به گزارش پایگاه اطلاع رسانی لنگرخبر، هیچ چیزی آزرده کننده تر از مورد خیانت واقع شدن از طرف کسی که دوستش دارید و به او اعتماد دارید نیست. خیانت می تواند انواع متفاوتی داشته باشد، اما هر کدام از این خیانت ها، این حس را به آدم می دهند که انگار مورد بی حرمتی یا عهد شکنی اخلاقی قرار گرفته و روح عاطفی رابطه نابود شده و فرد خیانت دیده در اعماق رنج و آزاری عمیق فرو رفته است. روابط بین انسان ها بسیار پیچیده هستند و بسته به شرایط، خیانت لزوما به معنی پایان یک رابطه نیست.

برای برخی از افراد، بررسی خیانت و بی وفایی روی داده شده حتی می تواند رابطه را قوی تر کند. زمانی که تمایل به ادامه ی رابطه وجود دارد، اغلب این موضوع مطرح می شود که آیا فرد خیانت دیده می تواند طرف مقابل را ببخشد یا نه. درست است که بخشش برای آشتی ضروری است اما برای حرکت رو به جلوی رابطه کافی نیست. اینکه چنین رابطه ای را می توان ترمیم کرد یا نه، بستگی به این دارد که آیا اعتماد از دست رفته قابل برگشت است یا خیر. اعتماد، چسبی است که رابطه ها را نگه می دارد، و به شما این امکان را می دهد که احساس امنیت و آرامش کنید و در نتیجه بتوانید ارتباط عاطفی و هیجانی کافی و خوبی با طرف مقابل خود برقرار کنید. وقتی رابطه ای سر می گیرد، اعتماد معمولا به عنوان بخشی از یک راز نگفتنی خیلی زود ایجاد می شود. معمولا کسانی که ما انتخاب شان می کنیم تا روابط اجتماعی با آنها داشته باشیم، در نظرمان قابل اعتماد هستند تا زمانی که عکس آن ثابت شود. به مرور زمان با شناخت بیشتر و عمیق تری که نسبت به طرف مقابل پیدا می کنیم، این اعتماد رشد کرده و ریشه می دواند. وقتی این اعتماد را می شکنیم، تنها رابطه ی ما با فرد مقابل نیست که آسیب می بیند بلکه رابطه ی ما با خودمان نیز شکست می خورد. وقتی خیانتی می بینید، نه تنها از خودتان در مورد کاری که او کرده سوال می کنید، بلکه از این متعجبید که چطور اجازه دادید این خیانت به وقوع بپیوندد. برای اینکه رابطه ای بعد از خیانت، به جلو پیش برود، ابتدا باید اعتماد از دست رفته نه فقط به فرد مقابل بلکه مهمتر از آن اعتماد به خودتان بازسازی شود. در ادامه توصیه های برای تان داریم که چطور بعد از خیانت، ببخشید و دوباره اعتماد کنید. ۱. خودتان را ببخشید بخش مهمی از پروسه ی بخشش، بخشیدن خودتان است. وقتی تلاش می کنید موقعیت پیش آمده را بفهمید، معمولا ناخودآگاه تمایل دارید بابت دلیل اتفاقی که افتاده، توجیهاتی پیدا کنید، حتی اگر این توجیه ها غیر منطقی باشند. ما معمولا خودمان را سرزنش می کنیم: اگر من آن کار را می کردم حتما اینطور نمی شد، اگر اینقدر احمق و هالو نبودم این اتفاق نمی افتاد، ... و فکر می کنیم اگر بتوانیم ایراد را پیدا کنیم و برطرفش کنیم، خواهیم توانست از وقوع مجدد آن پیشگیری کنیم. بخشیدن ِ خود، نیاز به مهربان بودن با خود دارد و حتی با وجود ایرادهایی که دارید باید این مهارت را یاد بگیرید. شما همچنان ارزش های فوق العاده ای دارید و سزاوار این هستید که با شما به درستی رفتار شود. باید بدانید که رفتاری که فرد مقابل تان با شما داشته، انتخاب خود او بوده و شخصیت او را منعکس می کند، نه شخصیت شما را. ۲. او را ببخشید اگر ابتدا نتوانید کنترل وضعیت هیجانی خودتان را دوباره به دست بگیرید و به صلح و آرامشی درونی برسید، امکان ندارد بتوانید اعتماد از دست رفته به طرف مقابل را دوباره به دست بیاورید. بسیاری از افراد طرف مقابل را نمی بخشند زیرا نمی خواهند از او رفع اتهام کرده و او را بابت رفتار بدی که داشته محق بدانند. باید این را درک کنید که بخشیدن طرف مقابل، آزادی روحی و هیجانی خودتان است. ِ بخشیدن و به صلح رسیدن با چیزهایی که در گذشته روی داده زمانی راحت تر می شود که شما توجه و تمرکزتان را از حوادثی که اتفاق افتاده بردارید و در عوض سعی کنید از دید طرف مقابل تان به ماجرا نگاه کنید. در نظر گرفتن نگرش او می تواند به شما کمک کند حوادثی را که روی داده بفهمید و کمتر آنها را منتسب به خود کنید. اگر خودتان را غرق در خشم و نفرت دیدید، سعی کنید قدمی به عقب بردارید و ویژگی های خوبی را که در او می شناسید به یاد بیاورید و این را درک کنید که همه ی ما عیب هایی داریم و اشتباهاتی مرتکب می شویم. ۳. به خودتان اعتماد کنید اگر ابتدا به خودتان اعتماد نکنید، نمی توانید به فرد دیگری نیز اعتماد کنید. یکی از دلایلی که معمولا افراد می ترسند به کسی که به آنها خیانت کرده دوباره اعتماد کنند این است که تصور می کنند اگر دوباره این اتفاق بیفتد چطور. آنها از ویرانی مجدد روح و روان خود می ترسند، از سرشکستگی خجالت می کشند و از اینکه دوباره فریب بخورند هراس دارند و از عواقب اتفاق های بعدی بر عزت نفس خود احساس وحشت می کنند. این ترس می تواند تا حدی ناراحت کننده و ناخوشایند باشد که حاضرند به هر قیمتی از آن اجتناب کنند. و درست همین جاست که باید کاری کرد؛ به جای تمرکز روی ترس و پیش بینی ویرانی ها، باید بدانید هر اتفاقی که بیفتد چیزی از ارزش شما کم نشده و همچنان می توانید بدون آن فرد نیز زندگی خوبی داشته باشید. حتما شما هم مثل بسیاری از انسان های دیگر تا کنون موقعیت های دشواری در زندگی خود داشته اید و با چالش هایی روبرو شده اید، به خاطر بیاورید در آن شرایط چه چیزهایی روحیه تان را تقویت کرده و به شما نیروی مجدد داده است. برخی از افراد نیز از این می ترسند که توانایی ترک فرد مقابل را نداشته باشند و در واقع خود را خیلی ضعیف می پندارند. اگر پای خشونت و بدرفتاری فیزیکی یا لطمات روحی شدید در میان باشد، شما «باید» فرد مقابل تان را ترک کنید و درصورت نیاز از یک حرفه ای کمک بگیرید. اما اگر خشونتی در میان نباشد، در بسیاری از شرایط می توان با تقویت مهارت ها بر دشواری ها و چالش های یک رابطه پیروز شد و از آن فرار نکرد.

شما باید باور کنید که اگر زمان آن برسد که مجبور باشید جدایی را برگزینید حتما علائم آن را به وضوح خواهید دید و قادر خواهید بود این کار را انجام دهید و همچنان جایگاه خود را حفظ کنید. اگر می بینید پیدا کردن چنین نوع اعتمادی به خودتان برای تان سخت است، به یک مشاور حرفه ای مراجعه کنید تا به شما کمک کند قدرت هایی را که در خودتان نمی بینید کشف کنید. ۴. به او اعتماد کنید واقعیتی که در مورد اعتماد کردن به کس دیگری مطرح است این است که یقین و قطعیتی وجود ندارد. در اعتمادی که ما به دیگران می کنیم، ردی از ایمان وجود دارد، اما بعد از خیانت و بی وفایی دیدن، تمام کاری که می توانید انجام دهید، ارزیابی موقعیت و تخمین زدن رفتارهای احتمالی در آینده است؛ آیا او واقعا پشمیان است و عذر خواهی اش واقعی است و اصلاح شده؟ آیا در سایر زمینه ها نیز صادق و روراست است؟ آیا این شرایط بود که در اتفاق پیش آمده نقش داشت یا خیانتی که او به من کرد بازتابی از شخصیت کلی اوست؟ آیا قبلا هم کارهایی مشابه این کرده بود؟ این رابطه به طور کلی خوب است یا بد؟ جواب هایی که به سوال هایی اینچنینی می دهید، انتخابی پیش روی شما می گذارد که اشتباهات و عیوب طرف مقابل را بپذیرید و دوباره به او اعتماد کنید و قبول داشته باشید که او خواهد توانست رابطه را به خوبی پیش ببرد یا نه. هیچ تضمینی وجود ندارد و تنها زمان، مشخص خواهد کرد که آیا این فرد لیاقت اعتماد مجدد را داشته یا نه. اما اعتماد نکردن به دلیل ترس یا خشم، شما را از ارتباط روحی مجدد با آن فرد باز خواهد داشت و اجازه نخواهد داد رابطه ی شما در مسیر درستی به جلو حرکت کند. ارتباط داشتن با انسان های دیگر برای تندرستی و کیفیت زندگی ما ضروری است و بدون شرایط سخت و چالش برانگیز نخواهیم توانست از اوقات خوب و خوش لذت ببریم. کار کردن روی یک رابطه ی آسیب دیده به شما این فرصت را می دهد تا به عنوان یک انسان رشد کنید و شاید هم موفق شوید به معنای عمیق تری از رابطه دست پیدا کنید.

انتهای پیام/

همرسانی کنید:

طراحی و پیاده سازی توسط: بیدسان