آستان سید حسن کومله، غریب شهر من

۱۳۹۴/۱۰/۰۷ ۲۱:۰۳ چاپ کد خبر: 42806
به گزارش لنگرخبر، دلنوشته زیر توسط یکی از شهروندان شهر کومله در خصوص آستان سید حسن کومله برای تحریریه لنگرخبر ارسال شده است که میتوانید در زیر بخوانید.



چندیست دلم غم دار مظلومیت توست . صبح ها که از خانه به سمت محل کار میرم جهت عرض ادب خدمت میرسم . اما همیشه گوشه ی دلم غمی از بی وفایی مردم به توست .



یادم نرفته روزگاری که جماعت از روی ادب از کنارت که رد میشدند احترامت میکردند و گاه از وسیله نقلیه شان پیاده شده و ارادت خویش را به بارگاهت عرضه میکردند .

کجا رفته آن شوکت و عظمت ، شاید امروزاعتقادات مردم کمرنگ تر شده که کاسب کوچه و بازار ، طناب بساطش را به دیوار بارگاهت میخ میکند و سبزی فروش محل زباله های تره بارش را کنج دیوار حرمت می ریزد ویا دیگری صحن آستانت را به محل پارک ماشینش تبدیل کرده است ، کجا رفته آن عزت و احترام ؟!!!!!

شک ندارم که ذره ای از شکوهت کم نگردیده ، اما دلم ازخودم و این مردم خون است که نگین انگشتر شهرخود را چه بی ارزش گمارده اند و همتی به زدودن زنگار آن ندارند .

آنجا که جایی ست که ملائک بال میگسترانند ، امروز محل کسبه و دست فروشان شده و جای پارک ماشین ها .

برخی میگویند: «آقا راضیست ، توچرا اینقدر خود خوری میکنی ، شده ای کاسه ی داغ تر از آش»

مانده ام چه جوابشان را بدهم ، انگار این مردم از شما خط گرفته اند که با این اطمینان تکلم میکنند ، حتی شما هم اگر راضی باشید این وظیفه مجاوران حرمت هست که اکرامت نمایند .

مردمی که در تمامی تلاتم زندگی و مشکلاتشان دست به دامان شمایند امروز تا پای منافعشان درمیان است آقای شهرشان را فراموش کرده اند .

در عجبم از برخی از مسئولین این شهر ، هرروز این اوضاع آشفته را میبینند و قدمی برای اصلاح آن برنمیدارند و گاه شنیده میشود یکی هم که پیش قدم میشود سنگ اندازی هم میکنند و گاه منافع شخصی و عافیت طلبی مانع راهشان است و زیر قولشان میزنند .

آقای خوب من اینها تنها درد دلیست با تو ، ای غریب شهر من ، انگار غربت سرنوشتی ست که با شما و اجداد طاهرینتان پیوند خورده است ، آن سبط اکبر پیامبرکه تابوتش را در جوار مرقد جدش تیرباران نمودند ، امام عسگری در زندان مخوف سامرا و امروز آقا سید حسن ما در شهر کومله.
همرسانی کنید:

طراحی و پیاده سازی توسط: بیدسان