به گزارش پایگاه اطلاع رسانی لنگرخبر، به طور قطع و یقین اسلام با تلاش و کوشش برای امرار معاش و طلب روزی مخالفتی ننموده است، بلکه نسبت به آن در این عرصه سفارشات لازم را نموده تا جائی که تلاش برای رزق و روزی از جهاد در راه خدا بالاتر و یا این که از سحر خیزی اجر و قرب آن بالاتر می باشد. به طبع به دلیل سنگینی کارها، مردان مسئولیت انجام کار را دارند و زنان نیز کارهای خانه را انجام می دهند. ولی بعضا مشاهده می شود که به دلیلی مشکلات زندگانی، زنان نیز همپای مردان مشغول به کار می شوند تا امرمعاش کنند. خانم فداکار یکی از بانوانی است که به دلیل جراحاتی که در حین کار منجر به مصدومیت شدید همسرش شد کار مورد علاقه خود را در پیش گرفته و همپای همسرش در کار و تلاش عزم خود را جزم کرده است. در زیر می توانید با خانم فداکار و کاری که انجام می دهد بیشتر آشنا شوید.   لنگرخبر : لطفا خود را مختصر معرفی کنید. زهرا فداکار هستم. 50 ساله که تا سوم دبیرستان توانستم درس بخوانم. 5برادر و 2 خواهر هستیم. پدرم مدتی شاطر بود و مدتی نیز در کارخانه سبزی خشک کنی در ورامین که متعلق به ارتش بود کار می کرد. در سال 1365 ازدواج کردم که هم اکنون دو دختر و یک پسر دارم، سابقه کار رزمی هم دارم و مدتی در بسیج ورامین آموزش هم می دادم. همسرم در پارچین ورامین مشغول به کار بود که به دلیل انفجاری که در حین کار به وجود آمد جراحات زیادی دید و بعد از مدتی خود را بازنشسته کرد.

IMG_5504

لنگرخبر : هزینه های خانواده را چگونه تامین می کردید؟ شوهرم سابقه رزمی داشت و با هم در باشگاه ها آموزش می دادیم، مدتی هم در پشت بام یکی از باشگاه هایی که اجاره کرده بودیم چند جوجه و مرغ پرورش می دادیم. شوهرم نیز در کنار آموزش کارهای آزاد هم انجام می داد. در سال 1374 ورشکست شدیم و به شدت به مشکل مالی برخوردیم که در نهایت به انزلی مهاجرت کردم و منزلی برای زندگی گرفتم. کار و فعالیت من در زمینه پرورش جوجه و مرغ از انزلی عملی شد، شوهرم نیز در تهران بود و رفت و آمد می کرد. یک مرغ و 11 جوجه گرفتم و کار پرورش رو آغاز کردم.   لنگرخبر : چطور شد به پرورش جوجه روی آوردید؟ از کودکی به مرغ و جوجه علاقه داشتم و به جای دیگر بازی ها، جوجه ها سرگرمی من بود. در انزلی از دکتر سلامی واکسن زدن رو هم یاد گرفتم و در مدت 2 سال 11 جوجه را به 250 جوجه افزایش دادم و از این طریق امرار معاش می کردیم. در سال 1384 تصمیم گرفتم به لنگرود که شهر مذهبی تری است بیایم و چند سالی در منزل یکی از دوستان زندگی کردیم. قبل از انتقال از انزلی به لنگرود هم مجبور شدم تمام 250 جوجه رو بفروشم. و از لنگرود باز هم کار رو از صفر شروع کردم.

IMG_5434

لنگرخبر :در لنگرود چگونه کار می کردید؟ چون منزلی که بودیم متعلق به یکی از دوستان بود زیاد نمی توانستم کار پرورش جوجه را انجام دهم، ولی هر چند یک بار از اداره جهاد لنگرود حدود 100 تخم می گرفتم و بعد از جوجه شدن می فروختم. در سال 1390 منزل جدید گرفتیم و با پس اندازی که داشتم دستگاه جوجه کشی 2000 تایی خریدم که با دستگاه و وسایل های جانبی حدود 10 میلیون هزینه کردم. با انتقال به خانه جدید و خرید دستگاه جوجه کشی، فعالیت و عزم من نیز بیشتر شد. تخم مرغ را خریداری و جوجه ها را 20 روزه پرورش می دادم و به بازار املش می بردم و چون جوجه هایی که پرورش می دادم درشت تر و بهتر بودند مشتری های خاص خود را نیز داشتم، سفارش هم از همسایه ها و رستوران ها هم داشتم. در حال حاضر بر روی 500 تخم بوقلمون سرمایه گذاری کردم که نتیجه اش را تست کنم و پله پله تعداد رو افزایش دهم، چون در بحث اقتصادی هم بوقلمون صرفه اقتصادی خوبی هم دارد.   لنگرخبر : در کارها چه کسی کمکتان می کند؟ تا چند وقت پیش تنها کارها را انجام میدادم و زمانی که همسرم می آمد کمک حالم بود، ولی اخیرا یکی از دوستان دخترم شریک کاری من شده که با هم مشغول هستیم. در واکسن زدن ها هم تسلط پیدا کردم و در یک ساعت 500 جوجه را می توانم واکسن بزنم.   لنگرخبر : پس اشتغال زایی را هم در برنامه دارید؟ بله، صد در صد در گذشته تصمیم داشتم پرورش شترمرغ یا گونه ای از گوسفند را پرورش دهیم که هم نیاز به مکان مناسب داشت و هم هزینه های اولیه بالا بود، به همین دلیل تاکنون در پرورش جوجه و بوقلمون کار می کنیم. در برنامه نزدیک من هم خرید یک دستگاه جوجه کشی دیگر و مکان بزرگتر و مناسب تری را در برنامه دارم. در حال حاضر پیگیر وام هستم که هم بتوانم کار رو جدی تر ادامه دهم و هم در کنار توسعه اشتغال زایی هم داشته باشیم. برای انجام دادن کارهای قانونی هم پیگیر مجوز شدم و جهاد اعلام کرد که مجوز به کسانی که دستگاه های پرورش بالای 5000 دارند داده می شود ولی من دستگاه جوجه کشی با ظرفیت 2000 تایی داشتم و به من تعلق نمی گرفت. البته در برنامه داریم که کار تلقیح بر روی بوقلمون و غاز رو هم در آینده نزدیک انجام دهیم که برای این کار همسرم باید در تهران آموزش این کار را ببیند. IMG_5436 لنگرخبر : خاطره تلخ و شیرین در زندگی شما چه بود؟ در سال 1392 شوهرم در یک مرغداری مشغول به کار بود، بیماری انگلی از طریق خون وارد بدن همسرم شد و او دچار بیماری سختی شد که چند ماه در بیمارستان بستری شد، صاحب کار هم هیچ کاری نکرد و فقط همسرم را به منزل رساند و دیگر از او خبری نشد... خوشبختانه با مراجعه به دکترین متخصص، بیماری بر همسرم غبله نکرد و البته شوهرم نیز مقاوم است، ولی نیازمند دارویی بودیم که هزینه آن زیاد است و از آلمان نیز باید تهیه شود که تاکنون موفق به تهیه آن نشدیم. بهترین هدیه من هم کاسکو بود که همسرم در به عنوام هدیه ازدواج برایم خریده بود، چون با کاسکو خیلی صحبت می کردم صدای زنانه پیدا کرده بود، بیش از 60 کلمه رو هم یاد گرفته بود. چند سال بعد هم به دلیل مشکلات مالی مجبور شدم کاسکو رو بفروشم.   لنگرخبر : معمولا خانم ها به طلا و جواهر علاقه دارند، از اینکه مرغ هدیه گرفتید ناراحت نشدید؟ خیر به هیچ عنوان، کلا رابطه خوبی با طلا و جواهرات و گل و گیاه ندارم، کتاب هم هدیه می گیرم ولی همانطور که قبل تر عرض کردم از کودکی با مرغ و جوجه مشغول می شدم و بازی می کردم.   لنگرخبر : لذت بخش ترین کار شما چه بود ؟ یک روز به همراه همسرم در بازار بودیم که از یک مرغ لاری خوشمان آمد و آن را خریدیم ، از شانس ما این مرغ کُرک شد و در 4 مرحله 20 تخم را به جوجه تبدیل کرد، این برای من خیلی شیرین و لذت بخش بود.   لنگرخبر : در طول زندگی شما فراز و نشیب زیادی بر سر راه شما وجود داشت، از ادامه کار ناامید نمی شدید؟ یه بار حدود 3 میلیون تخم برای پرورش گرفتم که چون مشکل داشتند همه خراب شد، یک بار دیگر هم یک نفر از ما خرید زیادی انجام داد ولی هزینه آن را پرداخت نکرد، همسرم خیلی محکم تر است ولی ناامیدی برایش معنی ندارد، من هم نمی گویم ناامید می شود ولی در زمان سختی فقط با خدا درد و دل می کنم.   لنگرخبر : از جوجه ها هم خودتان استفاده می کنید؟ خیر، دلم نمی آید، تاکنون گوشت هیچ کدام از مرغ هایی که پرورش دادم را نخوردم.

IMG_5429

لنگرخبر : از درآمدی که دارید راضی هستید؟ هرچه که از خدا برسد به آن راضی هستم، من هم تلاش می کنم تا روزی حلال به دست آوردم. معمولا یک برابر هزینه ای که شامل خرید تخم ها، غذای جوجه ها و هزینه های جانبی برای پرورش و واکسن پرداخت می کنم برای من می ماند.   لنگرخبر : برای زندگی آینده خود برنامه ای هم دارید؟ صد در صد بدون برنامه ریزی زندگی غیرممکن است در برنامه دارم که در چند ماه آینده هم دستگاه جوجه کشی خریداری کنم و مکان رو هم بزرگتر کنم. در کنار این تصمیم دارم به درسم نیز ادامه دهم، بنا دارم رشته دامپزشکی را انتخاب و مقاطع دانشگاهی هم پشت سر بگذارم. البته یکی از چیزهایی که برایم مهم است سامان دادن به زندگی سه فرزندم است ولی با توکل به خداوند و همانطور که تاکنون کمک کرد توکل می کنم و از تلاش کردن هم خسته نمی شوم.   حرف آخر : یکی از چیزهایی که در جامعه امروز ما بدجاافتاده در خصوص اشتغال است، برخی فکر می کنند که شغل فقط باید اداری باشد، اصلا این طور نیست، شغل های آزاد نیز وجود دارند که بعضا درآمد آن از شغل های دولتی بیشتر و بهتر و راحت تراست، فقط باید در انتخاب شغل انتخاب درست انجام داد، انتخاب درست شغل برابر است با آینده شغلی سالم که در کنار آن آینده مالی نیز به همراه دارد، خوب نیست که جوان نیروی خدادادی خود را بیهوده بگذراند. گزارش از حسن غلام پور - آدینه صالح نژاد
همرسانی کنید:

طراحی و پیاده سازی توسط: بیدسان