- مدیر یکی از سازمان ها که پس از روی کار آمدن توجه فراوانی به استفاده از توانمندی بانوان در مجموعه تحت امر خود داشته است، این روزها فضای مانور فراوانی را در مجموعه تحت امر خود برای پیشرفت همسر یکی از فوتبالیست های دوران گذشته فراهم آورده است. البته مطمئنا این اقدام در راستای استفاده از پتانسیل های این فرد بوده است.

- گفته می شود آقای مدیرکل موج جدیدی از استخدام را در مجموعه تحت امر خود به راه انداخته است. پس از دستور آقای مدیر برای انعقاد قرارداد همکاری مجموعه تحت امرش با دو تن از شاگردان پیشین و یکی از نوچه های سیاسی یکی از افراد ذی نفوذ، این بار آقای مدیر در موج دوم استخدامی، دستور انعقاد قرارداد همکاری با بستگان درجه یک دو تن از کارمندان فعلی اداره خود تحت عنوان راننده را صادر کرده است. جالب آن که یکی از این دو نفر در دهه پنجم زندگی خود به سر می برد و مدرک تحصیلی دیپلم دارد که البته از آن جاییکه عقد قرارداد همکاری با افرادی که کمتر از مدرک کارشناسی دارند، ممنوع است، در متن قرارداد مدرک تحصیلی آقای راننده لیسانس ذکر شده است!

- شنیده می شود مدیرکل یکی از دستگاه های دولتی اخیرا در نامه ای به دکتر نوبخت خواستار ایجاد ردیف استخدامی جدید برای فردی با نام "م.ش" شده است. البته دوستی آقای مدیر با آقای "م.ش" نه به مسایل کاری بلکه مربوط به مسایلی غیرکاری است! قابل تامل آن که آقای "م.ش" در گذشته در خانه ای اجاره ای در یکی از شهرک ها، نیمه ساکن بوده است!! که بنا به دلایلی با شکایت همسایه ها مجبور به تخلیه ملک مذکور شده است.

- چندی پیش بود که یکی از سازمان های خدماتی عریض و طویل قراردادی را با یک موسسه آموزش عالی منعقد کرد که مفاد قرارداد و وظیفه محول شده هیچ ارتباطی با ماهیت کاری و آموزشی این موسسه نداشت. قابل تامل آن که مبلغ این قرارداد که به صورت ترک تشریفات واگذار شده بود بیش از 250 میلیون تومان بوده است!

- حالا اما شنیده های گیلان نو حکایت از آن دارد که نام خانوادگی یکی از مدرسان این موسسه آموزش عالی به صورت کاملا اتفاقی با نام خانوادگی مدیر سازمان کارفرما یکی بوده و گویا همین فرد باعث ارتباط بین این سازمان عریض و طویل از یک سو و موسسه آموزشی مذکور از سوی دیگر شده است! این قراردادهای چند صد میلیونی در حالی منعقد می شود که بارها برخی از پرسنل این سازمان در واکنش به عدم پرداخت به موقع حقوقشان در مقابل درب ورودی این سازمان تجمع کرده اند.

- شاسی بلند سواری آقای مدیر و حس پلیسی اش نزدیک بود کار دستش بدهد! گویا آقای مدیر چندی پیش به همراه یک سرنشین سوار بر خودروی شاسی بلند شیشه دودی خود وقتی که مشغول گذشت و گذار در شهر بوده است احساس می کند که توسط عده ای تعقیب می شود!! این احساس آقای مدیر سبب می شود که وی به سرعت خودرو افزوده و در حین فرار از دست تعقیب کنندگان خیالی! با خودروی پارک شده در خیابان برخورد نماید. خوشبختانه در این حادثه به آقای مدیرکل و سرنشین همراه او آسیبی وارد نشده است! البته زمانی که مامورین راهنمایی و رانندگی بر سر صحنه تصادف حاضر می شوند، سرنشینِ همراه آقای مدیر، صحنه تصادف را ترک کرده بود.