حسین شریعتمداری:

 حسین شریعتمداری در سرمقاله امروز کیهان با تیتر «کدام کوتاهی زبان او را دراز کرده است؟!» به گزارش اخیر دبیرکل سازمان ملل واکنش نشان داد.


متن این یادداشت بدین شرح است:

بان کی مون نیز مانند برخی دیگر از دبیران کل سابق و اسبق سازمان ملل متحد نشان داده است در اظهارنظر پیرامون مسائل بین المللی، از خود اختیاری ندارد و بدون اجازه آمریکا نه سخنی بر زبان می راند و نه قلمی بر کاغذ می چرخاند. از این زاویه، ادعای دیروز وی درباره نقض حقوق بشر در ایران، ادعای تازه ای نیست. این ادعای بی پایه و اساس بارها از سوی دولتمردان آمریکایی و همتایان قبلی دبیرکل سازمان ملل متحد تکرار شده است. اما اظهارات اخیر بان کی مون حاوی نکته ای است که آن را از ادعاهای مشابه قبلی متمایز می کند.

دبیرکل سازمان ملل متحد می گوید «رئیس جمهور ایران نتوانسته است به وعده های انتخاباتی خود عمل کند»! بان کی مون در این اظهارنظر به گونه ای سخن می گوید که انگار دکتر روحانی در وعده ها و تبلیغات انتخاباتی خود به آمریکا و متحدانش تعهدی سپرده است که از عهده انجام آن برنیامده! و اکنون دبیرکل سازمان ملل با یادآوری آن «وعده » ها، آقای دکتر روحانی را مورد بازخواست قرار داده و به محاکمه کشیده است که چرا به وعده ها و تعهدات خود عمل نکرده است؟! این بخش از اظهارنظر اخیر بان کی مون فقط زبان درازی نسبت به مسائل داخلی جمهوری اسلامی ایران نیست، بلکه رئیس جمهور محترم کشورمان را به قول و قرار قبلی! و سپردن تعهد به آمریکا در جریان انتخابات ریاست جمهوری متهم می کند!

این دروغ بزرگ بان کی مون و تهمت ناروای دبیر کل بی سروپای سازمان ملل متحد به رئیس جمهور و ملت شریف ایران نابخشودنی تر از آن است که با محکوم کردن لفظی، این یا آن مسئول نظام برابری کرده و قابل جبران باشد. پاسخ هایی نظیر: «دخالت بی جای بان کی مون در امور داخلی کشورمان را محکوم می کنیم»! «دبیرکل سازمان ملل به جای اعتراض بی اساس خود به نقض حقوق بشر در ایران، بایستی به نقض آشکار حقوق بشر در آمریکا اعتراض کند»! «بان کی مون چرا در مقابل جنایات آمریکا در زندان های گوانتانامو و ابوغریب سکوت کرده است»! و... اگرچه برخاسته از غیرت دینی و ملی مسئولان محترم کشورمان است و از این روی، لازم و ضروری است ولی نه فقط کافی نیست بلکه دور شدن از صورت مسئله و نادیده گرفتن موضوع اصلی است.

ادعای بان کی مون در محدوده بی پایه و اساس نقض حقوق بشر در ایران خلاصه نمی شود که پاسخ آن، تاکید بر رعایت حقوق بشر در کشورمان و اشاره به سکوت وی نسبت به نقض حقوق بشر در آمریکا و اروپا باشد، بلکه دبیرکل دست نشانده و بی شخصیت سازمان ملل متحد، رئیس جمهور محترم کشورمان را به تعهدات قبلی! و دادن وعده و وعیدهای پیش از انتخابات به آمریکا و متحدانش متهم کرده است و این تهمت نابخشودنی را نمی توان با لفاظی و تنها در قالب کلمات پاسخ داده و جبران کرد! واکنش در قبال تجاوز دشمن به حقوق ملت و تهمت ناروا به نظام اسلامی و رئیس جمهور و مردم آن بایستی از تناسب لازم با اقدام دشمن برخوردار باشد. در کلام خدا نیز تاکید شده است که اگر کسانی به شما تعدی کردند، آنان را به همان گونه مورد تعدی قرار دهید. یعنی پاسخ تعدی باید متناسب با آن باشد. نه اینکه، دبیر کل سازمان ملل برخلاف وظیفه تعریف شده و قانونی خود، هویت اسلامی و انقلابی و سلامت انتخابات و شخصیت رئیس جمهور کشورمان را مخدوش اعلام کند و مسئولان ما تنها به ادای چند جمله در محکومیت وی بسنده کنند!... دراین باره اشاره به دو نکته ضروری است؛

1- با توجه به تهمت بزرگ و بی سابقه بان کی مون به رئیس جمهور و مردم شریف کشورمان، عذرخواهی رسمی وی از جمهوری اسلامی ایران کمترین و حداقل انتظاری است که باید از دبیرکل بی سروپای سازمان ملل متحد مطالبه کرد.

حضرت امام(ره) «رمزی کلارک» فرستاده ویژه جیمی کارتر رئیس جمهور وقت آمریکا را با بی اعتنایی تحقیرکننده از آسمان ترکیه بازگرداندند و به توصیه های برخی از لیبرال مآب ها که این اقدام را بیرون از عرف شناخته شده دیپلماتیک ارزیابی می کردند، وقعی ننهادند. در جریان میکونوس نیز سفرای کشورهای اروپایی به نشانه اعتراض خاک کشورمان را ترک کرده بودند و هنگامی که برای بازگشت به ایران اعلام آمادگی کردند، حضرت آقا با اقتداری مثال زدنی به سفیر آلمان که ترغیب کننده اصلی سفرای اروپایی برای خروج از ایران بود، اجازه بازگشت همزمان ندادند و این اقدام ایشان اقتدار بیشتر جمهوری اسلامی ایران در عرصه بین الملل را به دنبال داشت.

و اکنون، باید گفت؛ اهانت بان کی مون به نظام و ملت ایران به اندازه ای سنگین و غیرقابل توجیه است که اگر حاضر به عذرخواهی رسمی نباشد، جمهوری اسلامی ایران می تواند و حق دارد، حضور وی در جایگاه دبیر کلی سازمان ملل متحد را به رسمیت نشناسد. گفتنی است چندماه قبل و در پی اهانت وقیحانه وندی شرمن به مردم ایران پیشنهاد کرده بودیم که تیم محترم مذاکره کننده هسته ای کشورمان حضور وی را در مذاکرات ایران با کشورهای 5+1 نپذیرد. اگر این پیشنهاد که حق طبیعی و قانونی ایران بود به مرحله اجرا رسیده بود، بی تردید امروز شاهد اهانت های اخیر نبودیم.

صرفنظر از گروه اندک و کم شمار اصحاب فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 که ننگ پاک نشدنی وطن فروشی و خیانت به ملت را بر پیشانی خود دارند، توده های عظیم و چند ده میلیونی مردم ایران علی رغم سلیقه های سیاسی متفاوت و گاه متضادی که دارند، در مقابل تعدی و تجاوز بیگانگان به ایران اسلامی و یاوه سرایی آنان علیه تمامیت نظام و مسئولان و شخصیت های آن، یکپارچه و غیرقابل نفوذ هستند و بدیهی است چه آنانی که به دکتر روحانی رأی داده اند و چه کسانی که نامزدهای دیگری را ترجیح داده بودند، آقای روحانی را رئیس جمهور ایران اسلامی می دانند و بی حرمتی دبیرکل سازمان ملل متحد که زبان آمریکا را به کام گرفته است برنمی تابند.

2- و اما، گلایه ای جدی و البته دوستانه از آقای دکتر روحانی و برخی از مدعیان حمایت از وی و شماری از دولتمردان نیز در میان است و آن خوشبینی غیرقابل توجیه آنان نسبت به آمریکا و مقامات آمریکایی است. یعنی خوشبینی نسبت به دشمن کینه توزی که آشکارا اعلام می کند براندازی جمهوری اسلامی ایران را به عنوان یک هدف استراتژیک در دستور کار خود دارد و از نخستین روزهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون، حتی یک مقطع کوتاه زمانی را نمی توان آدرس داد که از همه توان خود برای مقابله با ایران اسلامی و مردم این مرز و بوم استفاده نکرده و به صراحت بر این کینه توزی تاکید نورزیده باشد، از اظهارنظر واین برگر وزیردفاع - بخوانید جنگ - آمریکا که بعد از حمله به هواپیمای مسافربری ایران در آسمان خلیج فارس و اهدای نشان لیاقت و شجاعت به فرمانده ناو وینسنس، گفته بود ایران به عنوان یک ملت باید از میان برداشته شود! تا جدیدترین و تازه ترین نمونه های این خصومت نهادینه که همگان در جریان مذاکرات ایران با کشورهای 5+1 شاهد بوده اند، از جمله اهانت وندی شرمن که «فریبکاری» را بخشی از DNA مردم ایران دانسته بود! و رجزخوانی های دون کیشوت مآبانه اوباما درباره گزینه نظامی روی میز! و ادامه تحریم ها تا تغییر رفتار و سپس تغییر ساختار جمهوری اسلامی ایران، و... که حتی فهرست آن نیز به درازا می کشد و مثنوی هفتاد من کاغذ خواهد بود.

اظهارات وقیحانه و تهمت بزرگ بان کی مون به رئیس جمهور کشورمان که به آن اشاره شد، نباید برای جناب روحانی و دولتمردان ایشان کمترین تردیدی باقی گذاشته باشد که روی دیوار آمریکا و متحدانش نمی توان یادگاری نوشت، این واقعیت بدیهی تر از آن است که در پشت لبخندهای سالوسانه مقامات آمریکایی پنهان شدنی باشد. جناب روحانی سال ها در جایگاه و مسئولیت دبیری شورای عالی امنیت ملی حضور داشته و بعید است از این فرمول شناخته شده در سیاست خارجی بی خبر باشند که در دنیای امروز، سهم هر کس را به میزان قدرتی که دارد و اقتداری که به عرصه می آورد، می دهند و نه متناسب با چانه زنی های به غلط تعریف شده در پشت میز مذاکرات.

و بالاخره باید از رئیس جمهور محترم پرسید؛ انتظار دارید دشمن با چه زبانی صریح تر از اتهامات اخیر دبیرکل سازمان ملل و یا اظهارات کینه توزانه و پی در پی مقامات آمریکایی اعلام کند که دشمنی و خصومت با اسلام و انقلاب و نظام اسلامی ایران را در ماهیت خود نهادینه کرده است؟ تا حضرتعالی و برخی از دولتمردان محترم کابینه شما به این فرمول غیرقابل خدشه و بارها در عرصه عمل به اثبات رسیده امام راحل(ره) و خلف حاضر ایشان باز گردید که «آمریکا شیطان بزرگ است» و«هرچه فریاد دارید بر سر آمریکا بکشید».

همرسانی کنید:

طراحی و پیاده سازی توسط: بیدسان