ده پرسش جالب از استاد قرائتی

۱۳۹۲/۰۲/۲۲ ۱۶:۵۱ چاپ کد خبر: 3114

حجت الاسلام والمسلمین قرائتی چهره ای است که اغلب او را با اجرای برنامه درس هایی از قران می شناسیم، شخصیتی که همواره دغدغه انتقال مفاهیم دینی به جامعه را دارد و معتقد به احیای سنت های فراموش شده در جامعه اسلامی است.

حجت الاسلام والمسلمین قرائتی چهره ای است که اغلب او را با اجرای برنامه درس هایی از قران می شناسیم، شخصیتی که همواره دغدغه انتقال مفاهیم دینی به جامعه را دارد و معتقد به احیای سنت های فراموش شده در جامعه اسلامی است.


در ادامه 10 پرسش از وی و پاسخ های جالب حجت الاسلام قرائتی را مرور می کنیم.

 

 
1-چرا مرتد را می کشند؟

ـ چرا مُرتد را می کشند؟ حق فرد مهم تر است یا حق جامعه، پیاز و سیر شاید برای فرد مفید باشد، اما موقعی که کسی می خواهد به مسجد برود نباید پیاز و سیر بخورد.

حق خانه متعلق به انسان است، اما موقعی که در مسیر راه سازی باشد، باید خراب شود. مرتد را هم زمانی اعدام می کنند که تضعیف امت و مکتب می کند و گرنه می توان مرتد بود و به کسی نگفت.

 
2- چرا خداوند خودش امام زمان(عج) را حفظ نکرده است؟

ـ قرار نیست خداوند کارهایش را با غیب انجام دهد، خدا در مورد قرآن هم می گوید آن را حفظ می کند، اما چگونه حفظ کرده است؟ با فرمول و حساب و کتاب.

مثلاً آیه مربوط به امام علی(ع) را بین دو آیه منع خوردن گوشت الاغ و خوک گذاشته است. در مشهد قدیم صحن های اطراف حرم بازار بود، کفاش ها یک لنگه کفش را بیرون می گذاشتند و می گفتند هر کس خوشش آمد و مناسبش بود سراغ لنگه دیگر کفش می آید، اگر هم دزد بود که یک لنگه کفش به دردش نمی خورد، خدا آیه تطهیر را در میان آیات زن های پیغمبر گذاشته است. یوسف می دانست آن لیوان در کدام خورجین است، می توانست مستقیم آدرس بدهد و به سراغش برود، اما گفت: همه خورجین های برادرانش را بگردند. رد گم کردن یک روش است و یکی از راه های حفظ امام زمان(عج) همین غیبت است.

 
3- اهمیت علم در قرآن چگونه است؟

ـ علم به قدری ارزش دارد که اگر سگ نجس آموزش داده شود، شکاری که می آورد حلال است.

پیامبران با ارزش ترین موجودات جهان هستند. علم آن قدر ارزش دارد که یک پیامبر می میرد و زنده می شود تا معاد را یاد بگیرد.

سه گونه علم داریم: علم مفید، مثل کاری که حضرت موسی (ع) در بیابان ها دنبال یک بنده صالح می گشت تا آن را کشف کند. علم مفید می ارزد به اینکه پیامبر(ص) در بیابان ها راه را گم کند.

اینکه حرف را بدانیم بهتر است، غلط است. دانستن به اسم اطلاع رسانی غلط است. این شعار از کجا آمده؟ آیا مبنای عقلی و یا وحی دارد؟ اینکه بگوییم تا سه روز دیگر، دیگر گندمی در کشور وجود ندارد، اطلاع رسانی مفید است، پس «علم مضر هم» داریم. نوع سوم علم، علمی است که نه مفید است و نه مضر، مثل دانستن تعداد اصحاب کهف.

 
4- چرا زندگی بعضی از مۆمنین پردردسر است؟

ـ یکی از وزرا در سخنرانی گفته بود که این قرائتی سخنران خوبی است، اما ساده است، می گوید زکات نداده اید، برای همین باران نمی آید. پس کشورهایی مثل کانادا که این همه باران دارند و محصولات کشاورزی دارند، اینها چه کار می کنند؟ این حرف را زده بود و همه خندیده بودند. به او گفتم با آخوند جماعت طرف نشو!

یک بار گفتم فیلم مارمولک اشکالی ندارد، در سمنان یک عده آخوند سرم ریختند و گفتند چرا این را گفتی؟! جواب دادم: ببنید مارمولک یک حیوان کوچک است و به ما کاری ندارد، نهنگ با آن بزرگیش حضرت یونس را خورد، اما بعدش او را پس داد.

قرآن سه تا آیه دارد در مورد زکات که یکی در مورد خوبان است، که تا زکات می دهند باران می بارد. خدا بعضی ها را کاری ندارد، 30 سال حسنی مبارک رئیس جمهور بود و خداوند می گوید صبر کنید او را در قفس هم می بینید، در قرآن می گوید به بعضی از افراد مهلت داده ایم تا زمان هلاکتشان.

یک عده را هم خدا تا لحظه آخر کار ندارد، حساب این افراد خیلی سخت تر است، گروه اول مثل شیشه عینک اند و اگر کثیف شوند با دستمال کاغذی سریع پاک می شوند. گروه دوم مثل یک لباس اند که اگر کثیف شوند، چند روز بعد می شوییم. گروه سوم هم مثل فرش اند که اگر کثیف شوند، برای آخر سال می گذاریم و با مشت و دین سرکار دارند.، علت اینکه بعضی از مومنین مشکل دارند این است که خداوند آنها را دوست دارد.

 
5- چرا اول باید مسلمان بود و بعد ازدواج کرد؟

ـ عمده هدف ازدواج لذت جنسی که نیست که بگوییم حال اجازه بدهید با هم باشیم، هدف تربیت نسل است. خداوند می گوید در کفار راهی برای مسلط شدن بر مسلمانان نیست، اما با این یک لحظه لذت جنسی شما، یک نسل را در معرض کفر قرار می دهید، اسلام اجازه نمی دهد یک نسل به خاطر یک لحظه شهوت خراب شود.

 
6- اهمیت رعایت قانون در چیست؟

ـ با دکتر بهشتی بودیم که ایشان پشت چراغ قرمز ایستاد. پرسیدم چرا شما رد نمی شوید. چون آن زمان قبل از انقلاب بود و ایشان نظام را قبول نداشت. شهید بهشتی گفت: نظام را قبول ندارم اما نظم را قبول دارم.

زمانی که امام در پاریس بودند، گوسفندی کشتند و کبابی درست کردند. وقتی امام فهمید که این کار را کردند، گفت: طبق قانون فرانسه چنین حقی (ذبح شخصی) ندارید، پس من این گوشت را نمی خورم! قانون، قانون کلی است و باید همه را اجرا کنند.

 
7- چگونه به بچه ها از خدا بگوییم؟

ـ سۆال بچه ها معمولاً این است که خدا کجاست؟ با چند سۆال و جواب می شود به بچه گفت که خدا کجاست! اگر بچه معنی راست و دروغ را می فهمد، می توانیم از او بپرسیم دروغ کجاست، راست کجاست و بعد بگوییم راست و دروغ مکان نمی خواهد، پس خدا هم این چنین است.

یا اینکه بگوییم اگر عکس خروس، نقاش می خواهد، پس خود خروس هم خالق می خواهد. یا اینکه بپرسیم دوست داشتن بین من و تو کجاست، دوستی بین من و تو در رفتارمان نشان داده می شود. خداوند را هم از اثرات حضورش می توان فهمید.

 
8- نکته ای در مورد حجاب بگویید.

ـ شما نمی توانید یک زن را با حرف دین و مرامی در جهان پیدا کنید که بگویید من می خواهم همسرم 95 درصد به من علاقه داشته باشد و 5 درصد هم به زن های دیگر علاقه داشته باشد. این را هیچ کدام از زن های دنیا قبول نمی کنند، چرا که می خواهند صددرصد علاقه همسرشان متعلق به خودشان باشند. اگر این گونه است، پس چرا بعضی از زن ها آرایش می کنند و بیرون می آیند؟

چرا چیزی را که خودشان برای خود نمی پسندند و نمی خواهند برای دیگران انجام می دهند؟ اگر اسلام حتی بگوید، حجاب آزاد است باز هم زن ها این کار را نمی کنند، البته مردها هم نباید نگاه کنند.

برای جدا کردن دختر و پسر در دانشگاه مسئولان نمی خواهند این کار را انجام بدهند، چرا که بچه ها که در کودکی شهوت ندارند، جدا هستند. در دبیرستان هم که هنوز این شهوت زیاد نشده، دختر و پسر جدا هستند، اما در اوج شهوت در دانشگاه یکی می شوند.

حالا یک اتاق هم دارند به اسم اسلامی کردن دانشگاه ها، با این اتاق و موز خوردن که دانشگاه اسلامی نمی شود، صبح ها دخترها به دانشگاه بیایند و بعدازظهر پسرها، این شدنی نیست، مردم وارد جمهوری اسلامی شده اند، اما هنوز دین وارد آنها نشده است.

 
9- ما مجبوریم یا آزاد؟

ـ چهار دلیل برای آزادی انسان در یک دقیقه می توان بیان کرد که دلایل فطری هستند، بدون استفاده از قرآن و روایت:

1ـ شک: شک دلیل آزادی انسان است و همه انسان ها شک می کنند.

2ـ پشیمان شدن: پیشمان شدن یعنی می توانستند کار را انجام ندهم.

3ـ انتقاد کردن: یعنی از چیزی ناراضی ام.

4ـ نصیحت کردن: ما بچه هایمان را به مدرسه می فرستیم و نصیحت می کنیم.

با این چهار دلیل انسان آزاد است، اما جایگاه خدا کجاست؟ خدا بالای سر ماست، مثل کسی که می رود تعلیم رانندگی. کلاچ و گاز دست شماست، اما ترمز دست استاد است.

 
10- امربه معروف و نهی از منکر چرا لازم است؟

ـ چند نمونه تفسیر بگوییم. «قال لابیه و قومهی ما هذه التماثیل»، ابراهیم به عمویش گفت: که این تماثیل چیست؟ در اصلاح و ارشاد، سن شرط نیست. در اصلاح و ارشاد از خودی ها باید شروع کرد، در اصلاح و ارشاد اولویت را باید در نظر گرفت.

مثلاً دختری بی حجاب است و نماز نمی خواند. اول باید به نمازش پرداخت و بعد حجاب، هر چند هر دو آنها معروف هستند، در اصلاح و ارشاد باید به طور غیرمستقیم بگوییم.

همرسانی کنید:

طراحی و پیاده سازی توسط: بیدسان