به گزارش پایگاه اطلاع رسانی لنگرخبر، پنج شنبه و جمعه هفته گذشته تئاتر "تو دهنت و می بندی یا من .....!" به نویسندگی بهاره رهنما بازیگر مطرح سینمای ایران در لنگرود به روی صحنه رفت.

زمان رضایی یکی از کارشناسان امور فرهنگی و دانش آموخته ارشد علوم سیاسی یادداشتی را در تحلیل این نمایش نوشته است.

متن یادداشت را در زیر بخوانید.

 

"تو دهنت و می بندی یا من ... " عنوان نمایشی است که در مدت دو شب در سالن اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی لنگرود به اجرا گذاشته شد. در این نوشتار محتوا و درون مایه اثر مورد تبیین و بررسی قرار می گیرد و نقد مباحث تئوریک و فرمی آن موردنظر نیست.

 

در وهله اول مخاطب با اثری روبرو است که از موضوع خیانت در قلمرو زناشویی سخن می راند . پرداختن به هم چین موضوعاتی در آثار هنری باید باظرافت خاصی صورت گیرد. زیرا وقتی از یک اثر هنری سخن به میان می آید باید توجه داشت که انتقال پیام در آثار هنری مانند سینما و تئاتر یا یک تابلو نقاشی یا ...... به صورت غیرمستقیم است  و  همیشه القای غیرمستقیم در ذهن مخاطب باعث تصویرسازی می شود . و این ذات یک اثر هنری است .

 

بسیاری از کارشناسان دلیل اصلی پرداختن موضوع خیانت در این چندساله را در آثار نمایشی ، تأثیر شبکه های ماهواره ای دانسته اند که ذائقه مخاطب ایرانی را تغییر داده است . زیرا که در اکثر این سریال ها محور اصلی داستان خیانت زن و شوهر نسبت به یکدیگر است . که منتج به تغییر نگرش مردم ایران در موضوع خیانت در قلمرو زندگی زناشویی شده است .

 

آثاری ازاین دست که موضوع جذاب خیانت در سریال های ماهواره ای ترکیه ای است ، با نگاهی بومی شده ، تئوری کرده تا بتواند یک موضوع خاص که برای عده ای محدود از مردم جامعه مسئله است را به کل جامعه تعمیم دهند.

 

اگر تئاتر را به عنوان یک هنر بپذیریم پس کارگردان و نویسنده نمایشنامه آن آفریننده آن هنر هستند . درنتیجه این دو رسالتی دارند و آن رسالت چیزی جز آفرینش زیبایی نیست . یک هنرمند موظف است که از هیچ ها، هستی . از زشتی ها ، زیبایی. از رنگ های خام و بی معنا ، نقش بیافریند . وظیفه هنرمند این نیست که هیچ ها وزشتی ها و خامی ها را نشان دهد . چراکه اگر این طور بود آینه از همه هنرمندتر بود. برای هنرمند زشتی ها و ناپاکی ها و ناهنجاری های یک جامعه در حکم ابزار هستند برای رسیدن به یک هدف ، نه خود هدف .

dfd

در این نمایش ، آن قدر تیرگی و خیانت برجسته و البته سطحی ولی پراحساس نشان داده که این اثر کمتر از رنگ و بوی لطافت یک آفرینش هنری برخوردار است . هنرمند عمیق است و اثر او هم باید عمق داشته باشد و مخاطب را به فکر وا دارد . ما در اینجا با اثری مواجهه می شویم که مخاطب را در یک شک خانه مان برانداز رها می کند و مخاطب همین شک را با خود به همراه می برد . درحالی که می باید راه کار مناسب را به او نشان دهد .

 

این نمایش یک داستان  سطحی و گذرا از مسئله خیانت زناشویی و شک بین همسران بدون ارائه راه برون رفت از این مسئله را، بسنده کرده است . این اثر نتوانسته از تصویرسازی سیاهی که انجام داده زیبایی بیافریند . این نمایش نتوانسته نگاهی ژرف به ریشه معضل داشته باشد و مخاطب را به تفکر درباره عوامل ایجاد خیانت وادارد.

 

مخاطب با اثری روبروست که به مانند سریال های ماهواره ای این تصویر را در ذهن او ایجاد می کند که آیا واقعاً  این مسئله ، این قدر عادی و فراگیر شده است ؟ عادی سازی و قبح شکنی از یک گناه خود کمتر از آن گناه کردن نیست . هرچند که نیت این باشد که از بدی ها و مضرات آن گناه گفته شود.

 

این اثر می توانست به این نکته بپردازد که اصولاً چرا خیانت؟

 

چرا باید کار به آنجا برسد که همسران مجبور بشوند به یکدیگر کم علاقه شوند. تا این که به تشریح خیانت صورت گرفته پردازش شود.  این نگرش به مسائل نه تنها موجب آگاهی و بیداری مردم نمی شود بلکه اولاً مردم را نسبت به این موضوع بی جهت حساس کرده و زن و شوهر را نسبت به هم مشکوک می کند. دقیقاً همان سازوکار پیام های سریال های ماهواره ای در اینجا احساس می شود. و بعد موضوع خیانت را به عنوان یک واقعیت پذیرفته شده در میان مردم عادی نشان می دهد .

 

از طرفی شاید بعضی عنوان کنند که خیانت هم یک موضوع اجتماعی است و باید به آن پرداخت . اما باید توجه داشت که موضوع خیانت دقیقاً با روان و هویت جامعه در ارتباط است . پس نیاز به دقت بیشتر در طرح این مسئله در آثار هنری و نمایشی است .

 

روایت صرف خیانت در جامه ی ایرانی از دریچه تئاتر و سینما نمی تواند کمک به این مسئله اجتماعی بکند. فقط می تواند به مطرح شدن عریان و چندین باره یک معضل غیراخلاقی کمک کند. این که در این نمایش زنی از همسر خود برای دوست قدیمی خود شکایت کند نمی تواند برداشت درستی به مخاطب درزمینهٔ خیانت بدهد.

 

جامعه ایرانی امروزه به دلیل گسترش رسانه ها و گسیل فرهنگ غربی به داخل خانواده ها شرایط متفاوتی را تجربه می کند. شرایطی که اگر در آن سینما و تئاتر کمکی به حفظ عنصرهای بومی و دینی و ایرانی نکند کار برای خانواده های ایرانی بسیار دشوارتر می شود باید توجه داشت که نسل جوان ایرانی این روزها به شدت سمعی و بصری هستند . نسلی که  از موضوعات فیلم های سینمایی و تئاترها و سریال های ماهواره ای به شدت تأثیر می پذیرند . و مطرح شدن غیر کارشناسانه خیانت و برجسته کردن آن می تواند باورهای نسل جوان و زوج های جوان را درباره این عنصر غیر هنجار اجتماعی نابود کند. و این جز این نیست که نظام معرفتی و فرهنگی خودمان را پایمال کنیم .

 

البته این که گروهی از دوستان همت می کنند تا بتوانند خیمه تئاتر را در لنگرود پابرجا نگه دارند قابل ستایش  و تقدیر است . ولی باید در گزینش هر اثر هنری به محتوای اثر هم توجه داشت که آن اثر با محوریت فرهنگ بومی و ایرانی و اسلامی جامعه انطباق داشته باشد .

تفکر در هنر تئاتر متعالی و مردم جامع و مخاطبان تفکر سطحی و پایین را نمی پذیرند و تئاتر اندیشه متعالی می خواهد.
همرسانی کنید:

طراحی و پیاده سازی توسط: بیدسان