «واسطه» منعقد شده و «دارای آثار منفی فراوان برای جمهوری اسلامی» است و اینکه «عقد قرارداد طولانی گاز با شرکتی غیر معتبر که بنابر گزارشات دریافتی از وزارت نفت طی سالهای گذشته عملکردی ضعیف و توأم با نادیده گرفتن حقوق ایران در ارتباط با میدان نفتی مبارک داشته، تکرار تجربه تلخی است که سالیان دراز گرفتار آن خواهیم بود. آقای روحانی میتواند حجابی برای غفلت و ندیدن حلقههای آلوده، تجدید نظرطلب، امتیازطلب، بد عمل و معارض با اصول انقلاب شود، همان گونه که هاشمی رفسنجانی، خاتمی و احمدینژاد شدند. این طیف چندلایه یا مستقیم در خدمت دشمن هستند و یا بد عملیهای آنان خانههای جدول دشمن را پر میکند و به ناکارآمدی، فساد، دلسردی و بیاعتمادی مردم دامن میزند. روحانی اما هنوز فرصت جبران دارد، اگر که بتواند خویشتن را از آسیب خودرأیی، نقد ناپذیری و حسن ظن به بیگانه صیانت کند.