افغانستان را با هنر بشناسیم؛ نه جنگ!

۱۳۹۶/۰۸/۱۸ ۰۹:۲۸ چاپ کد خبر: 89127
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی لنگرخبر، بیشتر از یک دهه می شود که جنگ در افغانستان ریشه دوانده، حضور نیروهای امریکایی و افزایش فعالیت گروه تروریستی طالبان دیگر سال هاست برای مردم این کشور موضوع جدیدی نیست و هرکسی به شکلی با آن کنار آمده است. حتی آن هایی که مهاجرت را به زندگی در کشور ترجیح دادند، گوشه ای از وجودشان را در لابلای خانه ها و کوچه های دیارشان باقی گذاشتند. در این میان هنرمندان که با همه آن چیزی که در وجودشان دارند، دست به ساخت اثری برآمده از روحیه شان می زنند، شاید بیشتر از دیگران توانسته باشند این حال کشورشان را بازگو کنند. اما کدام یک از ما از هنرمندان افغانستانی خبر داریم؟ آن هایی که ترک دیار کردند و هرکدام در گوشه ای از این کره خاکی روزگار می گذرانند، برخی هم که ماندند، در شرایط سختی کار را ادامه دادند. در این میان یک نفر که دلش به هنر افغانستان بسته شده، لباس رزم پوشید کفش آهنین به پا کرد و پای در انبوه مشکلات گذاشت تا هنرمندان فعال در حوزه تجسمی افغانستانی را که پراکنده شده بودند، گرد هم جمع کند و باز یادآوری کند که همین دور هم بودن ها می تواند انگیزه ای برای نیروهای جوانی باشد که شاید فکر می کنند زندگی برای شان تمام شده است. مریم کوهستانی متولد سال ۶۱ در زاهدان است و خانواده اش در بلوچستان زندگی می کنند. او که فوق لیسانس پژوهش هنر دارد از سال ۸۹ دانشگاه تدریس می کند و حوزه فعالیتش هم مجسمه سازی است، او همان کسی است که همت کرده و برای برپایی نمایشگاهی از آثار هنرمندان افغانستانی قدم برداشته است، نمایشگاهی که این روزها در فرهنگسرای نیاوران با نام «نیمروز» برپاست. دلتنگ افغانستان شدم! «ماجرا از سال ۹۴ شروع شد که سفری را به مزارشریف داشتم. سفری که کاملا شخصی بود و در آن مدت فرصت کردم با مردم جامعه ارتباط بگیرم و آشنا شوم. بعد از اینکه برگشتم، احساس دلتنگی برای این منطقه را داشتم و دوباره برگشتم. البته این بار به هرات رفتم و در این سفر با هنرمندان افغانی ملاقات کردم. به هر حال با توجه به اینکه کار خودم مجسمه سازی است، تنها پتانسیلی که در خودم می دیدم این بود که در همین زمینه و کارهای هنری فعالیتی را برای جامعه افغانستان که خیلی دغدغه ام شده بود کاری را برای آن ها انجام دهم.» «ایده این طور بود که بتوانم آثار هنرمندان را جمع و نمایشگاهی را برای آن ها راه اندازی کنم، البته اصلا این طور نمی دیدم که کار مهمی را انجام می دهم، بلکه خیلی دوستانه می خواستم برای گروهی از هنرمندانی که شناخته بودم این کار را انجام دهم. چون به هر حال در افغانستان فرصت برگزاری گالری، دیده شدن، مورد نقد قرار گرفتن، نبود؛ حتی مخاطبی که برای دیدن آثار به نمایشگاه و گالری بیاید، خیلی وجود نداشت، دوست داشتم این نمایشگاه را در تهران برگزار کنم تا در اینجا هم ببینند که چه هنرمندهای خوبی در افغانستان هستند.» می خواستم بچه های کار فرهیختگان کشورشان را ببینند «از آن جایی که کار من در حوزه مجسمه سازی است و در ایران با بچه های کار، کار می کردم؛ در میان آن ها بچه های افغانستانی بسیاری هستند و این موضوع خیلی مرا ناراحت می کرد، چون این بچه ها احساس سرخوردگی زیادی داشتند و خیلی غریب بودند. به هر حال هرچقدر هم در جامعه در رفت و آمد باشند، باز هم در غربت هستند و مانند این است که با جامعه اصلی فاصله دارند. به همین دلیل برایم خیلی مهم بود که این بچه ها بتوانند مردم فرهیخته کشور خودشان را ببینند و احساس سربلندی و لذت داشته باشند و بدانند که خیلی هم غریب نیستند و آدم هایی از کشورشان هستند که به موفقیت رسیده اند، بدانند که اگر خودشان بخواهند می توانند با پشت سر گذاشتن سختی های مهاجرت و غربت می توانند در زندگی موفق شوند.» «این اتفاق برای من خیلی مهم بود، به طوریکه برای نمایشگاه گذاشتن اول به بچه هایی که با آن ها کار می کردم گفتم و از آن ها خواستم که حتما به نمایشگاه بیایند و آثار را ببینند. البته خودشان هم در همین زمینه آموزش می دیدند و برایم مهم بود که این فضا را ببینند تا بدانند چنین افقی برای آن ها وجود دارد.» هنرمندان افغانستانی در جهان پراکنده شده اند «برای اینکه بتوانم در این نمایشگاه افراد بیشتری را درگیر کنم، به دنبال هنرمندان مختلف بودم تا اینکه توانستم بیشتر از ۲۰۰ نفر از هنرمندان افغانستانی را که در جهان پراکنده شده بودند، شناسایی کنم و با آن ها ارتباط بگیرم. برخی از آن ها خیلی زودتر ارتباط می گرفتم برخی دیرتر، اما در نهایت با همه شان دوست شدم و البته امیدوارم این ارتباط همچنان باقی بماند. هشت ماه این شناسایی و ارتباط گرفتن با هنرمندان زمان برد و بعد از آن هم برنامه ها و کارهای اجرایی برگزاری نمایشگاه را شروع کردم که این مسیر با همراهی افراد کار به نتیجه امروزی رسید. امروز در نمایشگاه ۱۴۰ اثر و ۵۳ هنرمند افغانستانی که از کشورهای مختلف آمده اند. آثار گرداوری در نمایشگاه هم در رشته های نقاشی، خط، نقاشی-عکس، مجسمه، پرفورمنس و ... است.» پروژه ای عظیم که موفقیت آمیز بود «نمایشگاه بخش های جنبی زیادی داشت که اتفاقا آن ها برای من اهمیت زیادی داشتند. البته این بخش ها خیلی سخت بود، چون به هر حال برای برپا کردن نمایشگاه و حضور هنرمندان در ایران هیچ اسپانسری نداشتم و هیچ تیم حرفه ای یا نهادی نبود و کارها را با همراهی دوستانی که در این مسیر کنارم بودند انجام دادم. ورک شاپ های نقاشی و عکاسی برگزار کردیم که هرکسی در هر زمینه ای که توانست با ما همراهی کرد. فکر می کنم نمایشگاه اولین پروژه ای به این عظمت بود که بدون اینکه هیچ پولی رد و بدل شود، تمام و کمال انجام شد و همه هم راضی بودند.» با هنر می توان مرزها را شکست «نظرات مختلفی را درباره نمایشگاه از آدم های مختلف شنیدم، از بچه های مهاجر تا هنرمندان و مخاطبان عامی که به تماشای نمایشگاه نشسته بودند، خیلی صحبت های امیدوار کننده ای بودند و می توانم بگویم که برگزاری خود نمایشگاه به این اندازه خستگی را از تن من بیرون نکرد که نظرات و صحبت های مثبت مردم موثر بود. اینکه در این مسیر به هدف هایم رسیدم. بچه های کار و سوادآموزی به نمایشگاه آمدند و از اتفاقی که در مجموعه افتاده بود، انرژی گرفتند و حتی می گفتند دوست دارند خودشان کار کنند و روزی در چنین نمایشگاهی بتوانند کار داشته باشند. من هم دنبال همین انگیزه بودم و خوشحالم که آن رسیدم. حتی در ورک شاپ ها هم می دیدم که ارتباط میان هنرمندان ایرانی و افغانستانی خیلی خوب بود و معتقد هستم که تابوهایی در این میان شکسته شد. هرکدام از سختی های خودشان می گفتند و باهم ارتباط می گرفتند. من در کناری ایستاده بودم و می دیدم اعتقادی که همیشه داشتم و فکر می کردم هنر خیلی قدرتمند است و کارهایی که دولتمردان نمی توانند انجام دهند را با هنر می توان به نتیجه رساند، جلوی چشمانش نتیجه می دهد. بعد از این دوره نمایشگاه و ورک شاپ ها ایمان پیدا کردم که با هنر مرزها را شکستیم و توانستیم خیلی اثر گذار ظاهر شویم.» برای ادامه مسیر به نیروهای جدید نیاز داریم «آدمی نیستم که چیزی را رها کنم و فکر می کنم دلیلی هم که نمایشگاه امروز به سرانجام رسیده است همین پیگری های من باشد. اما برای ادامه این روند لازم است که همکاری های بیشتری انجام شود، تا اینجا هنرمندان زیادی با ما همراه بوده اند و در مسیر کمک کردند و در جلسات و شرکت داشته اند. اما به نتیجه رساندن همین مجموعه انرژی زیادی گرفت و برای ادامه آن نیاز است نیروی تازه ای در کنار ما قرار بگیرد و مجموعه ها و نهادهایی هم به کمک بیایند و افرادی که پتانسیل همراهی دارند هم اضافه شوند.» ورک شاپ نقاشی، تجلی تعامل هنرمندان دو کشور کاوه کاووسی از مسئولان برگزاری ورک شاپ نقاشی است که در راستای برگزاری نمایشگاه هنر افغانستان در تهران برپا شده است. ورک شاپی که در پردیس ملت برگزار شد و در آن هنرمندان ایرانی و افغانستانی حضور داشتند. «ورک شاپ از صبح تا شب برپا بود و این امکان را به هنرمندان می داد که درباره آثار یکدیگر صحبت کنند، درباره فرهنگ حرف بزنند و در حقیقت تعامل خوبی میان آن ها صورت بگیرد. قرار است کارهایی که در ورک شاپ حاضر شده اند، روز اختتامیه به نفع کودکان کار افغانستان در ایران به فروش برسد و امیدواریم خیرین کارها را خریداری کنند.» «تبادل فرهنگی و هنری بزرگترین هدفی بود که ورک شاپ ها دنبال می کردند، تبادل میان دو ملتی که به هر حال روزگاری از هم جدا نبوده اند و حالا خارج از مسائل سیاسی، به واسطه هنر دور هم جمع شده اند، هنری که صلح و امنیت بحث اصلی آن است.»
همرسانی کنید:

طراحی و پیاده سازی توسط: بیدسان