اهمیت یک موضوع در حوزه سیاست خارجی برای دستگاه دیپلماسی یک کشور را می توان از میزان تحرک دستگاه سیاست خارجی در آن موضوع دریافت. به عنوان مثال، موضوع هسته ای برای دستگاه دیپلماسی دولت یازدهم موضوع بسیار مهم و اولویت داری است. این را از میزان تحرکات وزارت امور خارجه، وزیر و معاونان این وزارتخانه و حتی رئیس جمهور و سایر وزرا دریافت کرد.


اهمیت یک موضوع در حوزه سیاست خارجی برای دستگاه دیپلماسی یک کشور را می توان از میزان تحرک دستگاه سیاست خارجی در آن موضوع دریافت. به عنوان مثال، موضوع هسته ای برای دستگاه دیپلماسی دولت یازدهم موضوع بسیار مهم و اولویت داری است. این را از میزان تحرکات وزارت امور خارجه، وزیر و معاونان این وزارتخانه و حتی رئیس جمهور و سایر وزرا دریافت کرد.


وزیر امور خارجه حاضر است وزارتخانه اش را بیست روز به امان خدا رها کند و برای پرداختن به موضوع پرونده هسته ای در وین چادر بزند و شبانه روز در هتل کوبورک وین به مذاکره با طرف ها برای حل موضوع هسته ای بپردازد.


موضوع هسته ای برای دولت و وزیر خارجه آنقدر مهم هست که حتی اگر این سفر بیست روزه به نتیجه ای هم نرسیده باشد، باز هم از پا ننشیند و به تماس های تلفنی پیش و پس از مذاکرات و حتی سفرهای حضوری به کشورهایی که می توانند در این ماجرا نقش ایفا کنند بپردازد و برای این «اولویت اصلی دستگاه سیاست خارجی» برنامه ریزی مدونی را به اجرا بگذارد.


به دنبال واکاوی این نکته نیستم که آیا اساسا تبدیل پرونده هسته ای به «اولویت  اصلی دستگاه سیاست خارجی» و گره زدن همه امورات اقتصادی و فرهنگی و سیاست داخلی و خارجی به آن امری صحیح و صواب است یا امری غلط و پاشنه آشیل برای دولت نوپای یازدهم، تنها با آوردن این شواهد می‏ خواهم به این نتیجه برسم که اگر موضوعی در سیاست خارجی یک دولت به اولویت تبدیل شود، آن دولت می تواند چه اقدامات مختلف و موثری را برای پیش بردن این اولویت به کار ببندد.


حالا برگردیم به موضوع این نوشته که آیا موضوع غزه در اولویت های سیاست خارجی دولت جایگاهی دارد یا اساسا این موضوع در حاشیه اولویت هایی چون پرونده هسته ای و مذاکره با امریکا، به فراموشی سپرده شده است.


اصلا بیایید ایدئولوژیک به موضوع نگاه نکنیم. از منظر همین حقوق بشر رایجی که این روزها خیلی بر سرش دعواست کمی با هم گفتگو کنیم:


مردمی در یک باریکه زندانی و محبوس شده اند، اجازه دسترسی به غذا و دارو به آنها داده نمی شود و روزانه صدها راکت، موشک، بمب های مختلف فسفری و توپ توپخانه، خانه ها، خیابان ها و محله های آنها را زیر و رو می کند. تا این لحظه نزدیک به 600 نفر زیر این بمباران کشته شده اند و در تصاویر، بصورت تکراری و متعدد، کودکان و زنان غرق در خون بعنوان قربانی این بمباران ها معرفی شده اند، اخباری از پایان یافتن ذخیره دارویی بیمارستان های این باریکه خبر می دهد و اخباری از حمله به بیمارستان ها و آمبولانس ها.


اصلا آرمان فلسطین و نابودی غده سرطانی اسرائیل، به کنار عکس امام (ره) در یک قاب خوش رنگ، روی طاقچه اتاق آقای وزیر!


برای مردمی که به ظلم در حال کشته شدن هستند، قرار نیست حتی یک ژست دیپلماتیک هم گرفته شود!؟


با امروز می شود چهار روز که مذاکرات وین تمام شده است. آقای ظریف و خانم اشتون پس از بیست روز مذاکره، به قرائت بیانیه ای رسیدند که در آن اعلام شده بود تا چهار ماه دیگر هم می توانند با هم گفتگو کنند که به یک توافق نامه جامع برسند.


اگر یک روز را هم بگذاریم برای استراحت و یک روز را هم برای برگزاری مراسم شب قدر و احیاء باز هم دو روز دیگر باقی می ماند برای در دستور کار قرار گرفتن ماجرای غزه و تبدیل شدن این موضوع به یک «اولویت در دستگاه سیاست خارجی»


اما همه تحرک دولت خلاصه شده است در دو سخنرانی آتشین رئیس جمهور در جلسه هیات دولت و دستور به وزیر امور خارجه برای فعال کردن ظریفیت ها در قبال فاجعه غزه، آنهم به عنوان یک کشور انقلابی!


با اینهمه نه از پیام ویدئویی ظریف خبری بوده است، نه از گفتگوی تلفنی با همتایان خارجی، نه از فعال کردن ظرفیت جنبش عدم تعهد برای اعمال فشار در سازمان ملل، نه از سفر خارجی به کشورهای موثر در این فاجعه انسانی و نه از خط و نشان کشیدن ‏های سیاسی برای کشورهایی که چراغ سبز نشان داده اند برای کشته شدن تعدادی زن و کودک زندانی در باریکه ای به نام غزه. آنچه بوده است سکوت بوده است و بی عملی!


هر کس که نداند، آقای ظریف خوب می داند که تبدیل شدن یک موضوع به اولویت دستگاه سیاست خارجی یک کشور چه اقتضائاتی دارد و اگر چگونه رفتار کند، می توان مدعی شد که آن موضوع اولویت دستگاه سیاست خارجی کشور بوده است، و نیک روشن است که این روزها این ادعا را نمی توان درباره ماجرای غزه و دستگاه سیاست خارجی جمهوری اسلامی داشت.


حداقل رفتار می شود همین اقدامات تبلیغاتی و رسانه ای اما اگر بخواهیم واقعی و عینی بحث کنیم، رفتار جدی و مهم برای توقف کشتار غزه یعنی این که عکس کودکان و زنان کشته شده در باریکه غزه را بگذاریم روی میز خانم اشتون و آقای کری و با شجاعت و صراحت اعلام کنیم که تا این وحشی گری زیر سایه و نام شما متوقف نشود، از مذاکره خبری نیست و هتل کوبورک را به مقصد تهران، دمشق، لبنان، و یا حتی مقر سازمان ملل در امریکا ترک کنیم و به تلاش برای توقف جنایات در غزه بپردازیم.


و آنوقت خواهیم دید که ماجرای غزه یکی دو روزه جمع می شود یا نه!؟


در خبرها آمده بود که سید حسن نصر الله با خالد مشعل و رمضان شلح تماس گرفته است و اعلام کرده که مقاومت اسلامی لبنان حاضر است برای پیروزی مقاومت در غزه هر اقدامی انجام دهد. و وقتی سید می گوید هر کاری خیلی زود بیاد آمار شهدای لبنانی در فتنه شام و سوریه می افتیم.


انتظار نداریم که دولت تن به هر اقدامی بدهد، آیا قرار نیست دولت یازدهم موضوع غزه را به یکی از اولویت های دستگاه سیاست خارجی اش مبدل کند!؟

همرسانی کنید:

طراحی و پیاده سازی توسط: بیدسان