ماشاالله؛ حزب الله

۱۳۹۶/۰۴/۰۱ ۰۹:۱۱ چاپ کد خبر: 81849

طرح بحث


بعد از مذاکرات برجام، و بروز آشکار عهدشکنی در رفتار دولت آمریکا این موضوع هر چه بیشتر هویدا تر شد که چالش و مشکل اصلی برای واشنگتن، توان هسته ای تهران نیست، بلکه این گفتمان انقلاب اسلامی ایران است که برای آنها مانع و خطر اصلی دانسته می شود.  بنابراین هرگز از برنامه های خود در خصوص براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران غافل نخواهند شد و این امر نه به جمهوری خواهان و نه به دمکرات ها منحصر نیست.  بنابراین هر دو حزب آمریکایی در صورت کسب قدرت در صحنه سیاسی این کشور، در این راهبرد با یکدیگر مشترک هستند و اگر چه در تاکتیک ها و رویکردها ممکن است که تفاوت هایی را داشته باشند.


عهد شکنی آمریکا در تعهدات برجام و اعمال مجدد تحریم های یک جانبه، در کنار ترویج جنگ روانی علیه جمهوری اسلامی ایران نشان داد که حفظ اقتدار ایران در عرصه های مختلف، و به ویژه عرصه نظامی امری بسیار مهم و اجتناب ناپذیر است.  اگر چه جمهوری اسلامی، هرگز مروج خشونت نیست و هرگز رویکرد مذاکره را در روند سیاست خارجی خود انکار نمی کند، اما متاسفانه ساختارهای قدرت در نظام بین الملل و کنش ادراکی هژمونی طلبانه واشنگتن در قبال ایران، حل مسایل فیما بین از طریق مذاکره را بسیار سخت و ناممکن می سازد.


طرفداران دیپلماسی التماسی


عده ای در داخل با اتکا بر یک ادراک بسیار خوشبینانه و شاید بتوان گفت ساده لوحانه، از همان دوران مذاکرات بر روی تنش زدایی و نرم خویی در امر سیاست خارجی و دیپلماسی تاکید داشته اند.  اینان کسانی بودند که معتقد بودند هر چه سریع تر باید مذاکرات را حتی با دادن امتیاز های بالا و مهم به انجام رسانید.  امری که عملا هم متحقق شد و در ازای دادن امتیازات بسیار بسیار زیاد و خرج هزینه های هنگفت قراردادی امضا شد که ایران را به طور دائمی از داشتن توان هسته ای محروم کرد.


این دسته از افراد عملکرد خود را با این موضوع توجیه می کردند که تحریم ها شکسته شده و ایران از انزوای بین المللی بیرون آمده است.  این در حالی بود که بسیاری از اینان که دارای تفکر اقتصادی لیبرال بوده اند، به زعم خود ادغام ایران را در سرمایه داری جهانی راه حل خروج کشور از بن بست مطرح می کرده اند.


این ایده در رقابت انتخاباتی امسال نیز به برگ برنده دولت در مبارزات سیاسی تبدیل شد و دولت حاکم که مدعی نیل به قدرت برای کرسی ریاست جمهوری در دولت دوازدهم بود، در مقابل حریفان همین موضوع را علم می کرد که ما بودیم تحریم را از بین بردیم و ما خواهیم بود که در دولت دوازدهم با استمرار این مسیر به سمت لغو همه تحریم ها حرکت خواهیم کرد.


تحریم سیدا و آشفتن خواب خوش خیالان


تحریم سیدا با عنوان قانون مبارزه با فعالیت های ثبات زدای ایران در سال 2017، جامع ترین و جدی ترین تحریم های آمریکا علیه ایران است. این طرح که از دوازده بخش تشکیل شده است، موظف به شناسایی فعالیت های ایران در زمینه های منطقه ای، حوزه تسلیحاتی و حقوق بشر است که در آن اعمال تحریم های جدی و موثر بر افراد و نهادهای دخیل دیده شده است.


نکته حایز اهمیت این است که سیدا بسیاری از تحریم های قبل از برجام را به شکل قالب های جدید احیا می کند و عمدتا سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ما را مورد هدف قرار می دهد که به نظر آمریکا تحریک کننده اصلی در زمینه فعالیت های موشکی و منطقه ای است.


مهم این است که بدانیم بر اساس سیدا، قوانین داخلی آمریکا تحریک می شوند و به رئیس جمهور اجازه داده می شود که اقدامات گسترده و جدی علیه ایران و کسانی که تحریم ها را نقض می کنند اعمال نماید، تا بدینوسیله معافیت های تحریمی برجام را بدون اثر کند.


در این چارچوبه قانونی، اجازه بازرسی مستمر از هواپیماها و کشتی های ایرانی برای جلو گیری از حمل سلاح دیده شده است و دولت آمریکا را موظف می کند تا رسما آمار قطعی نظامی ایران در زمینه های گوناگون جهت برنامه ریزی تقابل با آن ها ارایه شود.


سیاست های تحریک آمیزی که هر کدام می تواند با تشدید ایده ناتوی عربی به تنش های منطقه ای دامن زده و  باعث به وجود آمدن درگیری های متفاوت محدود نظامی شود.


سیاست های مندرج در سیدا جسم و روحی از برجام باقی نمی گذارد، اگرچه تحریم سپاه از قبل هم وجود داشت ولی احیا و طرح مجدد آن در این قانون جدید تحریم پسا برجامی باعث خواهد شد تا یک جنگ روانی شدید و سنگین علیه ایران در سطح جهانی رونق بگیرد تا کسی در اروپا و سایر قاره ها جرات نکند با ایران وارد مبادلات تجاری و اقتصادی شود.


در بخش چهارم این قانون بر تحریم گروه ها و اشخاصی تاکید می شود که به برنامه های موشکی ایران کمک می کنند و به این ترتیب تحریم های قبلی که به بهانه هسته ای شکل گرفته بودند، مجددا در قابل تحریم موشکی ایران احیا می شوند و دوباره تحریم بانک مرکزی ما نیز شکل می گیرد.


قانون تحریم سیدا در صدد است فلزات، نرم افزارهای مهندسی، صنایع شیمیایی، مواد نو ترکیب و سیستم های هدایت ایران را فلج سازد.  و نکته اساسی این است که در این تحریم ها به شدت به اروپا نیز فشار می آید که با آمریکا همراه شود هر صد و هشتاد روز یک بار اروپا گزارشی را درخصوص همکاری با آمریکا در زمینه تحریم ها ارایه نماید.


به عبارت دیگر با این مکانیسم، سراب خوش خیالان ایرانی در خصوص آمریکا نقش بر آب می شود، چرا که آمریکایی که به ظاهر از در بیرون رفته بود از پنجره دوباره وارد می شود تا به شکل تحریم های ملی لغو تحریم های برجامی را جبران نماید.


غلط بودن منطق خوش خیالان


تجربه برجام نشان داد که اساسا روی آوردن به دیپلماسی التماسی از بنیان فاقد منطق استوار و قابل قبولی است.  این منطق می گوید برای اینکه جنگ نشود، تحریم صورت نپذیرد، باج بدهیم و از دیپلماسی التماسی استفاده کنیم.  اگر لازم است سانتریفیوژهای اراک و فردو را تعطیلی کنیم.  تعطیل کنیم، چون ممکن است جنگ بشود و آمریکا به ما حمله نظامی کند.


اما این ساده لوحان تاریخ را بنگرند به همین بهانه می بایست امروزه منطق شاهان قاجار و امضای ترکمانچای را توجیه کنیم و بگوییم به به که چه آدم های صلح طلبی بودند این شاهان قاجار!!!  اما امروز وقتی که به عقب می نگریم و می بینیم که آنان می گفتند آب شور دریای خزر را چه می خواهیم بکنیم، ولش کنیم و تن به صلح بدهیم می خندیم و نفرینشان می کنیم که چرا باکو و تفلیس را از دست دادیم.


این منطق از بنیان غلط است اگر این طور باشد، این ساده لوحی به نوعی وادادگی خیانت باری منجر خواهد شد که اساس انقلاب اسلامی را هم انکار خواهد کرد. وادادگی است که به دیپلماسی التماسی منجر می شود، وادادگان می گویند که چرا انقلاب کردیم و شاه را بیرون انداختیم که بعدش مجبور به تحمل هشت سال جنگ شویم، اگر انقلاب نمی شد، جنگ نمی شد و سایر بحران های دیگر نیز اتفاق نمی افتاد.


بله زنجیره این منطق همین است که اگر شاه را بیرون نمی کردیم، آمریکا با ما بد نمی شد و دیگر نه این و نه آن به وجود نمی آمد، اما این  منطق اصلا قابل قبول نیست.  گفتمان انقلاب اسلامی، گفتمان استقلال طلبی و جمهوری اسلامی را در مقابل گفتمان سکولار وابستگی به وجود آورد، برای حفظ این گفتمان ما هزینه کردیم و لازم است که هر چه سریعتر از دام دیپلماسی التماسی بیرون بیاییم و راه دیپلماسی اقتدار را بپیماییم.


از تحریم هسته ای تا تحریم موشکی


تجربه تلخ برجام به ما نشان داده است که در مقابل هزینه های زیادی که از جیب مردم ایران شد، دستاوردهای ما بسیار اندک بود و احساس غبن و مال باختگی یک طرف، احساس فریفته شدن و سادگی در مقابل دیگر قرار می گیرد.  آخر چه دادیم و چه گرفتیم خیلی خیلی مایوس کننده و عبرت آموز است.


کنش ادراکی دشمن ما هژمونی طلبانه است، و در صدد براندازی نظام جمهوری اسلامی  و حتی تکه تکه کردن ایران است.  دشمن در صدد ایجاد پارادیم وابستگی است، و می خواهد که الگوهای پیش از انقلاب اسلامی را در منطقه احیا کند. در واقع اصل مبارزه با ایده گفتمان انقلاب اسلامی می باشد.


در تحریم هسته ای، همین ایده متاسفانه شکل گرفت که اگر کوتاه نیاییم جنگ می شود، فلج می شویم و غیره که نهایتا به بتون ریزی در مقر های هسته ای ایران انجام شد.


حال به ما می گویند که باید از توان موشکی دست بردارید، آیا باز همان راه را بپیماییم، آیا همان تجربه تلخ برجام را احیا کنیم؟ آیا به سمت دیپلماسی التماسی رو بیاوریم؟


سه رویکرد اصلی آمریکا


دولت آمریکا امروزه سه رویکرد متفاوت را برای براندازی جمهوری اسلامی ایران دنبال می کند، اول اینکه از طریق وادادگان سیاسی، در کشور نفوذ کند و با ایجاد ترس و دلهره در میان آنان و سپس در میان مردم، منطق پوچ بالا را ترویج دهد که اگر کوتاه نیایید، جنگ می کنیم، تحریم می کنیم و غیره، اما عواقب این منطق وحشتناک است.


رویکرد دوم، تقویت نظامی، دیپلماتیک و لجستیک رقبای منطقه ای ماست که فروش میلیاردها دلار اسلحه به رژیم سعودی نمونه دیگری از این اعمال این رویکرد می باشد.


رویکرد سوم، ترویج حرکات تروریستی کوردلانه است که از طریق مزدوران آن ها صورت می پذیرد.


برای مقابله با هر سه این رویکردها، دیپلماسی التماسی بی نتیجه و بی اثر است، دستگاه دیپلماتیک ما باید به سمت دیپلماسی مقتدرانه حرکت کند.


جمع بندی


پسا برجام نشان دهنده شکست دیپلماسی التماسی است.  راه روی آوردن به عزت و کرامت و آمادگی برای پرداخت هزینه های آن می باشد.  آمریکا سخت به سمت رویارویی نظامی با ما حرکت خواهد کرد، ولی از این موضوع نباید هراس به دل راه دهیم.  در تجربه برجام، همان تخریبی که قرار بود در جنگ با آمریکا حاصل شود خودمان به دست خودمان انجام دادیم و توان هسته ای را از کشورمان گرفتیم.


فردا معلوم نیست که اگر سعودی ها به توان هسته ای دست یابند، که به احتمال بسیار بالا نیز همین طور خواهد شد، کدام مسئول فعلی دستگاه دیپلماسی ما پاسخ گو خواهد بود؟


حمله موشکی مقتدرانه سپاه پاسداران به مقر داعشی ها در دیر الزور بسیار افتخار آفرین بود، راه ما راه مقاومت است، راهی که حزب الله پیموده است.  در عین حالی که ما هرگز حرکات خشونت آمیز را تجویز نمی کنیم، و آماده انجام مذاکرات برابر و با تصمیم خودمان در موضوعات مقبول هستیم، اما هرگز نباید لحظه ای از دیپلماسی اقتدار غافل شویم.


نویسنده:


دکتر رضا سیمبر: استاد تمام گروه علوم سیاسی و روابط بین الملل  دانشگاه گیلان


انتهای متن/

همرسانی کنید:

طراحی و پیاده سازی توسط: بیدسان