به گزارش پایگاه اطلاع رسانی لنگرخبر، رجانیوز نوشت: «آمانو اکنون P را برداشته است و MD را باز کرده است. یعنی آمده حد military dimension را گفته است. حالا برای خودش، برای بعد بازرسی قرار داده است. بازرسی که می خواهد انجام دهد بر مبنایmilitary dimension است که ارزیابی کرده و در آن گزارش اعلام کرده که وجود داشته است.  برمبنای آن ما را مجازات کردند یعنی برجام مجازاتی است که برای مجرم نوشتند این را باید به جامعه گفت.  خیلی جالب است یعنی مجازاتی که برای جامعه ما نوشته است و خودمان هم امضایش کردیم، یعنی این هیئت مذاکره کننده رفتند زیر مجازات را امضا کردند که من این را پذیرفتم. حالا یک قطعنامه هم دهید،2231 که این ضامن این مجازات باشد. ما تند و تند می رویم آب سنگین را به عمان می بریم و آنجا می گذاریم که آنها بیایند ببرند. حالا آنجا نوشته شده است که آب سنگین را باید در معرض فروش بین المللی بگذارید. نگفته است که از کشور خارج کنید. خارج از برجام هم عمل می کنیم، بیرون می فرستیم. یعنی در این قضیه درمورد آب سنگین عمل شده است. بعد می گویند سایه جنگ را برطرف کردیم. بابا همین مواد خودش بازدارنده بود. حرف رهبری است، اگر همین مواد را هم نگه داشته بودید. من آمدم حرف زدم مسئله ملی برایم مهم بود، یعنی امنیت کشور برایم مهم بود. حفظ آدم ها برایم مهم بود. پاسداری از خون شهدا برایم مهم بود. ولی آمدند در رسانه ها مسئله را شخصی کردند، انگار که مثلا اگر آقای ایکس جای من آمده است، من الان ناراحتم. من هم قبلا جای او رفتم. مگر من بد گفتم. می دانید من می گویم شما دارید یک چیزی را به صورت حقیقت جلوه می دهید که این کذب است. این پست و مقام ها پیشکش خودتان، چند تا پست دیگر بگیرید. مملکت را نفروشید. مملکت را از بین نبرید. فکر نسل آینده ما در این قضیه باشید، در این کشور باشید. همیشه که شما حاکم نیستید. برویم این هیمنه قدرت سیاسی امریکا را در هم بریزیم. امریکا الان ضعیف است. از نظر نظامی نمی تواند کاری کند. ما از نظر نظامی می توانیم به آنها آسیب بزنیم. یک کشوری که مدعی ابر قدرتی است، می خواهد با یک کشوری که 38 سال پیش انقلاب کرده است، با این مبارزه کند. اگر ضربه از ما بخورد خیلی آسیب پذیر است و آن هیمنه و ابهتش در دنیا بریزد، کارش تمام است.» این جملات بخشی از گفتگوی رجانیوز با دکتر فریدون عباسی، رئیس سابق سازمان انرژی اتمی و دانشمند هسته ای کشور است که در پی تحرکات اخیر امریکا و سفر خانم نیکی هیلی به وین صورت پذیرفت. در ادامه متن مشروح این گفتگو از نظر می گذرد: * بیش از یکسال از امضای برجام می گذرد و این سوال مطرح است که تحریم ها چه اثری بر افراد حقیقی و کشور داشته اند و آیا این اثرات پس از برجام به پایان رسیده است؟ «بسم الله الرحمن الرحیم. وقتی دشمن افراد، سازمان ها و شرکت هایی را تحریم می کند و اعلام می کند که حساب های بانکی آنها بسته شود، به آنها ویزا ندهند و رفت و آمدشان کنترل گردد، در ظاهر امر این است که برای این افراد و مجموعه در داخل کشور اتفاقی نمی افتد ولی همین موضوع باعث می شود که در داخل کشور یکسری ملاحظات در مراوده با این افراد و سازمان ها و شرکت ها بوجود آید. مثلا یک عده ای حاضر نیستند دیگر در انرژی اتمی کار کنند. حاضر نیستند در مجموعه نظامی و دفاعی کشور کار کنند. حاضر نیستند در شرکت هایی که طرف مقابل تحریم کرده است کار کنند. چون اینها می گویند ما می خواهیم خارج برویم و مراوده داشته باشیم و با این تحریم ها این مراوده و رفت و آمدها دچار مشکل خواهد شد. حتی شاید بعضی ها نخواهند همسایه اینها باشند. چون می گویند اینها ممکن است ترور شوند. درست هم است؛ ترور شهید علی محمدی، ترور شهید شهریاری و شهید رضایی نژاد، نشان می دهد که اگر کسی در همسایگی اینها باشد، ممکن است آسیب ببیند. پس به طور اتوماتیک طرف خارجی وقتی یک تحریم هایی را اعمال می کند یا افرادی را نشان می کند، این افراد در جامعه با فشار و سختی مواجه می شوند. آیا اساتید دانشگاه هم نسبت به هم صنف های خودشان که رشته شان در مقولات استراتژیک است ممکن است گارد بگیرند؟ می شود گفت بله. بعضا در حد مدیران دانشگاه هم دیده شده و می گویند اسم رشته را عوض کنیم و این عنوان برای ما تحریم می آورد. پس وقتی تحریم اعمال می شود بسیار حساب شده کار می کنند. ممکن است در ظاهر اول بخندیم و بگوییم که هیچ اثری ندارد ولی بعدا خودمان به آن می پردازیم. مثلا وقتی در تحریم 1747 وقتی اولین بار در اسفند 85 این تحریم ها اعمال شد، ما می بینیم یک جریان فکری سر کار آمد و آن را مبنا گرفت. این جریان فکری می گوید این افراد در 1747 تحریم شدند، حالا بعضی هایشان قرار بود ترور شوند ولی ترور صورت نپذیرفت، بعضی ها هم ترور شدند ولی زنده ماندند؛ ولی خود آن جریان داخلی می آید در جهت خوشایند و فرستادن پیغام به طرف خارجی تمام اینها را از کار کنار می گذارد. یعنی به گونه ای علامتی را به طرف خارجی ارسال می کند که اگر شما با این افراد مشکل داشتید، ما آنها را کنار گذاشتیم. در صورتی که اگر اینها از طرف خارجی نشان دار و تحریم شدند، علتش این بود که برای دولت جمهوری اسلامی یا برای نظام کار می کردند، حالا هر کاری. یک کاری می کردند که دشمن این کار را به ضرر خودش می دانست. فعالیت اینها به ضرر دشمن بود.  چرا در داخل باید اینها تحریم شوند؟ چرا در داخل نباید از اینها درست استفاده شود؟ وقتی این جریان فکری اینگونه عمل می کند و به جای اینکه بگویند که اینها درست می گویند و مسئله را حل کنیم، می گویند اینها دارند برای پست و مقام این حرف را می زنند. بروید ببینید اصلا اینها فضا دارند برای پست این کار را بکنند؟ خودشان آمدند گفتند به ما پست دهید یا خود سیستم، خود دولت، نظام جمهوری اسلامی یک آدم هایی فهیمی در آن بودند، آمدند گفتند دشمن اینها را می خواست ترور کند ولی اینها ماندند. ما در مقابل دشمن بیاییم به این ها مسئولیت دهیم و فضای کاری را بیشتر کنیم چرا که حتما اینها یک کاری می توانند کنند. یک چیزی بلد هستند که دشمن روی اینها حساس است. همین ها را جلوی دشمن بگذاریم. همین طور که گذاشتند و این افراد کار کردند. نشان دادند که در دوره ای که نظام سراغ شان آمد و گفت که بیایید مدیریت کنید، آمدند بهتر از حالت قبل هم مدیریت کردند و کار را جلو بردند و باعث اقتدار کشور شدند. ولی جریان فکری دیگر چه کار می کند؟ درست در جهتی که دشمن می خواهد حرکت می کند. متاسفانه افراد دوست هم موضع گیری نمی کنند و هیچ حرفی نمی زنند. در حالیکه همین افراد تحریم و ترور شده هستند که اصل و واقعیت مطلب را می گویند که بابا بدانید این جریان فکری موجود دنبال IPC و FATF می رود، دنبال برجام های دو و سه و اینها است. همین افراد آمدند این پیش بینی ها را کردند ولی می گویند اینها برای پست این حرف ها را می زنند. * حتما حمایت از این افراد ترور شده و نشان دار منافعی برای این به ظاهر دوستان نداشته که سکوت می کنند. باید گفت این جریان های سیاسی عمق، همه مطالب را نمی دانند. مثلا نگاه کنید آیا صداوسیمای روی یک خط حرکت می کند؟ یک جریان های فکری در صداوسیما است که به نفع جریانی که دستگاه اجرایی را در دست دارد، حرکت می کند. او می رود برنامه می سازد و روی آنتن هم می رود ولی رئیس صداوسیما هیچ تحلیلی روی آن موضوع ندارد. یک دفعه روی برجام، درباره آن اقدام مشترک و نه آن برنامه جامع، شروع به حرف زدن می کنند. یعنی دو تا مجری بین مردم صحبت می کنند، همه فکر می کنند فتح الفتوح شده است. بعد یک دفعه جریان فکری دیگر می آید، می رود در برنامه ای مثل ثریا، جهان آرا، یا خبر 20:30، حرف های دیگری می زنند. مردم در اینجا کدام را باور کنند؟ بعد مدعی اند ما آنتن را به همه جریان ها دادیم. نه این طور نیست. جریان دولت آنتن را قبضه کرده بود. یعنی تمام یک طرف حرف زدن ها در صداوسیما به جریان دولت یازدهم گذاشته بود. اجازه نمی دادند افراد دیگر بروند صحبت کنند. یا اگر فرضا من نوعی را هم دعوت کردند که بروم در یک برنامه ای مثلا در شبکه خبر صحبت کنم، عمده وقت را به آن طرف مقابل دادند که دارد یک مسائل کلی را راجع به برجام بیان می کند. آن چنان وقت تحلیل مشخص به آن طرف مقابل داده نمی شود. از طرفی باز هم جناح های قدرت می گویند چرا قدرت دست ما نیست. بعضی از کسانی هم که به دولت انتقاد می کنند، این نیست که انتقادی کنند که این جهت درست شود. در اصل به جهتی است که این دولت ساقط شود، دولت دست خودشان بیفتد. بعد نمی آیند درباره موضوعاتی مثل FATF و IPC یا برجام درست موضع گیری کنند. چرا؟ چون فکر می کنند مردم دهان شان با این مسائل شیرین شده است و احساس می کنند که ممکن است یک چیزی از برجام دربیاید و اگر موضع انتقادی سازنده بگیرند مردم دیگر به آنها رای نمی دهند. این افراد در روشن گری موضوعات مهم با توجه به تریبون هایی که در دست دارند، ساکت هستند. فعالیتی در جهت روشن گری نمی کنند. حتی مطبوعاتی که در جهت دولت یازدهم نیستند. مثلا به جناح فکری دیگری متصل هستند. اینها در جهتی که دولت بودجه شان را قطع نکند و اینها اتهام ضدبرجامی به آنها نزند؛ (چون طرف مقابل از نظر رسانه خیلی قوی است) خاموش می شوند و حاضر نمی شوند مصاحبه های افرادی که می توانند درست مسئله را موشکافی کند، را به درستی پوشش دهند. ولی شما نگاه می کنید همان رسانه ها وقتی می خواهند رئیس جمهور درست کنند، چطوری برخی شخصیت ها را عَلَم می کنند. صحبت های عادی که مثلا طرف می خواهد نان هم بخرد، در مطبوعات می گویند که طرف امروز نان خرید. یا مثلا هر جا می رود سخنرانی می کند، این را در صفحه یک پوشش می دهد. ولی حالا آنهایی که منتقد برجام بودند، اینها می رفتند و زحمت می کشیدند و شهرستان ها می رفتند یا خبر را منتشر کرده و زود از روی صفحه سایت خود بر می داشتند یا در صفحه هات فرعی همچون استان ها و شهرستان ها انتشار می دادند و در رسانه های مکتوب خود هم خبری از پوشش خبری چه در صفحات داخلی و چه صفحه اصلی نبود. اینها طبع جریان های سیاسی است که به اصل موضوعات جامعه آن طوری برای مردم رشد فکری دارد، نمی پردازند. * حالا یک بحثی الان ما در داخل داریم و یک بحثی هم در خارج از کشور وجود دارد. تحلیل شما از رویکردی که رئیس جمهور امریکا در خصوص برجام در پیش گرفته و در سنا به اجماع دموکرات و جمهوری خواه مصوبه تحریمی علیه ایران و روسیه را به تصویب رسانده است، چیست؟ امریکایی ها چه برنامه دوراندیشانه ای را طراحی کردند؟ آیا این تحرکات مبتنی بر یک برنامه آینده نگارانه ای است که از سالیان گذشته در حال اجراست و مهره های پازل آن یکی یکی در حال کامل شدن است؟ ما بهتر برای حل مسئله از بحث هسته ای خارج کنیم تا بعد بشود آن را تحلیل کرد. از کجا دارم این حرف را می زنم؟ از اقدامات امریکا. رهبر معظم انقلاب فرمودند که آنها اصل نظام را هدف قرار دادند. یک عده ای در جامعه ما این را قبول ندارند. دیدیم که حتی در موضوعات مختلف حتی نظر رهبری روشن بود، به جای اینکه بیایند آن حرف را گوش کنند آن فرد یا جریان مقابل می گوید که بروید رفراندوم کنید. نظام امریکا جا افتاده است. سال های زیادی می گذرد که حاکمیتش مشخص است، حاکمیت سرمایه است و کاپیتالیسم در آنجا حاکم است. حزب های رقیب شان دو تا ولی این احزاب در چارچوب آن نظام سرمایه داری که اسم جدیدش لیبرال دموکراسی است، فعالیت می کنند. آنها اصل نظام امریکا را زیر سوال نمی برند. لیبرال دموکراسی را پذیرفتند. رقابت و جایگزینی در راس قدرت رخ می دهد و در این میان درصدی از جامعه امریکایی هم در انتخابات شرکت می کنند. جناح های داخلی امریکا دارای افکار و اندیشه های متفاوتی هستند و می توانند در چهارچوب خط قرمز های مشخص شده، افکار و اندیشه هایشان را به وسیله رسانه هایشان در جامعه ارائه دهند. ولی اگر قرار باشد درباره مطلبی چیزی نگویند، بالاتفاق چپ و راست هم ندارد همه سکوت می کنند. هیچی نمی گویند. این سیستم هم در امریکا حاکم است و هم در انگلستان و هم در فرانسه و هم در جاهای دیگری که ادعای آزادی دارند. وقتی بحث امنیت ملی شان است و بحث مسائل ملی شان است همه با هم می سازند ولی در ایران احزاب و تشکل های سیاسی هنوز به آن پختگی نرسیده اند. ما این را باید درنظر بگیریم. امریکا یک خط و مشی مشخصی مقابل جمهوری اسلامی دارد که اصلش براندازی است ولی وقتی زورش به براندازی نمی رسد و نمی تواند این کار را بکند، رویه تغییر رفتار در ایران را در پیش می گیرد. برنامه ریزی ها مبتنی راهبرد نهایی یعنی براندازی است ولی در کوتاه مدت به تغییر رفتار دهید و در راس قدرت قرار گرفتن یک جناح اعتدالی و همسو با غرب در ایران هم رضایت می دهد که این هم زیرمجموعه براندازی جمهوری اسلامی است. * رضایت موقت یعنی مرحله ای عمل می کند. حالا ما توافقی با اینها کردیم، منظورم بیشتر با امریکا است که در آن حفره های زیادی وجود دارد، چرا که در مقابل یک کشوری مذاکره شده که مجموعه اندیشکده ها، دانشگاه ها به همراه وزارت امور خارجه و داده های یک سیستم امنیتی فعال و کارکشته که سال ها بر روی پرونده ایران فعالیت کرده است و تحلیل های مختلف نیز ارائه داده قرار گرفتیم. کشوری که از تمام ظرفیت حقوقدانان بین المللی خود بهره گفته و اتاق فکرهای مختلفی به آن مشورت داده است. از این طرف تیم ایرانی با یک بضاعت اندک در مقابل این تیم حرفه ای امریکایی قرار گرفت. قطعا در آن توافق حفره های زیادی است که آن حفره ها به ضرر طرف ضعیف در مذاکره است. ما تقریبا در موضوع هسته ای همچین رفتاری داشتیم. یعنی یک جناح فکری بدون داشتن پشتوانه فکر داخلی و گرفتن نظر اصل نظام، رفته مذاکره کرده است. حالا می گویند که نه رهبری در جریان بود. نظام در جریان بود که ما رفتیم. اگر در جریان است چرا حرف ها با هم فرق می کند، چرا رهبری نظام باید در جلسات علنی حرف بزند و حتی یکی از افراد مذاکره کننده را خطاب قرار دهد که آقای فلانی شما این را قبول نکنید، این تناقض ها را ما داریم. یعنی این طور نبود که این خواست نظام است. تعبیر من این است که این خواست نظام نبود یعنی یک جریان فکر آمده است، تفکر خودش را و مشاوره هایی را گرفته است با دیدگاهی که بروم با غرب بسازم، غرب هم به رهبری امریکا (حالا اروپا را کنار بگذاریم)، حالا که امریکا این رفتار را نشان می دهد، قضیه را معکوس می کنند. امریکا فایده خودش را برده است و می گوید پس چرا من توافق را بهم بزنم، من فایده ام را برده ام. رفتار مقامات ایرانی را هم آزمایش کرده ام و الان آن را کاملا می شناسم، سرویس امنیتی ام که اطلاعات سری را به من می دهد و مبتنی بر همین داده های اطلاعاتی – امنیتی و رفتار شناسی به این نتیجه رسیده ام که حتی می توانم فشار بیشتری را هم روی ایرانی ها بگذارم و مجددا امتیاز بگیرم، امتیاز فرابرجامی بگیرم. در برجام دیگر امتیاز جدیدی برای امریکایی ها وجود ندارد. هر چه بود همان اول گرفت. سال 92 کل امتیازاتش را گرفته است. بعد دیگر آمده است فشار بیشتری گذاشته است، در سال 94 محدودیت های بیشتری را به کشور تحمیل کرده است. حالا چه می شود؟ حالا شرایط به گونه ای می شود که می گوید من به یک روش خوب رسیدم. یعنی تجربه کرده و از آن داده گرفته است، داده ها را آنالیز و تجزیه و تحلیل کرده است و مبنی بر آن برای آینده رفتار با ایران برنامه ریزی می کند و فشارهایش را مبتنی بر آن برنامه تنظیم می کند. * خانم نیکی هیلی به وین رفته است و همین بحث اینکه ایران در برجام خطا داشته و باید از امکان نظامی ایران باید بازدید کرد را مطرح کرده است، لطفا تحلیلتان را نسبت به این اقدام امریکاییه ها را شرح دهید؟ آنها می دانند که ما هیچ خطایی نداشتیم یعنی ما خیلی بیشتر از آنچه که در برجام برایمان تکلیف نوشته شده است، دولت محترم انجام داده و حتی پیشواز هم رفته است. مثلا دولت از نظر زمانی اگر یک کار را می توانست هفته دیگر انجام دهد، زودتر انجام داده و اعلام کرده که من زودتر انجام دادم. از نظر امریکایی ها ایران هر تعهدی داشته، انجام داده است. اینها یک هیئتی را، خارج از بحثی که افرادی که دنبال برجام بودند، در کاخ سفید مامور کرده بودند ببینند چگونه می شود که به ایران گیر داد؟! یعنی با همان برجام وقتی این همه تعهداتش را بیشتر هم انجام داده است، مجددا چگونه می شود که به آن گیر داد؟ آن حفره ها اینجا به آنها کمک می کند. حفره در کجا است؟ حفره در گزارش آژانس است. گزارش 2015 شماره 68. * گزارش قبل از برجام؟ گزارش دایرت الجنرال مدیر کل آژانس به شورای حکام قبل از امضای برجام در سال 94 است. * امریکا الان استناد کرده است به گزارش نهایی آمانو که جمعبندی قبل از امضای برجام محسوب می شد. یک بحثی در آن زمان در میان رسانه های همسو با دولت و بعضی از مقامات وزارت امور خارجه و مشاوران آنان وجود داشت که می گفتند هر آمانو گزارش نهایی داده و تمامی گزارش های قبلی تمام و بلا اثر شده است. این حرف ها فقط مصرف داخلی دارد و می خواستندا افکار عمومی آرام باشد. چون اینها یک تئوری دارند برمبنای آرامش، امنیت، پیشرفت، آزادی، این چهار تا را مبنا می گیرند و به مردم می گویند. مبنای تبلیغات انتخاباتی آنها هم این گونه بود. با این چهار کلمه می آیند با مردم برخورد می کنند. می گویند امنیت و آرامش. با همین تئوری در تلویزیون خیلی قشنگ صحبت می کنند. می گوید حل شده است. تحریم ها برداشته شده است. اینها فکر می کنند که حافظه مردم از نظر خبری دو هفته ای است.  اینها را می گویند و بعد شما ضد و نقیض هایی که در حرف های هر کدام شان است را پیدا می کنید. حرف هایی که الان می زنند با حرف های اولشان با هم ضدیت دارد، نمی خواند و سازگار نیست. خودشان هم حافظه شان ضعیف است، یادشان می رود که قبلا چه گفتند. از جملات فرد بزرگ شان در این قضیه است تا آن رده هایی پایین تر که به نان و نوایی از برجام رسیدند، سفارتی و وزارتی گرفتند، در این قضیه شما تناقض هایی را در گفتار اینها و نوشتارشان می بینید. حتی مشاورینی که به اینها مشورت می دهند. اینها روی یک خط حرکت نمی کنند. حالا ببینید آمانو وقتی گزارش داد، این گزارش مبنای برجام و قطعنامه 2231 شده است. چون آنها آمدند اصل پرونده ایران را بر مبنای سلاح بستند. گفتند ایران به سمت ساخت سلاح رفته و در این گزارش های 2011 و 2014 آقای آمانو اینها ذکر شده است و بعد حالا در سال 2015 آمده است آن گزارشات را جمع بندی کرده است. دقت کنید، راجع به چند تا موضوع بود که اینها تحت عنوان ابعاد احتمالی نظامی بود؛ PMD بود. آژانس دیگر اظهار نظر کرده است یعنی قبلا می گفت که من نیاز به بررسی دارم، آمده است از سال 2011 تا 2015 بررسی کرده و نظرش را در گزارش شماره 68 سال 2015 داده است. گفته است که پرونده PMD را می بندم و نظرش را درباره PMD داده است. به نظرم وی هم اکنون P را برداشته است و MD را باز کرده است. یعنی آمده حد military dimension را گفته است. حالا برای خودش، برای بعد بازرسی قرار داده است. بازرسی که می خواهد انجام دهد بر مبنایmilitary dimension است که ارزیابی کرده و در آن گزارش اعلام کرده که وجود داشته است.  برمبنای آن ما را مجازات کردند یعنی برجام مجازاتی است که برای مجرم نوشتند این را باید به جامعه گفت. برجام مجازاتی مجرم است. یعنی از نظر آنها ما مجرم شناخته شدیم. حالا مجازات نوشتند. مثلا یک نفر به دادگاه می رود، مجازات می شود که آنقدر سال تبعید شود یا آنقدر سال برای این جرم، زندان باشد و شلاق بخورد. در برجام تقریبا برای ما هم شلاق، هم تبعید و هم زندان نوشته شده است و هم خسارت مالی باید بدهیم. همین که پول هایمان را نمی دهند. همه اینها مجازات است ولی این را به عنوان سیب و گلابی به جامعه معرفی می کنند. خیلی جالب است یعنی مجازاتی که برای جامعه ما نوشته است و خودمان هم امضایش کردیم، یعنی این هیئت مذاکره کننده رفتند زیر مجازات را امضا کردند که من این را پذیرفتم. حالا یک قطعنامه هم دهید،2231 که این ضامن این مجازات باشد. یعنی همه چیز را پذیرفتند. مبنایش چیست؟ گزارش آقای آمانو. حالا گزارش آقای آمانو می گوید این ابعاد نظامی در این حد داشته است؛ تا سال 2003 و بعد از آن از سال 2003 به بعد هم یعنی از دولت خاتمی کمی این طرف تر، همه این چیزها برای دولت خاتمی و هاشمی بود. فعالیت هایی که برای ما نوشتند، سازمان یافته نبود. اینها متن گزارش 2015 است.  حالا چه اتفاقی می افتد؟ این دوستان می گویند که به به، چه چه ما پرونده را بستیم. نه اتفاقا یک اسلحه پشت کله شما گرفته است، هر وقت بتواند می رود می گوید حالا امتیازات تان را بدهید، موادتان را بدهید، خارج کنید. ما تند و تند می رویم آب سنگین را به عمان می بریم و آنجا می گذاریم که آنها بیایند ببرند. حالا آنجا نوشته شده است که آب سنگین را باید در معرض فروش بین المللی بگذارید. نگفته است که از کشور خارج کنید.  خارج از برجام هم عمل می کنیم، بیرون می فرستیم. یعنی در این قضیه درمورد آب سنگین عمل شده است. بعد می گویند سایه جنگ را برطرف کردیم. بابا همین مواد خودش بازدارنده بود. حرف رهبری است، اگر همین مواد را هم نگه داشته بودید. حالا اگر شما خواستید می توانید این را فاکتور بگیرید. رهبری در صحبت هایشان فرمودند که همین اگر داخل کشور بود بازدارنده بود. دنبال چه بودید. یعنی همین سایه جنگ را هم یک جور بزرگ می کنند که انگار همین مواد باعث جنگ می شد در صورتی که این مواد اینجا بود کسی جرات نمی کرد به این کشور حمله کند. حالا اینها دنبال چه هستند؟ چرا می خواهند مراکز نظامی را بازدید کنند؟ این فشاری که آوردند. * مستند به آن گزارش آمانو چه حرف جدیدی امریکایی ها زدند؟ ببینید سلاح دو وجه دارد. یک مواد است و یک تکنولوژی و فناوری است. اینها آمدند مواد را به زعم خودشان، حالا ما که موضوع را قبول نداریم، به زعم خودشان اراک را تعطیل کردند، نطنز و فردو را هم تعطیل کردند و حتی تغییر کاربریش می دهند. یعنی فقط این نیست که ایستا باشد و بشود هر زمانی شروع کرد، می گوید نه تغییر کاربری دهید. همه اینها را ایران پذیرفته است. دیگر چه می خواهند؟ اینها قسمت تکنولوژی که برمی گردد به حوزه های صنایع ما؛ چه صنایع نظامی و غیرنظامی، اینها را در دستور کار گذاشتند. حالا آژانس می گوید؛ برمبنای اطلاعاتی که به من رسیده است، می گویم ایران تا این حد کار کرده است. حالا آیا این اطلاعات برای سال 2011 بود یعنی از سال 2011 به بعد اطلاعات دیگری جمع نکردند؟ یا مدرک سازی و سندسازی نکردند؟ می توانند هم کرده باشند؟ جاسوسی ندارند اینجا که اطلاعاتی درباره مسائل موشکی، دریایی و هوایی ما بدهند؟ راجع به فناوری های نوین ما بدهند؟ حتما دارند. مگر این فناوری های نوین چند منظوره نیستند؟ یعنی هم می توان در یک مقوله دیگر به کار برد، مثلا در صنعت هوایی و هم در سانتریفیوژ از آن استفاده کرد. یک چیزی که در الکترونیک باعث پیشرفت کشور می شود، این ممکن است در یک سلاح کشتار جمعی هم به کار برده شود. چون اینها فناوری های پیشرفته هستند.  می تواند بیاید در این موارد بهانه جویی کند. پس ببینید امریکا به آژانس فشار می آورد که آژانس وارد بازدیدهای نظامی شود و در بازدیدهای نظامی، کاری کند که بازی را به هم بزند و دوباره مذاکرات را شروع کند و امتیاز بیشتری بگیرد. آیا از داخل ما علامت هایی یا پیغام هایی را دریافت کرده است؟ نه اینکه این پیغام ها را کسی بگوید بله، بیایید بازدید کنید. پیغام ها، رفتارشناسی است. یعنی از رفتار و گفتار مقامات سیاسی ما آنها این برداشت را کردند، از میزان سست بودن به پرداختن اقتصاد مقاومتی، آنها این برداشت را می کنند که الان می شود به ایران فشار بیشتری وارد کرد. پس چه می خواهند؟ از ابزارهای سازمان بین المللی مثل آژانس استفاده کنند. الان این ماموریت را به آژانس می دهند که شما بروید به مراکز نظامی ایران گیر بدهید. می گوید می خواهم برای کسب اطلاعات بیشتر باید بازدید کنم. دو حالت دارد. ما یا اجازه بازدید می دهیم. یا اجازه نمی دهیم.  یک عده می گویند بیایند. یک عده ای هم می گویند ما که کاری نکردیم. این را قبلا هم می گفتند. ما که کاری نکردیم، بیایند بازدید کنند. ولی اهداف آنها از بازدید چیست؟ صاحب نظران باید بنشیند، شورای عالی امنیت ملی بنشیند، بررسی کند، اهداف آنها را از این بازرسی بگوید. من به منابع پنهان دسترسی ندارم، منابع آشکار را می بینیم، اگر آژانس بخواهد بیاید بازرسی در مراکز نظامی کند، دنبال این است که ما فعالیت هایی در جهت سلاح هسته ای انجام دادیم. جوری که در آن گزارش ادعا کردند و می گوید من وقتی می توانم اظهار نظر جدید کنم که بروم بازرسی بیشتری کنم. * قبلا بازدید کردند. قبلا خود آقای آمانو و معاونش که در آن گزارش نوشته شده است اینها به فشار تیم مذاکره کننده از پارچین بازدید کردند. نمی گوییم بازرسی، بازدید کردند و داده هایی را گرفتند که برمنبای آن داده ها، طبق گزارش سال 2015 یک حفره ایجاد کردند. حفره ای در آن بازدید وجود دارد. حتی در ارزیابی اسناد قبلی شان حفره های مختلفی است. ببینید این تیم مذاکره کننده ما، اینها را نمی گوید. * یعنی جایی می گذارد اگر بخواهد دفعه بعد بازدیدی کند، بتواند به آنجا استناد کند. بله مطلب را باز گذاشته است حالا می خواهد راجع به آنها صحبت کند. من جزو مخالفین بودم که نباید به آنها داد. همیشه این را گفتم. اصلا نباید اینها بیایند ببینید. دقیقا همان پیش بینی که پنج شش سال پیش کردم، بعد از بازدید آمانو از پارچین هم اکنون اتفاق افتاد. * بعد از برجام و بعد از قطعنامه 2231 من مصاحبه ای از شما گرفته بودم و در آن مصاحبه شما گفتید، اینها در آینده به همین گزارش آمانو استناد می کنند و بهانه جدید می آورند. بله بنده حرف زدم ولی می دانید چه کار کردند؟ تهدیدم کردند. خیلی جالب است. یعنی اگر من آمدم حرف زدم مسئله ملی برایم مهم بود، یعنی امنیت کشور برایم مهم بود. حفظ آدم ها برایم مهم بود. پاسداری از خون شهدا برایم مهم بود. ولی آمدند در رسانه ها مسئله را شخصی کردند، انگار که مثلا اگر آقای ایکس جای من آمده است، من الان ناراحتم. من هم قبلا جای او رفتم. مگر من بد گفتم. می دانید من می گویم شما دارید یک چیزی را به صورت حقیقت جلوه می دهید که این کذب است. شما دارید همه چیز را خوب به مردم نشان می دهید، بله می خواهید آرامش باشد که توسعه دهید. تئوری شما این است. یعنی آن بحث تکنوکرات ها و لیبرال ها که در دستگاه اجرایی حاکم شوند، همین است. می خواهند بگویند که همه چیز خوب است و برویم با امریکا رابطه برقرار کنیم، برویم با غرب بسازیم. کشور را با این وضعیت تسلیم می کنند. حالا اگر یک نفر آمد، دلش سوخت و حقایق را گفت، به جای اینکه بگویند دارد نکات خوبی می گوید، این حفره ها را برویم پر کنیم، برویم در مذاکرات کمک شان کنیم، می گویند که اینها مسئله شخصی دارند. این پست و مقام ها پیشکش خودتان، چند تا پست دیگر بگیرید. مملکت را نفروشید. مملکت را از بین نبرید. فکر نسل آینده ما در این قضیه باشید، در این کشور باشید. همیشه که شما حاکم نیستید. حالا ببینید برگردیم سر بحث مان، این سفر خانم نیکی هیلی یک شو و یک جنجال تبلیغاتی است. یعنی چه چیزی وجود داشت که امریکا نمی توانست به سفیرش در آژانس بگوید، این را به مدیرکل منتقل کن. اصلا سفیر داشتن در آنجا برای حرف زدن است. امریکا در حال زمینه سازی است که هم مصرف داخلی برای خود امریکا داشته باشد، شلوغش کند. سفر تبلیغاتی است و می خواهد در جهان خبرسازی کند و به آژانس فشار بیاورند. چون ممکن است کشورهای دیگر عواملی داشته باشند که بخواهند در آژانس جلوگیری کنند، امریکا از عوامل خودش و آدم هایی که آنجا کاشته ، استفاده کند که حالا اینها فشار را از ابعاد نظامی به ایران بیاورند. علت اینکه به سایت های نظامی و مراکز نظامی تاکید می کند، این است که آن موضوع قبلی که دارای ابعاد نظامی هسته ای احتمالی بود، احتمالش را بردارند. یعنی P را از PMD حذف کنند و بقیه موارد را دنبال کنند. * حالا اگر بخواهد یک اقدام عاقلانه از سمت طرف ایرانی صورت گیرد، در مقابل این اقدامی که امریکای ها انجام دادند ما باید چه اقدام و تدابیری را انجام دهیم که تفکرات خصمانه آنها خنثی شود؟ ما باید از ابزارهای خودمان استفاده کنیم. از ابزارهای قدرت خودمان استفاده کنیم. اولا اینکه با مردم رو راست باشیم. رو راست بودن یعنی اینکه آمار و اطلاعات درست به آنها بدهیم. دوم اینکه رئیس صداوسیما و معاونینش راجع به موضوع برجام توسط کارشناسان خبره توجیح شوند که روی یک خط حرکت کنند. صداوسیمای ما طبق صحبت های قبلی ما روی یک خط حرکت نمی کنند وگرنه مردم همراهی می کنند. مردم اقتصاد مقاومتی را درک می کنند. ببینید چون دست شان در جیب خودشان است و می دانند که جیب شان خالی است. ولی وقتی که صداوسیما به عنوان بلندگوی رسمی جمهوری اسلامی زیگزاک برود و یک روز خوب و یک روز بد بگوید. نه بد بگویید و نه خوب بگویید؛ فقط واقعیت را بگویید. هر چه واقعیت است شما همان را به مردم بگویید، مردم مطمئنا در مقابل امریکا و زیاده خواهی های دشمن مقابله می کنند، مقاومت می کنند. این شناخت ما از قبل از انقلاب است. مردم انقلاب کردند. مملکت را در دوران دفاع مقدس آنها نگاه داشتند. بعد هم مقاومت کردند و بچه هایشان را جاهای مختلف فرستادند و از کشور در ابعاد مختلف دفاع کردند. همه هم نظامی نبودند. در حوزه کشاورزی و صنعت و پزشک و همه چیز بودند. اگر مردم وارد شوند همه چیز را حل می کنند. صداوسیما در داخل نقش مهمی دارد. سومین موضوع بحث انسجام در داخل کشور است. این بازی ها را کنار بگذارند. چپ بکش و راست بکش و همه برای بدست آوردن قدرت است و می خواهند همدیگر را بزنند. بالاخره بین جناح های رقیب که در چارچوب نظام فعالیت می کنند باید انسجام مدیریت به وجود بیاید. یک تصمیم باید گرفته شود. یعنی آنهایی که می خواهند با غرب و امریکا بسازند، باید یک جلسه بنشیند راست بگویند. بگویند ما در اقتصاد می گوییم این. در روابط اجتماعی می گوییم این. ما در ولایت فقیه می گوییم این، در هر چیز بگوییم که نظر ما این است، در بقیه چیزها هم بقیه بگویند که نظرشان چیست. به یک موضوع و مبحث مشترک که آن اصل نظام است، برسند. خواست نظام شود. بر مبنای آن بروند و حرکت کنند. اگر ما انسجام مدیریت نداشته باشیم، مگر می توانیم در مقابل قدرت دشمن مقابله کنیم. پس انسجام مدیریت و حاکمیت یک تفکر علمی خیلی مهم است. انسجام مدیریت براساس قرآن و موازین انقلاب من می گویم. یعنی اگر کسی به عنوان پیرو امام در انتخابات شرکت کرده است، اگر کسی آمده است در چارچوب نظام جمهوری اسلامی پذیرفته است، از فیلتر شورای نگهبان عبور کرده است، در انتخابات آمده و خطا هم کرده است و انقلاب و نظام را هم زیر سوال برده و کسی هم به او چیزی نگفته است، حالا یک عده ای هم رای دادند این نباید بگوید که هر کاری دلم خواست می توانم انجام دهم. نه باید این در چارچوب نظام کار کند. پس چارچوب نظام و اهداف انقلاب باید مد نظر باشند و به انسجام مدیریت برسیم. برمبنای آن با طرف مقابل باید از جبهه اقتصادی، سیاسی، نظامی و فرهنگی مقابله کنیم؛ در این چهار جبهه. چون او چهار جبهه برای ما باز کرده است. در حوزه فرهنگی، تهاجم فرهنگی، شبیه خوان فرهنگی، سال ها است که مقام معظم رهبری دارد در این مسئله هشدار می دهد. دستگاه های اجرایی در کشور چه کار کردند؟ صداوسیما در کشور چه کار کرد؟ قوه قضائیه ما در جهت رضایت مندی مردم از نظام چه کار کرده است؟ باید بیاید جواب دهد، باید بیاید در این کار مشارکت کند. یعنی در حوزه فرهنگ خیلی مهم است. من به قوه قضائیه اشاره کردم، چون این یک مسئله فرهنگی است که مردم، نظام برایشان مقبولیت داشته باشد. وقتی نظام برایشان عدالت بیاورد، امنیت بیاورد و آن اهداف انقلاب را حفظ کند، اگر کسی از انقلابی گری خارج شود، قوه قضائیه باید با او برخورد کند. این حوزه فرهنگی است. در حوزه اقتصادی ما باید اقتصاد مقاومتی را جاری کنیم. پس تبلیغات صدا وسیما هم در جهت رفاه زدگی نباید باشد. حرکت بانک هایمان همین طور. ببینید مصرف گرایی در جامعه نباید باشد. مرتب ما باید ببینیم مشکلات مردم چیست؟ حلش کنیم. این اقتصاد مقاومتی است. همان کارهای ساده مردم حل شود. در حوزه نظامی ما باید مانورهای نظامی مان را در داخل بیشتر کنیم. جذب کنیم. لشکر استاد، لشکر دبیران را جذب کنیم. اینها برای ما بسیجی بیشتری خواهد ساخت. وقتی اینها جذب شوند، انسجام را ببینند، خط اصلی نظام را ببینید. آینده جامعه ما را معلمین می سازند. ما لشکر معلمین را فراموش نکنیم. مانورهای نظامی فقط با اسلحه دست گرفتن و رژه رفتن و این چیزها نیست. در حوزه علم و فناوری اینها پشتیبان بحث های نظامی ما است. ما باید مانورهای خیلی ویژه ای در حوزه علم و فناوری انجام دهیم و این به دست محققین و استاد دانشگاه و معلمین کشور قابل انجام است. محققان کشور ما باید وارد قضیه شوند. الان دانشگاه هایمان رشته های استراتژیک را تعطیل می کنند. حالا اسمش تغییر نام است ولی تعطیل می کنند. هیچ توجهی نمی شود. ما پول نمی خواهیم. ما امکانات داریم. بیشتر انسجام مدیریت، حاکمیت و تفکر علمی در حوزه تحقیقات در آموزش مان می خواهیم. ببینید با وزارت علوم چه برخوردی می شود. این وزارت علوم، وزیرش باید اول معرفی شود، چون وزیر باید اول مورد قبول همه در جامعه باشد، نه یک جناح خاص بخواهد بیاید حوزه فرهنگ وعلم را قبضه کند، چون دانشگاه مبدا همه تحولات است ولی می بینیم دولت یازدهم چه در آن دولت یازدهم و چه دولت دوازدهم، به این مقوله ای که آینده کشور را می خواهد بسازد و مبدا تمام تحولات است، بی توجه است. وزیرش درجه چندم حساب می شود. درجه یک نیست. این هم جزو چیزهایی است که مقابله با امریکا و زیاده خواهی امریکا است. حوزه سیاسی؛ حالا در دیپلماسی چه کار کنیم. آیا دیپلماسی اقتصادی را پیش می بریم؟ آیا روی دیپلماسی عمومی کار می کنیم؟ برویم از روش های دیگر استفاده کنیم که اسمش را دیپلماسی عمومی می گذاریم؟ آیا ما پیوندهایمان با بقیه دنیا را در دیپلماسی مان فدای غرب خواهیم کرد؟ در حوزه سیاسی تکلیف خودمان را باید با روسیه مشخص کنیم. مراودات اقتصادی ما با روسیه چقدر است؟  با بقیه چقدر است؟ او هم دنبال منافعش است ما هم باید همین طور باشیم. با چین و هند و کشورهای دیگر چطور برخورد می کنیم؟  مقام معظم رهبری قبلا اینها را تذکر دادند. دستگاه اجرای ما باید به سمت این شرایط برود برای مقابله با تحرکات امریکا این کار را بکند. از قدرت آن در منطقه باید استفاده کنیم. برای امریکا باید چالش در خارج از منطقه ایجاد کنیم. او برای ما در منطقه چالش درست کرده است، ما باید خارج از منطقه آسیای جنوب غربی برای امریکا چالش درست کنیم؛ این در حوزه سیاسی است. کار سیاستمداران، کار وزارت خارجه، کار اتاق های فکر است که در جمهوری اسلامی فعال هستند. اینها باید ورزیده شوند، فکر کنند، پیشنهاد دهند، بعضی هایش عمل شود تا ببینیم چه می شود. ما باید به سمت قدرت جهانی شدن پیش برویم. نه اینکه بمانیم و در قدرت منطقه ای در ذهن بقیه درجا بزنیم و اینکه بخواهیم عقب نشینی کنیم. بخواهیم از قدرت منطقه ای عقب نشینی کنیم و بگوییم ما هم یک کشور معمولی هستیم و بسازیم و زندگی کنیم. این تفکر در جامعه ما است که از انقلابی گری دست بردارد و بگوید که انقلاب تمام شده است، این را باید برای مردم گفت که آقا انقلابی بودن چه محاسنی دارد و انقلابی نبودن چه معایبی دارد. ما باید خودمان را از این نظام پولی ای که امریکا بر آن حاکم است، بیرون بکشیم. الان فرصت خوبی است. روسیه و چین به خاطر هم بحث هایی که با کره شمالی است تحت فشار قرار می گیرد و هم خود اقتصاد چین که امریکا را به خطر انداخته است. اینها نشانه هایی مبنی بر اینکه که بحران به سمت شرق آسیا می رود، است. ما باید از این فرصت استفاده کنیم. ما باید پیمان پولی جدید درست کنیم. ما باید پول دیگری درست کنیم و در آن مشارکت داشته باشیم. الان می توانیم. الان با توجه به نفوذی که در منطقه داریم، قدرتی که در مبارزه با تروریسم در منطقه داشتیم، در جهان هم سنپات پیدا کردیم. ما از این فرصت ها باید استفاده کنیم. با یک نقشه راه مشخص را تعیین کنیم این نظام مالی و اقتصادی که امریکا درست کرده را برهم بزنیم. چون آن قدرت اقتصادیش به قدری است که ما نمی توانیم با آن برابر کنیم. ما باید برویم از بقیه کمک بگیریم. * نظر دیگری هم است که می گوید؛ اگر بیاییم اقامه دعوی کنیم علیه امریکا در شورای امنیت، حتی اگر امریکا این را وتو کند که می کند باز هم به نفع ما است. برای ما خوب است و برای ما یک وجه ای را می آورد. من نفی نمی کنم. می گویم هر اقدامی که ما می توانیم برویم در مجامع بین المللی انجام دهیم، چون این کارها دراز مدت است. ممکن است بیست سی سال این موضوع طول بکشد. ما برویم انجام دهیم که کشورهای دیگر ببینند شما وقتی اراده کنید، از یک جریانی جلوگیری کنید، می ایستید و یک کشوری هم مثل روسیه به دلیل دیگری با شما همراه شود، چین، هند، پاکستان همراه شود. یعنی این یک اجماعی در یک جای دیگر دنیا را به وجود می آورد، حتی می تواند منجر به ایجاد سازمان های جدیدی در دنیا شود، مثلا به سمت قدرت شدن آسیا، یک قدرت انسجام پیش برود که ما هم یک قدرت اصلی در آن باشیم. ما باید این کارها را بکنیم. اینها دیپلماسی مرسوم است که باید از نظر سیاسی هر شکایتی در هر دادگاهی می توانیم این کار را بکنیم. ولی از ابزار قدرت دیگران هم استفاده کنیم و آینده نگر باشیم. برویم این هیمنه قدرت سیاسی امریکا را در هم بریزیم. امریکا الان ضعیف است. از نظر نظامی نمی تواند کاری کند. ما از نظر نظامی می توانیم به آنها آسیب بزنیم. یک کشوری که مدعی ابر قدرتی است، می خواهد با یک کشوری که 38 سال پیش انقلاب کرده است، با این مبارزه کند. اگر ضربه از ما بخورد خیلی آسیب پذیر است و آن هیمنه و ابهتش در دنیا بریزد، کارش تمام است. * یعنی ما چطور می توانیم ضربه نظامی به او بزنیم؟ امریکا از نظر نظامی با ما درگیر نخواهد شد. اگر ما یک هلی کوپتر امریکایی را بزنیم، ارزشش خیلی بیشتر از این است که او یک هلی کوپتر از ما بزند. چون او خود را اینگونه نشان داده که ابر قدرت و آسیب ناپذیر است. ناو و ناچه امریکایی در خلیج فارس، ابهت امریکاست که با زدن آن، آن ابهت فرو می ریزد. ما ابهتی که در دنیای مادی مطرح است را نداریم ولیا یک ابوهت معنوی در دنیا داریم. آنها ابهت مادی ما را نمی توانند بشکنند برای همین دنبال این هستند که با این پرونده های اختلاص و دزدی و فرار یک عده ای به خارج بگویند که جمهوری اسلامی از درون تهی شده و آن ابهت معنوی را دیگر ندارد. یعنی دین نتوانسته جامعه اینها را درست کند. آن تهاجم فرهنگی را دارد دنبال می کند. رفاه زدگی را در جامعه آورد، او می خواهد در آن جنگ، ریشه و اساس انقلاب ما را بزند. پس امریکا هیچگاه وارد جنگ نظامی با ما نخواهد شد. * نظرتان این است که ما با او وارد جنگ نظامی شویم؟ نه ما باید از قدرت نظامی مان استفاده کنیم. جلو برویم. مثل همین حالا که نگذاشتیم عراق در دست آنها باشد. نگذاشتیم سوریه در دست آنها باشد. این یعنی به سمت اقتدار رفتن. ما بازار بازسازی عراق و سوریه را نباید از دست دهیم. اینجا در حوزه فرهنگی، ما می توانیم با استکبار جهانی مبارزه کنیم. ما نباید فقط از ابعاد نظامی وارد نشویم. از ابعاد نظامی استفاده کردیم جلوی تروریسم و دشمنان را در آنجا گرفتیم، حالا باید با امنیتی که ایجاد می کنیم آن کشورها را بسازیم. با ساختن این کشورها، فرهنگ انقلابی را آنجا ببریم که ببینند پشتوانه انقلاب اینها است. اعتقاد اینها است. سرباز ما مثل سرباز امریکایی فساد نمی کند. سرباز ما بر خلاف آن کارهایی که امریکایی ها در زندان ابوقریب و جاهای دیگر کردند، در آنجا نماز می خواند و روزه می گیرد و دعا می خواند آنجا را بازسازی می کند. این اشتغال برای ما ایجاد می کند. معضلات اقتصادی مان را با بازسازی حل می کنیم. ما فرصت بازسازی را نباید به کشورهای دیگر بدهیم. ما هزینه ها را دادیم. الان زمان فایده است. برویم از راه بازسازی، فرهنگ انقلاب را توسعه دهیم. دشمن از این می ترسد. اینجا است که ما باید انسجام داخلی داشته باشیم. اینجایی که بحران است، پیچ تاریخی اینجا است. در این پیچ از دره پایین نیفتیم. از پیچ عبور کنیم. جناح لیبرال و جناح تکنوکرات در جامعه، می خواهند ما را از این پیچ به پایین پرت کنند. می خواهند عقب گرد کنند. می خواهند ما به قدرت جهانی تبدیل نشویم. می ترسند. نمی گوییم سوءنیت دارند. از دشمن می ترسند. نباید از دشمن ترسید.
همرسانی کنید:

طراحی و پیاده سازی توسط: بیدسان