محمدحسین امینی: جان کری بعد از سومین تمدیدِ مذاکرات ایران و 5+1 در بیست ماه اخیر، شاخص ترین فردی است که منفی می بافد! او در چندین مصاحبه و کنفرانس خبری تأکید کرده است که پیشرفت ها چشمگیر بوده «اما هنوز به جایی که باید برسیم نرسیده ایم.» البته جالب است که «قطعی شدن توافق» هم برآورد طرف ایرانی نیست بلکه اتفاقاً رسانه های آمریکایی هستند که شایعات مبتنی بر «قطعی شدن» را نشر و بازنشر می کنند! همان رسانه هایی که به دلیل علاقه باراک اوباما به «میراث سازی برای خود» و همچنین «آرزو اندیشی های منطقه ای آمریکا درباره همکاری راهبردی با ایران» چاره ای ندارند مگر اینکه نوزاد توافق را زودتر از موعد به دنیا بیاورند! همین تمایز میان «گفته» های کری و «رفتار» رسانه های غربی است که احتمال «با دست پس زدن و با پا پیش کشیدن» را تقویت می کند و به ناظران پیام مهمی می فرستد: منفی بافی های امثال جان کری را جدی نگیرید!

چه چیز را باید جدی گرفت؟

آنچه باید جدی گرفت سفر چندین هیئت از آژانس اتمی به ایران - از آغاز هفته جاری - و وعده مهم «حل وفصل شش ماهه ادعاهای ناظر بر نظامی بودن فعالیت های هسته ایِ قدیمی ایران» آن هم قبل از هرگونه تضمین دادن ایران برای ارائه مجوزهای زیاده خواهانه و در وضعیتی است که رئیس جمهور ایران به صراحت و با سرِ بالا به آمانو می گوید که ایران هیچ گونه تبعیضی را نخواهد پذیرفت. وضعیتی که موجودیتِ هذیانی بنام پی.ام.دی را عمیقاً مورد تهدید قرار داده و صهیونیست های دروغ زن و سعودی های سفیه را در تنگنا انداخته است.

آنچه باید جدی گرفت اخبار متواتر و بسیار مهمی است که درباره «حل وفصل شدن مسئله رفع تحریم ها» به گوش می رسد.همه می دانند که رفع تحریم ها مهم ترین هدف جمهوری اسلامی از آغاز و ادامه مذاکرات بوده و حل وفصل شدن این موضوع به معنای رسیدن طرف ایرانی به مهم ترین هدفش خواهد بود. آزادسازی دارایی های 120 میلیارد دلاری ایران که به ظالمانه ترین وجه بلوکه شده بود، چندی است صدای کُهنه حرام خوارهای اسرائیلی و تازه به دوران رسیده های خام و بی تجربه سعودی را درآورده و آن چنان دردناک بوده که مدام در رسانه هایشان بابت «دستیابی ناگهانی ایران به بیش از 20 برابر بودجه سپاه پاسداران! و احتمال تقویت عناصر جبهه مقاومت در منطقه» پای بر زمین می کوبند و کلاه هایشان را از عصبانیت قورت می دهند! و گریزی هم از این «واقعیت» پیدا نمی کنند.

آنچه باید جدی گرفت مخالفت برخی اعضای 1+5 با بازگشت «خود به خودی» تحریم هاست که نشان می دهد آمریکا از آن دست ابرقدرت های عجیبی است که نمی توانند در «چند جبهه» قدرت نمایی کنند! طرف آمریکایی مشغول یادگرفتن درس مهمی است: پس از هفت سال همسویی اعضای شورای امنیت در پرونده هسته ای ایران، قصد درگیریِ همزمان با ایران و روسیه، آمریکا را از امضای پیشاپیشِ روسیه زیر تحریم های آینده علیه ایران محروم کرد. حقیقتی که به خوبی نشان می دهدوجهه ابرقدرتیِ ایالات متحده آسیبِ معنادار دیده و روس ها ازجمله به دلیل تحریم های بی معنایی که آمریکایی ها و غربی ها به خاطر مسئله اوکراین علیه شان اعمال کرده اند حاضر نیستند به بازگشت تحریم های ایران «رأیِ پیشاپیش» بدهند. آمریکا چیزی را درو می کند که کاشته است و اگر نهایتاً موفق به درج مکانیسم «بازگشت خود به خودی تحریم ها» در توافق نهایی نشود، باید اذعان کرد که شیطان بزرگ ضربه بزرگی خورده است.

آنچه باید جدی گرفت دستِ خالی مانده ی طرف غربی در اثبات ادعای تخلف ایران از تعهدات ژنو است؛ خصوصاً وقتی تمام تلاش رویترز با عنوان «سؤالات باقیمانده آژانس درباره کاهش ذخایر اورانیوم ایران» و ادعاهای مبنی بر «تبدیل نشدن اورانیوم های وعده داده شده به اکسید اورانیوم!» نهایتاً به اینجا می انجامد که کارشناسان آمریکایی به آسوشیتدپرس میگویند «گرچه تنها چند صد پوند اکسید اورانیوم تولید شده است اما بقیه اورانیوم های غنی شده هم در لوله ها به شکل دیگری از اکسید تبدیل شده اند که برای بازگرداندن به اورانیومِ غنی شده حتی مشکل تر از حالت اول است!» و بدین ترتیب، این تلاشِ بی نتیجه برای متهم کردنِ ایران بلافاصله به تصفیه حساب داخلی در آمریکا کشیده می شود و واشنگتن فری بیکن می نویسد که طرف آمریکایی سعی دارد نقض تعهدات ایران را کمرنگ جلوه دهد و وزارت خارجه آمریکا با جدیت تلاش کرده «تبدیل نشدن اورانیوم های غنی شده به اکسید اورانیوم» را غیر مهم ارزیابی کند! جالب اینجاست که این پروپاگاندای آمریکایی در حالی رخ می دهد که آنچه «نادیده گرفتن» دانسته شده بود، تنها پاسخی بود به یک «نادیده گرفتنِ خیلی جدی تر» از سوی ایران! 19 ماه پیش که 5+1 در توافق ژنو به لغو تحریم طلا و فلزات گران بها متعهد شد هیچ کس در ایران انتظار نداشت که این تعهد پس از 19 ماه - یعنی حدود یک هفته پیش! - محقق شود. طرف ایرانی این مکثِ 19 ماهه را البته به جاروجنجال نکشانید تا مشخص باشد که همواره در صبر و فرصت دادنِ به مذاکرات از رقیب آمریکایی خود پیش بوده است.

آنچه باید جدی گرفت توضیحات سید عباس عراقچی مذاکره کننده ارشد ایرانی درباره سه مرحله ای بودن «روند توافق» است و اینکه تا زمانی که همه موانع داخلی کشورها رفع نشوند؛ و تا وقتی که همه تحریم ها لغو نشوند، ایران اقدامات اصلاحی خود در چرخه هسته ای اش را حتی «آغاز» هم نخواهد کرد. گزاره ای بسیار مهم و تصمیمی تاریخی در راستای تحقق منویات رهبر انقلاب که بارها بر «همزمان بودن اقدامات طرفین» تأکید کرده بودند.

آنچه باید آن را جدی گرفت یکی از «تبعات» مهم توافق هسته ای است: اگر این توافق به اینجا بینجامد که سرمایه گذاران غربیِ تشنه ی بازار ایران احساسِ یک ثباتِ 10 تا 15 ساله کنند و درنتیجه، بر سرِ ورود به بازارهای ایران به رقابت بیفتند، سرمایه هایی که از این رهگذر وارد کشور خواهد شد هرگونه اقدام علیه امنیتِ سرزمین یا قلمرو جمهوری اسلامی را به اقدام علیه «امنیت سرمایه های غربی» تبدیل خواهد کرد و هزینه را برای متجاوزان به مراتب سنگین تر می کند. اگر شراکت غربی ها در سود و زیانِ اقدام علیه امنیت ایران به یک «شراکت واقعی» تبدیل شود، آن زمان حتی با دقت بسیار بالاتری می توان گفت که به هیچ وجه امکانِ «بزن و در رو» وجود نخواهد داشت!

آنچه باید جدی گرفت هم زبانی - و انشاالله همدلی - جدی ایرانی ها بر محور توجه به توان داخلی است. شاید طرف غربی توقع داشت در «ایرانِ پایِ میز مذاکره» گفتمانِ توان داخلی تضعیف شود و استقبال از کار و سرمایه و فرصتِ خارجی «جذابیت توان بومی» را کم کند. اما با دقت ها و هدایت های تاریخ ساز رهبر هوشمند انقلاب، امروز در آستانه توافق هسته ای گفتمان تکیه بر توان داخلی و تقویت اقتصاد مقاومتی دیگر نه فقط از تریبون های راهبردی نظام که از تریبون های دولتی شنیده می شود و محتوای نامه نگاری های این روزهای مقامات دولتی بیش از آنکه از «اقتصادِ پس از توافق» حکایت کند حول وحوش «رویکردهای اقتصاد درون نگر» می چرخد.

خط قرمزها مراعات نشود و به توافق هم برسیم! چطور است؟!

واقعیت این است که به دوگانه ی «رعایتِ خط قرمزهای طرفین و حصول توافق» و «عدم رعایتِ خطوط قرمز طرفین و عدم حصول توافق» حالت سومی هم می توان افزود و آن «عدم رعایتِ خطوط قرمز آمریکا و حصول توافق» است! خط قرمزهای اعلامیِ ایالات متحده آمریکا همه «واقعی» نیستند بلکه بعضی صرفاً به هدف «امتیاز گیری» طراحی شده اند و آمریکایی ها قصد داشته اند که با «دست کشیدنِ آرام آرام» از آن ها، طرف مقابل خود را به دست کشیدنِ متقابل از بخشی از خطوط قرمز واقعی اش وادار کنند. مطرح شدن برنامه های موشکیِ کاملاً بی ارتباطِ ایران در مذاکرات و یا مسئله مصاحبه با دانشمندان ایرانی را می توان ازجمله ی این خطوط قرمزِ غیرواقعی دانست. و شاید به دلیلِ همین قصد «دست کشیدنِ آرام آرام» است که آروزی خام بازجویان موساد و سی آی ای برای مصاحبه با دانشمندان ایرانی نه تنها اکنون دیگر روی میز مذاکرات نیست و شانسی برای تحقق ندارد، بلکه از آغاز هم چیزی جز یک خط قرمز تاکتیکی نبود و مهندسان آمریکاییِ مذاکرات به خوبی می دانسته اند که کجا قرار است از این درخواستِ بی معنا دست بکشند.

امیدواریم در این آخرین ساعات، طرف ایرانی حواس خود را به خطوط قرمزِ تاکتیکیِ آمریکایی ها بیشتر جمع کند و در وضعیتی که به یک «توافق خوب» نزدیک شده است، منفی بافی های ساختگی مسئولان آمریکایی را جدی نگیرد. این منفی بافی ها صرفاً تمایل آن ها به «معامله بر سر خطوطی که درواقع قرمز نیستند!» را نشان می دهد و واجد اهمیت و ارزش دیگری نیستند. آمریکایی ها خیلی خوب می دانند که با نقض برخی خطوط قرمز تاکتیکی هم این توافق را می خواهند.

همرسانی کنید:

طراحی و پیاده سازی توسط: بیدسان