دوران تولد و کودکی این جانب در سال ۱۳۰۵ شمسى در روستای فتیده، از توابع لنگرود در خانواده ای متدیّن و مذهبی دیده به جهان گشودم. پدرم از خرده مالکین روستا بود و از راه کشاورزی و محصول مختصری که از زارعین به عنوان اجاره می گرفت، امرارمعاش می کرد. دوران رضاخان که طرح تملّک املاک حاصلخیز شمال کشور در دستور کار او قرار گرفت، بسیاری از کشاورزان و صاحبان زمین در شمال به خصوص گیلان مجبور به فروش زمین های خود شدند که پدرم نیز از این قاعده مستثنا نبود و با از دست دادن املاک با دوازده سر عائله، زندگی پر مشقّتی را اداره می کرد.

روستای فتیده روستایی بزرگ، پر برکت و عالم پروری بوده و هست. در گذشته نه چندان دور، مدرسه علمیّه ای در این روستا دایر بوده که متأسفانه اکنون ساختمان آن نیز از بین رفته، در دوران طفولیّت قسمتی از آثار باقی مانده آن را دیده بودم. از این روستا عالمان فرزانه ای از جمله: آیت اللّه شیخ علی اکبر فتیدهی، آیت اللّه حاج شیخ (مطلق) آیت اللّه آقا شیخ عیسی لنگرودی فتیدهی، که علاوه بر علم و اجتهاد به زهد و داشتن کرامات شهرت داشت، برخاسته اند.

دوران تحصیل تحصیلات ابتدایی را از مکتب خانه آغاز کردم و آن گاه در مدرسه ای که در چهار کیلومتری روستای ما قرار داشت وارد شدم و با سختی فراوان این دوره را گذراندم. پس از مدتی با توجّه به فضای مذهبی یی که بر خانواده ام حاکم بود، تمایل شدیدی نسبت به تحصیلات علوم دینی پیدا کردم. این دوران مصادف با اشغال ایران به دست متفقین بود که همه مردم از این بابت در وضعیّت بسیار سختی از لحاظ مادی، معنوی و اجتماعی قرار داشتند. با تشویق خانواده ام در اوایل سال ۱۳۲۳ شمسى برای تحصیل علوم دینی به شهر مقدّس قم آمدم. در پاییز همین سال، در حالی که مشغول فراگیری مقدّمات بودم، مرحوم حضرت آیه اللّه العظمی بروجردی قدّس سرّه به قم تشریف فرما شدند و من نیز با شوق زاید الوصفی افتخار استقبال از ایشان را داشتم. حدود نه سال دروس سطح (شامل کتب جامع المقدّمات، سیوطی، حاشیه، شرح شمسیه، مطوّل، شرح لمعه، قوانین، شرح تجرید الاعتقاد، رسائل، مکاسب، شرح منظومه سبزواری و کفایه الاصول) را با دقت و وسواس زیاد به پایان بردم. با هم بحث های خود آیه اللّه حاج شیخ محمد ایمانی و آیه اللّه حاج شیخ محمد علی فیض لاهیجانی عهد کرده بودیم تا اتمام کامل دروس سطح حوزه در درس خارج حاضر نشویم. خوش بختانه اتمام سطح مصادف بود با آغاز درس خارج فقه (کتاب الطهاره) آیه اللّه العظمی بروجردی قدّس سرّه و درس خارج اصول حضرت امام خمینی قدّس سرّه که حدود ده سال از محضر این دو وجود پربرکت، فیض بردم. هم زمان را نزد علّامه طباطبائی قدّس سرّه تلمّذ می کردم. برخی از اساتیدی که در دوران تحصیل در حوزه علمیّه قم از محضر درس آنان بهره برده ام عبارت اند از: آیه اللّه محقق داماد، آیه اللّه سیّد محمد رضا گلپایگانی، آیه اللّه مرعشی نجفی، آیه اللّه شریعتمداری، آیه اللّه حاج شیخ عبدالنّبیّ عراقی، آیه اللّه سیّد مرتضی مرتضوی گیلانی لنگرودی، آیه اللّه میرزاهاشم آملی و حضرت آیه اللّه بهجت گیلانی که حدود دو سال و نیم مکاسب محرّمه را به صورت سطح و خارج از محضر ایشان درس گرفتم. در کنار درس و بحث با توجّه به زمینه ها و علاقه ای که به تدریس داشتم، تمامی دروس سطح را به دفعات در مدارس خصوصی حضرت آیه اللّه گلپایگانی قدّس سرّه و مدرسه حقّانی که در آن دوره مجمع طلّاب مستعد و خوش فکر بود، تدریس می کردم و بحمداللّه کلاس های پربار و مفیدی بودند و شخصیّت های برجسته ای از آن میان تربیت شدند که اکنون به خدمت گزاری به اسلام و انقلاب مشغول هستند. یادآوری نام برخی از هم مباحثه ها و دوستان دوران تحصیل خالی از لطف نیست حضرات آیات: حاج شیخ محمد محمدی گیلانی، حاج شیخ عبّاس محفوظی، حاج شیخ حسین شریعت ناصری، حاج شیخ عبد اللّه جوادی آملی، حاج شیخ محمد یزدی، حاج شیخ حسین مظاهری، حاج سیّد محمد حسین مرتضوی لنگرودی، حاج سیّد حسن مرتضوی لنگرودی و… که خداوند همواره به آنان توفیق خدمت به اسلام و مسلمین و سلامتی عطا فرماید. آثار و تألیفات تحقیق و تألیف از توفیقات الهی بوده است که در طول تحصیل و تدریس قریب به پنجاه سال همراه و یاورم بوده و هست و این توفیق عظیم را شکرگزارم. ثمره عمر و فعّالیّت های علمی ام تألیفاتی است که برخی از آن ها به چاپ رسیده و متأسّفانه مقدار زیادی از دست نوشته هایم در حادثه ناگوار آتش سوزی منزلم در رشت به سال ۱۳۶۸ شمسى از بین رفته است.

عناوین و موضوعات برخی از این تألیفات عبارت اند از: ۱٫ تقریرات درس خارج فقه آیه اللّه العظمی بروجردی قدّس سرّه؛ ۲٫ تقریرات درس خارج فقه و اصول حضرت امام خمینی قدّس سرّه؛ ۳٫ کتاب تلخیص المنطق مرحوم مظفر که به درخواست شهید بزرگوار آیه اللّه قدوسی نگاشته ام؛ ۴٫ کتاب فاعول که شامل کلماتی است که در عربی بر این وزن آمده است. متأسّفانه این آثار که به صورت دست نوشته در کتاب خانه شخصی ام نگه داری می شد در حادثه آتش سوزی طعمه حریق شدند که تلاش دارم برخی از آن ها را احیا و بازنویسی نمایم.

آثار منتشره: برخی از کتب و رساله هایی که به طبع رسیده و در مجامع علمی و دانشگاهی مورد استفاده قرار می گیرد عبارت اند از: ۱٫ مبانی اخلاق اسلامی؛ ۲٫ مبانی فلسفه اسلامی؛ ۳٫ از اسلام تا ارتداد؛ ۴٫ قره العین در نماز. آثار غیر منتشره: میزان اندیشه؛ حسن الختام یا دروس فی الکلام؛ رساله ای در سنخیّت؛ عناوین ثانویه (در مورد احکام اوّلی و ثانوی و موضوعات مختلفی چون: تقیّه، روابط اجتماعی دختران و پسران، شرکت زنان در فعّالیّت های اجتماعی، مسائل مستحدثه پزشکی)؛ تفسیر آیات منتخبه. فعّالیّت های سیاسی و اجتماعی چنان که در بخش های گذشته آمد، در حوزه علمیّه قم در درس حضرت امام خمینی قدّس سرّه حاضر می شدم و از مکتب انقلابی و اخلاقی ایشان بهره مند می گشتم.

با توجّه به عشق و ارادتی که به ایشان داشتم در طول مبارزات ضدّ رژیم شاه از سال ۱۳۴۱ شمسى به خصوص پس از وفات حضرت آیه اللّه العظمی بروجردی قدّس سرّه از دور و نزدیک انقلاب را دنبال می کردم و قلبم همواره با امام بود. در روستا و شهر با وعظ و تبلیغ وظیفه خود را در قبال دین و مردم انجام می دادم و در تمامی اعلامیه ها و اطلاعیه هایی که در شهر قم و در سطح استان گیلان برای حمایت از حضرت امام و مبارزات ایشان یا بر ضدّ رژیم پهلوی صادر می شد، از پیش گامان بودم. به خصوص بعد از اوج گیری مبارزات مردمی در سال های ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ شمسى در به صحنه آوردن مردم روستای فتیده و گرم کردن تظاهرات مردمی در لنگرود فعّالیّت زیادی داشتم و غالباً پایان این راه پیمایی های باشکوه، سخن رانی و اعلام مواضع انقلابی و خواست مردم برعهده این جانب بود. برای همین اقدامات نیز بارها از جانب ساواک تهدید شدم، امّا خوش بختانه با امواج خروشان انقلاب اسلامی و ضعف رژیم و نهادهای سرکوبگر آن این تهدیدات جامعه عمل نپوشید. پس از انقلاب اسلامی با دعوت مردم برای اقامه نماز و وعظ و تبلیغ در مسجد گلشن رشت به این شهرستان نقل مکان کردم، البته حکم برخی از مراجع به خصوص حضرت امام قدّس سرّه برای پذیرش این دعوت بسیار کارساز بود. پس از چندی در حالی که گروهک های محارب و ضدّ انقلاب جایگاهی در گیلان و به خصوص رشت پیدا کرده بودند، برای اقامه نماز جمعه دعوت شدم. فرصت مناسبی بود تا از تریبون نماز جمعه برای افشای چهره منافقین و ضدّ انقلاب به عنوان پایگاهی مکتبی و انقلابی بهره ببرم و بحمدللّه پس از مدت کوتاهی سنگر مستحکمی علیه ضدّ انقلاب و جریان نفاق متشکّل از جوانان حزب اللّهی، بسیجی و پیرو خطّ امام از طریق نماز جمعه و ارتباطات مستمر با مردم به وجود آمد و با همین تشکّل، مبارزه سختی علیه گروهک های نفاق، ملحد و محارب آغاز شد. به یاد دارم که در مورد گروهک های ملحد و اعضای آنان خطبه ای در مورد ارتداد و احکام مرتد در اسلام خواندم که موجی در جوانان و مردم انقلابی رشت به وجود آورد که پس از نماز جمعه دفاتر و کتاب فروشی های گروهک های ملحد و محارب را به آتش خشم انقلابی و اسلامی خود برچیدند.

پس از این حادثه که شاید انقلابی بزرگ در آن دوره در رشت محسوب می شد، استاندار وقت شهید انصاری و دادستان دادگاه انقلاب شهید کریمی لاهیجانی و حاکم شرع استان و فرمانده سپاه گیلان به عنوان تشکر و سپاس نزد من آمدند و پس از تشریح فعّالیّت های مخفی و آشکار گروهک های ضدّ انقلاب در سطح استان اظهار داشتند که در جلسه شورای تأمین استان به دنبال راه حلّ مناسبی جهت ممنوعیّت فعّالیّت های این گروهک ها و پاک سازی شهر از دفاتر و کتاب فروشی ها و مراکز آن ها بودیم، لیکن به سبب مسلّح بودن بسیاری از این گروهک ها و دارا بودن تشکیلات نظامی فکر می کردیم بدون خون ریزی و درگیری این عمل امکان پذیر نخواهد شد که با این حرکت مذهبی و خودجوش مردم از پایگاه نماز جمعه این مسئله پر خطر و مهم این چنین آسان و بی زحمت حلّ و فصل شد. مناصب و مسئولیّت ها پس از تبعید حضرت امام خمینی به ترکیه و سپس به عراق، مرحوم آیه اللّه العظمی گلپایگانی سرپرستی امتحانات طلّاب علوم دینی را به عهده گرفت و به گروهی از روحانیون از جمله این جانب مأموریّت داد تا امتحانات طلّاب را سامان دهیم.

این عکس برای نخستین با در کتاب زمزم نور منشر شد که تصویری از حضور آیت الله امینیان در یکی از کلاس های ینیان گذار جمهوری اسلامی ایران است.


 

در آن زمان برای امتحانات حوزه ای سه رتبه وجود داشت؛ رتبه اوّل، کتاب های مقدّمات تا شرح لمعه و قوانین؛ رتبه دوم، رسائل و مکاسب شیخ انصاری و رتبه سوم، کفایه الاصول آخوند خراسانی و دروس خارج بود. در ابتدا مسئولیّت امتحانات رتبه اوّل به عهده گروهی از جمله: آیه اللّه حاج حسن تهرانی، آیه اللّه بنی فضل تبریزی و بنده نهاده شد که هم امتحانات کتبی و هم شفاهی را سامان می دادیم. پس از چند سال به رتبه دوم و سپس به رتبه سوم ارتقا یافتیم و تا نزدیکی پیروزی انقلاب اسلامی این مسئولیّت را به عهده داشتیم، البته بزرگان دیگری چون حضرات آیات: اشتهاردی، ستوده و صلواتی نیز در زمینه امتحانات فعّالیّت داشتند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی با حکم حضرت امام مسئولیّت دادگاه انقلاب به این جانب واگذار شد. به این دلیل که خود را برای این منصب خطیر و پرمسئولیّت قابل نمی دانستم و میل باطنی نیز به این امور نداشتم، پس از دوره کوتاهی از مسئولیّت کناره گرفتم و این مسئولیّت به عهده دیگران نهاده شد. مسئولیّت بعدی این جانب که مسئولیّتی فرهنگی و در ارتباط با نسل جوان بود، نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه گیلان که در زمان حضرت امام به این جانب واگذار شد و حدود چهارده سال است که این وظیفه را بر دوش می کشم و همه تلاشم در این مسئولیّت، حرکت به سوی یک دانشگاه اسلامی است که از اهداف انقلاب فرهنگی می باشد.

آیه الله امینیان 20 خرداد 1394 و در سن 89 سالگی بر اثر سکته قلبی از دنیا رفت.

کلیه مطالب عنوان شده در این متن برگرفته از پایگاه اطلاع رسانی خبرگان رهبری می باشد.

همرسانی کنید:

طراحی و پیاده سازی توسط: بیدسان