به گزارش لنگرخبر، هفته گذشته عباس ابراهیم پور ازاده و جانباز 70 درصد بعد از تحمل سالها درد و مشقت در زندگی، به شهادت رسید. روز گذشته نیز مراسم سوم این شهید در مسجد جامع لنگرود برگزار شد. یکی از رزمندگان دفاع مقدس که خود نیز ازاده و جانباز 70 درصد است با گله از عدم حضور جوانان و هیئتی ها دل نوشته ای را در فضای مجازی منتشر کرد که در زیر میخوانید: آقایان هیئتی سلام خوب هستین؟ میدونید این روزها شهرستان لنگرود شاهد تشیع یک شهید در لنگرود بود میدونید این شهید جانباز هفتاد درصد بود که یک دست و یک چشمش رو در عملیات ازدست داد وقتی که فقط 14سالش بود بعنوان آرپی چی زن گردان تو جبهه حماسه آفرید میدونیدشهیدابراهیم پور آزاده هم بود و چندسال پشت خاکریز پنهان اسارت حماسه آفرید دارم میگم خیلی ها که مدعی ولایی بودن دارن و خودشون رو سینه چاک و حامی نظام میدونن تو مراسم تشیع و سومش در مسجد جامع ندیدمشون دارم میگم که سینه سوخته ام که دلم برا خودم میسوزه دارم میگم اونایی که میگن شهدا شرمنده ایم پس کجا بودن!! اگه فرماندار نبود بی خیال اگه فلان مسئول نبود ولش!! اما آقایان هیئتی وقتی مامان بزرگ و بابابزرگ و دایی و.... که احترامشون واجبه و خوبه از دنیا میره صدتا پیامک از هیئت هاتون میاد که فلان جا مراسم هست اما برا این شهید دریغ از یک پیامک از هیت هایی که دم ازشرمندگی به شهدا میزنند باید هم شرمنده بود میدونین رهبرعزیزمون هم ی جانباز هست!! آقایون هیئتی میدونین شهید عباس ابراهیم پور اهل لوس آنجلس نبوده که نشناسینش اهل لنگرود انزلی محله بوده!! توی انزلی محله چند تا هیئت حزب اللهی فعال هست پس کجا بودن تو مراسم شهید!! اینارو گفتم که اگه تو تشیع پیکر شهید نبودین تو سوم شهید در مسجد جامع نبودین و تومسجد موسی بن جعفرانزلی محله برا یادبودش نبودین ..... اگه میخواین شرمنده شهدا نشین هفتم شهید باشین نگین نمیدونستیم و بودیم که این بدتر هست من اینو مبگم چون این ماجرا براخودمم هست!! اینومیگم چون..... درسبنه ام دوباره غمی جان گرفته است امشب دلم بیادشهیدان گرفته است متن کامل شعری که یک جانباز ! مقابل رهبر انقلاب خواند!!! گرچه از دست وپا فتادستم عهد و پیمان خویش نشکستم گرچه عضوی نمانده دربدنم عضوی از عاشقانتان هستم برلبت چون "خم می نی" است مدام از شمیم حضورتو مستم حسرتی هست دردلم که چرا به شهیدان حق نپیو ستم خواب دیدم که در رهت آقا باز سربند یا علی بستم با همان شور روزهای نبرد از سر خاکریز می جستم امر کردی به پیش می رفتم دشمنت را به تیر می بستم تاکه برپا بود ولایت عشق ایچنین روی چرخ بنشستم گرچه رنجور وخسته ام اما تا نفس هست با شما هستم
همرسانی کنید:

طراحی و پیاده سازی توسط: بیدسان