دین و دیش

۱۳۹۴/۰۵/۱۹ ۰۸:۰۱ چاپ کد خبر: 32530
به نام آفریدگار اندیشه ها
چند ماه قبل تر و مصادف با ایام محرم حسینی (ع) مشغول تدریس در کلاس درس بودم ، کلاس درسی که در طبقه دوّم آموزشگاه قرار داشت.از پنجره کلاس نگاهی به فضای بیرون انداختم. روبرویم چند منزل مسکونی قرار داشتند که به شکلی منظم و به هم چسبیده ردیف شده بودند. بر سردروازه یکی از این ساختمانها پرچم مشکی رنگی آویز بود که از عزاداری صاحب خانه در ماتم آقای شهیدان کربلا حکایت می کرد. کمی بالاتر امّا و بر فراز سقف شیروانی همین خانه و صاحب خانه عزامندش، دیشی به چشم می خورد که امکان تماشای برنامه های آن سوی آبی را برای ساکنین محترم منزل موصوف فراهم می آورد. من و شما به خوبی می دانیم که بس آسان می توانیم موارد مشابه پرشماری از این نوع مجاورت های نامانوس را در اطراف خود ، خواه کمی دور و شاید هم در همین نزدیکی!! ببینیم و می بینیم.
عنوان نوشتاری را که اینک با سطرهای آن هم قدم شده و کلمات و عباراتش را از نظر صائب خود می گذرانید دین و دیش برگزیدم از آن رو که بر آنم تا طی آن به این سوال پاسخی ای کاش در خور بدهم که، آیا دین و دینداری با دیش و دیشداری سازگار تواند بود؟
و پاسخی که گر چه در سنجه ی اقتضائات مترتب بر چنین نوشتار و یادداشتی مفصّل می نماید، امّا با توجه به ماهیت و اهمیت موضوع حتی الامکان مختصر هست و مجمل.
دین را می توان با تعبیر امروزی امواج آسمانی و پرتوهای عرشی نام نهاد که سفیران پاک نهاد الهی آن را برای تعریف، جهت بخشی و سامان دهی خدایی به فکر و فعل نوع انسان برای او آوردند و بر او عرضه کردند. دین ، مرامنامه خدا گونگی انسان و دینداری، آیین پاک زیستی بشر است. دین راز و رمز نیک اندیشی و نیک رفتاری و دینداری تجلی و برون داد بهره مندی از این نعمت پرقدرآسمانی و اتصّاف به شرایط و حتمیات برآمده از آن است. دیش و دیش داری امّا، گر خود نفریبم و واقع نگر باشیم، از آن رو که ماهیت و کارکردی دین گریز و شریعت ستیز دارد با استناد به لایل زیر با دین و تدین سازگار نتواند بود:
1-دین را اگر امواج خدایی و آسمانی بدانیم و بنامیم که کارکردی هدایت گرانه و روشنی فروز دارد، دیش در جایگاهی متضّاد با دین قرار می گیرد که واسطه دریافت امواج اغواگر و ضلالت آور ابلیسی و شیطانی است.
2-ابلیسی خواندن کارکرد دیش و ماهواره از آن روست که در بسیاری از موارد برنامه های ماهواره ای در سطوح و زمینه های مختلف دارای محتوایی غیر اخلاقی و نا هم خوان با ارزش های دینی و مبانی اعتقادی اند. این ناهم خوانی و ضدیت هم در تباینات نگرشی سازندگان این برنامه ها با پیروان اندیشه های دینی ریشه دارد و هم از جهت دهی عامدانه و تخریبی سیاست ها و محصولات ماهواره ای توسط برنامه ریزان اردوگاه غربی بر علیه نظام اسلامی و خاستگاه ایدئولوژیکی آن سرچشمه می گیرد.
3-اگرچه بخشی از برنامه های ماهواره ای از محتوایی مفید و قابل استفاده به طریق معقول و مشروع برخوردارند اما واقعیت این است که چنین برنامه ها و شبکه هایی کمتر مورد استقبال فراگیر قرار می گیرند. در واقع برنامه های نمایشی و هنری که غالبا محتوایی اخلاق ستیز دارند و در مرتبه بعد برنامه های خبری و سیاسی و تحلیلی که معمولا با بهره گیری از کار آمدترین روش ها و ابزارها تهیه و عرضه می شوند و مستقیم یا غیر مستقیم درگیر یک هماوردی مزورانه و مداوم با کلیت نظام اسلامی و ملت ایران می باشد، از بیشترین اقبال و استقبال در میان عموم مردم برخوردارند. مادر این مقال نه بر آنیم که به بررسی چرایی استقبال فراوان مردم ایران از برنامه های غیر اخلاقی و محتواهای ضدارزشی دریافتی توسط دیش های ریشه سوز بپردازیم از همین رو در کندکاو چرایی این ماجرای نا میمون صرفا به ذکر یک مثال یک سوال و یک نکته بسنده می کنیم.
مثال:( برای درک بهتر واقعیت های موجود) :
فرض کنید امروز اعلام شود که ساعت 2 بامداد یک شبکه تلویزیونی ( ماهواره ای ) تصاویر و فیلم مربوط به شب اول عروسی فلان زوج جوان هنری یا ورزشی را که توسط دوربین های مخفی تهیه شده و شامل صحنه های خاص معاشقه و روابط زناشویی این زوج جوان می باشد پخش می کند!
سوال: شما فکر می کنید چند درصد از مردم ایران ( و دنیا) برای مشاهده این تصاویر مستهجن و حریم شکن تا زمان موعود پلک برهم نمی نهند و با بی صبری آمیخته با اشتیاق به صفحه تلویزیون خیره می مانند؟!! . آیا فکر نمی کنید که درصد شب زنده داران این شب به یاد ماندنی !! از تعداد بیدار ماندگان شب های پر قدر قدر فزونتر باشد؟! کاش اینگونه نباشد. در مورد چرایی این واقعیت تلخ در یک عبارت می توان گفت: دلیل استقبال از چنین محتواهای نامبارکی عبارت است از هم خوانی این برنامه ها و محتوای آن ها با تمنیات شهوانی و خصایص حیوانی سرشت انسان که پاسخ گویی به آن ها اولا با احساس های خوشایندی همراه می باشد و ثانیا از رنج و مشقت تفکر و تالمات تامل و اندیشه ورزی و مصائب خویشتن داری ، مستغفی و بی نیاز است. برای بسیاری از ما چشم پوشی از خوردن سموم خوشمزه ای مانند نوشابه و پفک و چیبس و سوسیس و کالباس و .... علیرغم همه مضرات دمادم فراینده شان به دلیل احساس خوش حاصل از خوشمزگی شان امری محال می نماید! در چنین شرایطی شرط عقل و وفق خرد نتواند بود اگر کسی از چنین کسانی متوقع باشد که به حکم عقل و اخلاق تمکین کنند و از لذائذ طوفان گون و مردافکن شهوانی استغناء و بی نیازی پیشه نمایند و خوشایندیهای حیوانی بر آمده از گرایش به تماشای برنامه های مروج سکس و شهوت و کامجویی را نادیده بگیرند!! چنین توقعی با توجه به واقعیات موجود چندان معقول نمی نماید. شاید مثال بعدی به واقعیات تلخ ادعایی نگارنده ،وضوح افزونتری بخشد.
بیایید این بار فرض را بر این بگذاریم که همان شبکه تلویزیونی فردا به اطلاع مردم برساند که به دلیل استقبال درصد کثیری از شهروندان از برنامه اختصاصی بامداد گذشته،گردانندگان شبکه مذکور تصمیم گرفتند دومین ویژه برنامه نمایشی تهیه شده توسط دوربین های مخفی را در شب پیش رو و در راس همان ساعت برای عموم مردم پخش نماید . این برنامه البته محتوایی متفاوت خواهد داشت و تصاویری از شب زنده داری و مناجات شبانه و حالات معنوی عارف شهیر و واصل مرحوم آیت اله العظمی بهجت (ره) را شامل می گردد. تصاویری که برای نخستین مرتبه لحظات ناب عرفانی و مکاشفه های معنوی آن مرد بزرگ را در معرض دید مردم قرار می دهد. و اینک یک سوال:
آیا درصد مردمی که برای دیدن این فیلم خاص تا دیر زمان بیدار می مانند با تعداد مربوط به برنامه شب قبل،قابل مقایسه خواهد بود ؟اگر آری و اگرنه از خود بپرسیم چرا؟از نگاه نگارنده پاسخ روشن است یقینا تعداد بینندگان برنامه شب قبل با فاصله زیادی بیشتر خواهد بود زیرا حس لذت مشاهده صحنه های هم آغوشی یک زن و مرد جوان و همزاد پنداری مشاهده کنندگان با مشاهده شوندگان و نیز تحقق وضعیت و لذتی مشابه برای مشاهده کنندگان این صحنه ها در عالم واقع امری دم دستی ، سهل الوصول و دست به نقد است اما درک لذت برآمده از یک مناجات خالصانه و امکان تجربه و تحقق عینی لذتی مشابه برای بینندگان نیازمند مقدمات و مرارت های شاید چندین و چند ساله باشد و هست. و چون چنین است بنابراین عجیب نیست اگر اکثریت مردم لذت نقد دم دستی را وا نهند تا سودایی خلسه ای شوند که فهم آن به هیچ روی با ظرفیت کم مقدار پیروان شهوت میسور ناید و مقدور نگردد. و این چندان رخداد غریبی نیست، هم چنان که کودک نو پایی اگر آب نبات دم دست را بر آب حیات دور دست مرحج دارد براو و کم خردی و خردی او خرده نمی گیریم . از آن سو اما و با نگاهی ژرف تر این واقعیت دیرپای همیشه تاریخ بس عجیب می نماید که چرا از نوع انسان بیشترینشان حتی بزرگسالان پر ادعا و کهنسالان پر تجربه شان، فهم و درکی چونان نوپایان دل بسته آب نبات دارند و از درک لذائذ ناب آب حیات عاجزند؟ یعنی همان لذت و خلسه ای که فلسفه پیدایی و آفرینششان محسوب می گردد!! قاطبه ی ما مسافرانی را مانندیم که با هدف نیل به مقصدی والا گام در راه گذاشته ایم اما لختی بعد از حرکت دیده از مقصد بر گرفته و به راه و مهمان سرا و چاپارخانه دل داده و خیره مانده ایم . اب حیات داده ایم و آب نبات ستانده ایم و البته مشعوف و مسروریم!!
باری بگذاریم و بگذریم و ضمن آرزوی رجعت نوع انسان به اصل خود ،مانیز به موضوع اصلی این نوشتار بر می گردیم.گفتیم که به زعم ما دین و دیش ( با توجه به همه واقعیت های فعلی ) هویت و ماهیتی نا هم خوان دارند ،زیرا دین تعین و تصویر و تفسیر امواج خدایی و اسمانی برای پاک زیستی انسان است ، حال آن که دیش مجلا و بازتاب امواج ابلیسی است که فکر و فعل مشاهده کنندگان را به فساد اعتقادی و تباهی رفتاری و اخلاقی می کشاند. فیلم ها و سریال ها و برنامه های تفریحی و هنری اش اخلاقیات را به مسلخ می برند و برنامه های سیاسی و خبری و تحلیلی اش افکار عوام الناس را مسخ می کنند و این هردو البته جستجو گران هدفی واحدند. هدفی شوم بدین قرار :مردم ایران بویژه نسل جوان و نوجوانش به گونه ای دچار استحاله و خودباختگی شوند که به تمامی در مقابل نظام اسلامی قد علم کنند، نظامی که مدعی ترویج حیات دین مدار و توحید ی و منادی باز حضور شریعت در عرصه اجتماعی و سیاسی و شکل دهی زندگی فردی و جمعی وفق آموزه های دینی است . مردم ایران باید به این باور برسند که انچه مطلوب آنان است ( یعنی سبک فکر و فعل مادیگرای لذت محور و دین ستیز برگرفته از غرب )با آنچه نظام اسلامی خواهان و در پی تحقق آن است ( یعنی : زندگی موحدانه اخلاق مدار و عدالت گستر و حق خواهانه و البته همراه عزت و توسعه و استقلال )غیر قابل جمع اند، پس باید کاری کنند تا اتفاقی روی دهد. و این اتفاق شوم و کابوس وحشتناک همان است که چند روز پیش ازین منابع و مقامات صهیونیستی به وضوح به زبان آورده اند و گفته اند که:
(آمریکا و اسرائیل تصمیم گرفته اند تا برای مقابله با ایران و نظام اسلامی پروژه فروپاشی از درون را دنبال کنند). و اوج حماقت است اگر این نکته را فهم نکنیم که بخش مهمی (و چه بسا مهمترین بخش) ازمسیر تحقق این آرمان ابلیسی(فروپاشی نظام اسلامی) متوجه استحاله عقیدتی و نگرشی و استعمار و استحمار عامه مردم از طریق ماهواره و دیش و دیگر ابزارهای فرهنگی هنری می باشد . به هوش باشیم دیش هایی که بر فراز پشت بام هایمان علم کرده ایم افکارمان را تخدیر می کنند و اندیشه هایمان را به مسلخ کج فهمی و خودگم کردگی می برند. خانه هایمان را ویران می سازند و خانواده هامان را به گنداب فساد و بی اخلاقی می کشانند. چشم اگر وا کنیم و توان دیدن اگر بر جای مانده باشد مان نشانه های این زوال و نیستی و تعفن را در خیابانها و کوچه ها و عروسی سراها و .... و حتی در خانه ها و اتاق هامان می بینیم! به این موارد توجه کنید:
نوجوانان و جوانانی که غالبا از بدیهیات آگاهی و بینش سیاسی بی بهره اند ولی از لزوم جدایی دین از سیاست می گویند. زنان و مردانی که مدعی دین و دینداری اند اما با عالمان دینی سرستیز دارند. پسران و دخترانی که با غیرت و عفت بیگانگی می کنند. کودکان و نونهالانی که بن تن و باربی قهرمانان دل و ذهن معصومشان گشته اند. چشم هایی که به ناموس مردم که اینک خیابان را با اتاق گریم و جایگاه عشوه گری و طنازی خلط کرده و لاجرم به طرز فجیعی خودآرایی می کنند، تا دور دست ها خیره می مانند. چادرهایی که از سر می افتند و چادری هایی که به جای تکریم توسط بی مایگان حقیر، تحقیر می شوند. مانتوهایی که از بس کوتاه و تنگ گشته اند ، به لباس شنا و حمام مانند شده اند. پسر کانی که به دختران شبیه ترند و دخترانی برای پسر شدن فقط موهای پشت لب و شارب را کم دارند. شلوارهایی که عامدانه و برای عفت ستیزی و لاقیدی و غیرت سوزی پاره پاره می شوند و احمقانه تن پوش بدن نمای نوجوانان و جوانان دختر و پسری می شوند که تقلید محض و مدگرایی کور گویی تفکرشان را به تعطیلات گاهی بی پایان فرستاده است تی شرت هایی از فاصله بین لبه ی پایینی آن ها!
و شلوارهای به پایین ناف و کمر رفته صاحبانشان اسافل اعضای بدن به نمایش گذاشته می شود و تو از این همه خرد گریزی و اندیشه سوزی مبهوت می مانی و گاهی برای ندیدن گندیها و گندکاری های به گنداب افتادگان شادمان ،مجبور می شوی پلک ها را بر هم بفشاری و چشم ها را ببندی !و حجابی که قرار بود حجم بدن و زیبایی های جسمانی دختران و زنان (مردان و پسران)را بپوشاند، آن چنان به تنگی و ننگی و خفت گراییده که گاهی به نظر می آید صد کیلو چربی و دمبه را به زور و اجبار در داخل یک گونی پنجاه کیلویی چپانده اند و .......... از غربت نماز و روزه و صداقت ، حسن خلق و امانتداری وظیفه شناسی و قانون مداری و ....... چیزی نمی گویم که گفتنش زیره بردن به کرمان را ماند! راستی مارا چه شده است ؟راستی مارا چه می شود؟این ها که آوردیم بخشی از واقعیات متن و حاشیه شهر و دیار کشور ما هستند.( البته ما در این نوشتار صرفا روی مسائل منفی تمرکز کرده ایم و پر واضع است که آن چه آوردیم فقط موارد ناخوشایند را واگو می کندو معرف همه واقعیات جامعه اکنون ما نیست ) به هر روی در پیدایی و تداوم این نابسامانی ها قطعا عوامل پر شماری دخیل و موثرند و تحقیقا یکی از آن عوامل که کم اهمیت نتوانش شمرد گرایش عمومی به دیش و ماهواره و به عنوان نتیجه حتمی آن گریز از دین و دینداری است .
به امید فردا و فرداهای بهتر
مهدی کوچک پور-عضو اجمن جامعه شناسی ایران
همرسانی کنید:

طراحی و پیاده سازی توسط: بیدسان