به گزارش لنگرخبر، یکی از مسائلی که این روزها در شبکه های مختلف رسانه ای کشور چه اینترنت و چه روزنامه ها جسته و گریخته به چشم می آید، روند افزایش انتقادات کارشناسان سیاسی و البته حامی دولت نسبت به ناعادلانه بودن امتیازات داده شده و گرفته شده در توافق هسته ای وین میباشد. مسئله ای که رفته رفته نشان از آن دارد که میرود با آشکار شدن برخی زوایای پنهان برجام در گذر زمان، و آگاهی یافتن متخصصین و کارشناسان از واقعیتهای متن برجام، برتعداد منتقدین برجام افزوده شود. این انتقادات در حالیست که این توافق در کمیسیون ویژه برجام در حال بررسی میباشد و بسیاری از مردم به دلیل وجود برخی پیچیدگی های فنی و حقوقی در متن توافق، از امتیازات داده شده ی دولت اطلاعات چندانی ندارند. حدود ۲ ماه پیش بود که پایگاه خبری ماسال نیوز در مصاحبه ای با هوشنگ امیر احمدی، استاد علوم سیاسی دانشگاه راتگرز (ایالت نیوجرسی) آمریکا و از طرفداران دولت روحانی، از ناعادلانه بودن توافق هسته ای وین و نواقص و معایب و نقاط مبهم فراوان در برجام سخن گفته بود که بازتاب وسیعی در رسانه ها و پایگاه های خبری سراسر کشور داشت. اما در یکی از تامل برانگیزترین و جدیدترین اظهار نظرات منتقدین توافق وین، ناصرهادیان که از حامیان همیشگی توافق وین بود اخیرا با بیان ۴ معیار برای سنجش توافق، گفته است سند به دست آمده، بر اساس این معیارها سندی متوازن نیست و آنچه که ایران گرفته و آنچه که ستانده، معادل یکدیگر نیست!!

ناصر هادیان استاد علوم سیاسی و روابط بین الملل دانشگاه تهران و از حامیان توافق هسته ای روز دوشنبه در نشستی که در اندیشکده شورای آتلانتیک برگزار شد، به تشریح نقاط ضعف برنامه جامع اقدام مشترک پرداخته و گفته است که: اگر او بود، چنین توافقی را امضا نمی کرد.

وی در اظهارات خود گفته است: من برای ارزیابی توافق، ۴ معیار را در نظر می گیرم؛ این چهار معیار عبارتند از زمانبندی، وزن راهبردی آنچه داده شده و آنچه دریافت شده، ترکیب راهبردی آنچه داده و آنچه گرفته شده و چهارم مسئله بازگشت پذیری و غیرقابل بازگشت بودن.

استاد روابط بین الملل دانشگاه تهران گفت: در مورد زمانبندی، آنچه مد نظر من است، نقد در برابر نقد و نسیه در برابر نسیه. وقتی صفحات سند را مرور می کنید، می بینید که در زمینه زمانبندی، امتیازاتی که ایران داده است، بسیار بیشتر است. ما باید ۲۰۰۰ سانتریفیوژ از فردو حذف کنیم، ما باید ۱۳۰۰۰-۱۲۰۰۰ سانتریفیوژ از نطنز حذف کنیم، ما باید حدود ۱۱۰۰۰ کیلوگرم از اورانیوم غنی شده خود را رقیق کرده یا آن ها را خارج کنیم، ما باید رآکتور اراک را متحول کنیم، ما باید به سوالات آژانس در مورد ابعاد احتمالی نظامی پاسخ دهیم. ما باید همه این کارها را انجام دهیم و بعدا آژانس باید بگوید که “من راضی شدم.” پس از آن است که تحریم ها می تواند تعلیق شود.

ناصری در ادامه گفته است: «رک بگویم، اگر من بودم، این توافق را امضا نمی کردم، من برای توافق دیگری مذاکره می کردم. اگر آژانس اعلام کرد که “من راضی نشدم” چه؟ اگر کنگره به اکثریت دو سومی لازم برای جلوگیری از انجام تعهداتی که رئیس جمهور ملزم شده، دست یافت چطور؟ بنابراین، اگر من بودم اینطور مذاکره می کردم که می گفتم ما این ۲۰۰۰ سانتریفیوژ را از فردو حذف می کنیم و شما هم فلان تحریم ها را بردارید، ما ۵۰۰۰ سانتریفیوژ را برمی داریم و شما هم فلان کار را انجام دهید. خوب من به این دولت خوش بین هستم و به آن اعتماد دارم، اما همان طور که شما هم می گوئید، این (توافق) نباید بر اساس اعتماد باشد، بلکه باید بر اساس روش های مختلف راستی آزمایی و روش های مختلف پیشبرد موضوعات باشد.»

وی همچنین اشاره نموده که : “البته آنچه برای شخص من از اهمیت بیشتری برخوردار است، وزن راهبردی نیست، بلکه ترکیب راهبردی آن چیزی است که داده و گرفته شده است. من شخصا ترجیح می دادم که ۳ آبشار از سانتریفیوژ نسل دوم داشتیم که در فردو غنی سازی می کرد و دیگر اراک و نطنز را به طور کامل تعطیل می کردیم. اما ما الان ۵۰۰۰، ۵۰۴۹ سانتریفیوژ نسل اول در نطنز داریم که مدل های بسیار بسیار قدیمی هستند. به همین دلیل است که من از ترکیب راهبردی آنچه که داده و آنچه که گرفته شده، انتقاد دارم. شما در طرف آمریکایی، چهار مبنا داشتید که مذاکرات را بر اساس آن پیش می بردید. اولا، چهار مسیر برای رسیدن به بمب وجود داشت، که شما آن را بستید. همچنین مسئله شناسایی بود، به همین خاطر هم شما به دنبال ساختار راستی آزمایی بسیار قدرتمندی بودید که فراتر از پروتکل الحاقی است، چراکه چند مسئله فراتر از پروتکل وجود دارد، نه فقط پروتکل الحاقی، بلکه فراتر از آن. شماره سه، مسئله گریز هسته ای و حرکت ناملموس به سمت بمب، بود. اینکه گفتید که “ما می خواهیم اگر دیدیم که شما در حال حقه زدن یا فریبکاری هستید، زمان لازم برای واکنش داشته باشیم.” این زمان بین تصمیم گیری تا رسیدن به مواد هسته ای لازم برای یک بمب است. این زمان الان ۲، ۳ ماه است، و “ما می خواهیم آن را به یک سال برسانیم.” و همین مفهوم مذاکرات شما را هدایت کرد و همین زمان گریز مبنای اصلی تعداد سانتریفیوژها، نوع سانتریفیوژها و روند غنی سازی است. به همین خاطر هم هست که ما باید سطح ذخایر اورانیوم غنی شده خود را به ۳۰۰ کیلوگرم کاهش دهیم. “

هادیان در این مصاحبه عنوان نمود: “که مفهوم شماره ۴ هم، قابلیت بازگشت پذیری و عدم امکان بازگشت است. بسیاری از اقداماتی که ما انجام می دهیم، غیرقابل بازگشت هستند. (اصلاحات) اراک غیرقابل بازگرداندن است. رقیق سازی یا خارج کردن ذخایر اورانیوم غنی شده، غیرقابل بازگشت است. هرچند که شما می گوئید که تحریم ها هم قابل بازگشت نیستند، اما آن ها به لحاظ نظری و قانونی، کاملا قابل بازگشت هستند. بر اساس توافق، معماری تحریم ها به سادگی قابل بازگشت است. بنابراین، بر اساس این چهار معیار، آنچه ما داده ایم و آنچه که گرفته ایم، معادل هم نیستند. “

ناصر هادیان استاد علوم سیاسی و روابط بین الملل دانشگاه تهران، و یکی از موافقین سرسخت توافق هسته ای وین بود که چندی پیش در یک مناظره تلویزیونی در برابر فواد ایزدی از چهره های منتقد برجام، قرار گرفت و شدیدا از متن برجام حمایت نمود، اما ظاهرا گذشت زمان و بررسی دقیقتر برجام برخی از کارشناسان سیاسی حامی دولت را به این نتیجه رسانده که این توافق به هیچ وجه منصفانه و عادلانه نیست و نپذیرفتن آن به مراتب کم هزینه تر است تا پذیرفتن آن.

همرسانی کنید:

طراحی و پیاده سازی توسط: بیدسان