به گزارش پایگاه اطلاع رسانی لنگرخبر، مشرق نوشت: «نازنین زاغری» است، بخش خبری 20:30 سیما، در گزارشی تفصیلی با عنوان «سرپل نفتی»، از هویت یک جاسوس دیگر با تابعیت انگلستان خبر داد که اهمیت او برای دولت ملکه بسی بیشتر از نازنین زاغری است: کمال فروغی ابری.

کمال فروغی، کسی بود که از سال 69 و بعد از بازگشت مجدد به ایران، با نفوذ در تشکیلات وزارت نفت جمهوری اسلامی، توانست اطلاعاتی حساس و ذی قیمت از تمامی اجزای صنعت نفت ما به دست بیاورد، و با ارتباطات عمیق و تنگاتنگی که با سرویس های خارجی، به ویژه عوامل اطلاعاتی سفارت بریتانیا در ایران داشت، این اطلاعات را به بیگانه انتقال دهد.بخشی از فعالیت های جاسوسی و خیانت های این شاه مهره ام آی6 در ایران، به این شرح است:

تهیه نقشه و حتی قراردادهای برخی از پالایشگاه ها و پتروشیمی ها نقشه های میدان ها نفت و گاز و خطوط گازی سراسر کشور و انتقال آن به گروهک تروریستی منافقین برای انجام عملیات خرابکاری میزان پیشرفت کارها در پروژه ها، میدان ها و چاه های اکتشاف رصد مداوم فعالیت ها، پروژه ها و قراردادهای وزارت و شرکت نفت تمامی اخبار و اطلاعات مرتبط با صنعت نفت جمهوری اسلامی ایران تهیه چارت همه قسمت های وزارت نفت جمهوری اسلامی ایران، شرکت نفت و گاز و شرکت های تابعه که حتی تعدادی از این چارت ها مربوط به تغییرات آینده شرکت نفت و پیش بینی این تغییرات بوده است.

گزارش «سرپل نفتی» در بین کسانی که به عنوان رابطین و وابستگان این جاسوس کهنه کار انگلیس مطرح شدند، نامی آشنا برای اهالی صنعت نفت و انرژی هم به چشم می خورد که ظاهرا کمال فروغی از دوستان و همکاران نزدیک او بوده است: فریدون فشارکی

فریدون فشارکی، فردی شناخته شده در عرصه نفت و گاز در عرصه بین الملل و موسس و رییس هیات مدیره یک شرکت مشاوره امور انرژِی به نام اف جی ای است. او مشاور بسیاری از سازمان های دولتی شرکت های غربی، به ویژه در امور انرژی آسیا و غرب آسیا است و البته روابط نزدیک و عمیقی با بسیاری از دست اندرکاران وزارت نفت جمهوری اسلامی دارد. او یکی از دوستان و مشاوران نزدیک ژنرال کابینه آقای روحانی، مهندس بیژن زنگنه، است و تا پیش از این سالی یک بار برای دیدار با مسوولان رده بالای وزرات نفت، از جمله شخص زنگنه، و سایر فعالان حوزه انرژی به ایران سفر می کرد.

فریدون فشارکی، متولد 1326 در اصفهان، نواده ملا محمدحسین فشارکی، از علمای به نام اصفهان در عصر قاجار، در سال 1336 به اتفاق خانواده به تهران مهاجرت کرد. او دیپلم خود را در 1344 از دبیرستان اندیشه تهران(کالج دون یونسکو) دریافت کرد و برای تحصیل به انگلستان رفت. در انگلستان در دانشگاه های بورنموث و کاونتری دوره کارشناسی اقتصاد را گذراند و مدرک ارشد خود را از دانشگاه ساسکس گرفت. فشارکی مدرک پی اچ دی خود را از دانشگاه ساری انگلستان دریافت کرد و یک دوره فلوشیپ را هم در مرکز مطالعات خاورمیانه دانشگاه هاروارد گذراند (گفتنی است که این مرکز، یکی از منابع اصلی سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا برای جذب و آموزش جاسوس و کارشناس مرتبط با حوزه غرب آسیاست).

بر مبنای برخی گزارش ها، او دوست و مشاور شاپور بختیار، آخرین نخست وزیرعصر پهلوی بوده است.

او مقارن با انقلاب اسلامی ایران، به مرکز ایست - وست پیوست و تا 2013، محقق ارشد این مرکز در حوزه انرژی بود. در 1989، فشارکی به عنوان عضو شورای روابط خارجی آمریکا در نیویورک انتخاب شد که یکی از مراکز اصلی تعیین سیاست خارجی در ایالات متحده است.

او از 1991 عضو هیات مشاور بین الملل هلدینگ جِی ایکس، بزرگ ترین شرکت نفتی ژاپن بوده است. در 1993، رییس انجمن بین الملی اقتصاد انرژی و در 1995 به عنوان عضو ارشد انجمن آمریکایی اقتصاد انرژی انتخاب شد. در 2008، وزارت انرژی آمریکا این شهروند آمریکایی را به عنوان عضو شورای ملی نفت آمریکا برگزیده شد که در 2016 عضویت او تمدید شد.

او در همان سال 2016، به واسطه خدماتی که به بخش انرژی ایالات متحده انجام داد، جایزه اَدلمن-فرانکل را از انجمن اقتصادانرژی آمریکا دریافت کرد.

اما ارتباط فشارکی با تشکیلات نفت و انرژی ایران به چه صورت بوده است؟

24 خرداد 93، سالن همایش های صداوسیما، میزبان نشستی تحت نام «همایش انرژی غرب آسیا» بود که چند ده تن از فعالان شاخص اقتصادی، به ویژه در حوزه نفت و گاز، در آن حاضر بودند. به گزارش نشریه «تجارت فردا» (شماره 91)، اکبر ترکان، جواد صالحی اصفهانی، عباس ملکی، نرسی قربان، علی شمس اردکانی، سیدمهدی حسینی، بنفشه کینوش، حامد قدوسی و بسیاری از دیگر صاحب نظران روابط بین الملل، اقتصاد و انرژی در این جلسه حضور داشتند.

بانی و دبیر این نشست، «عباس ملکی»، دیپلمات پیشین ایران و از فعالان شناخته شده حوزه انرژی در ایران و ایالات متحده بود. او که از قیمت گذاری نفت تا مشاوره به رئیس بانک جهانی را تجربه کرده، سالیان طولانی معاون و مشاور وزارت خارجه بوده و همزمان به پژوهش و تدریس در دانشگاه پرداخته است.

عباس ملکی در سال های حضورش در ایالات متحده(تحت عنوان پژوهشگر دانشگاه ام آی تی)، روابط قابل تاملی با گروه های موسوم به لابی ایرانیان آمریکایی تبار، به ویژه شورای ایرانیان آمریکایی به ریاست هوشنگ امیراحمدی برقرار کرد که جای بررسی مجزا دارد. اما مهمان ویژه این مراسم که ظاهرا بسیاری از حاضران برای شنیدن سخنانش به همایش آمده بودند، کسی جز فریدون فشارکی نبود.

فشارکی سخنان خود را در آن همایش چنین آغاز کرد:" من چند سال است سخنرانی فارسی نکرده ام و چند سالی هم هست که سخنرانی مجانی انجام نداده ام." اما این را که چه طور او به زعم خود منّتی بر سر مهمانان آن مراسم گذاشت و هم به فارسی و هم مجانی صحبت کرد، خودش چنین توضیح داد: «ما همه عضو گروهی هستیم به اسم FOA ، یعنی Friends of Abbas

عباس ملکی

منظور از عباس هم البته کسی نبود جز عباس ملکی، بانی و دبیر همایش، که ارتباطات او و فشارکی از همان سال های حضور هر دو در ایالات متحده و همکاری مشترک با عناصری چون هوشنگ امیراحمدی (فردی مرموز با ارتباطات به شدت مشکوک که متاسفانه در دوران دولت نهم و به واسطه اسفندیار رحیم مشایی پایش به ایران باز شد) کلید خورد. فشارکی از اولین اعضای هیات مدیره «شورای ایرانیان آمریکایی»، و دوست مشترک امیراحمدی و عباس ملکی است.

نام امیراحمدی در میان اعضای سابق هیات مدیره شورای ایرانیان آمریکایی

آن هایی که هم فشارکی و هم امیراحمدی را از سال ها قبل از حضور او در همایش انرژی غرب آسیا می شناختند، به یاد داشتند که او در سال 2006، در جلسه سخنرانی تشکیلات امیراحمدی در آمریکا، هم به فارسی و هم مجانی صحبت کرد. عنوان ان جلسه که در 28 جولای 2006 برگزار شد، «بحران انرژی هسته ای ایران» بود. متن سخنان فشارکی در آن جلسه در دسترس نیست، اما هوشنگ امیراحمدی، در سخنرانی خود، استراتژی اساسی پروژه نفوذ را به زبان بسیار ساده و صریح توضیح داد،

فشارکی در جلسه شورای ایرانی آمریکایی امیراحمدی (2006)

امری که از همان زمان سناریوی آن کلید خورد و جریان انحرافی به منفذی برای رخنه تبدیل شد. اما در سال های اخیر، آن چه که هوشنگ امیراحمدی، یازده سال پیش مطرح کرد، با شدت و تمرکز بیشتری در حال انجام است. به بخشی از سخنان دوست و همکار فریدون فشارکی در آن جلسه(با اندکی تغییر) توجه کنید:

هوشنگ امیراحمدی

"نگرانی خیلی از افراد در این جا آن است که در صورت رابطه با آمریکا، دیکتاتوری (لفظ امیراحمدی برای جمهوری اسلامی) ادامه پیدا خواهد کرد. حتی اگر دیکتاتوری ادامه پیدا کند، در نهایت به سمت دموکراسی (تسلیم به نظام سلطه) حرکت می کند و دیکتاتوری «آب می شود».

در تاریخ معاصر، کشوری نبود که بدون حضور آمریکا در آن، تحولات دمکراتیک در آن اتفاق افتاده باشد (او حکومت های کره جنوبی و آفریقای جنوبی را به عنوان نمونه خوب برای استحاله تدریجی جمهوری اسلامی معرفی می کند) این ها دیکتاتوری هایی بودند که (به واسطه حضور آمریکا در آن ها و رابطه با آمریکا ذوب شدند، بدون آن که سیستم آن ها از بین برود....تنها مشکل ما (اپوزیسیون) با دیکتاتوری ایران، مساله مذهب است.

رابطه با آمریکا، شرط لازم است برای گذار از دیکتاوری به دموکراسی و برای رسیدن به توسعه."

و البته همین امیراحمدی، که این چنین به صراحت منویات درونی خود را به زبان آورده بود، در ادوار گذشته چند بار برای ثبت نام در انتخابات ریاست جمهوری به ایران آمد و ثبت نام هم کرد!

اما فریدون فشارکی، این عضو شاخص جریان امیراحمدی در آمریکا، در همان همایش انرژی غرب آسیا، در بخشی از صحبت هایش، فروش گاز ایران را به ثمن بخس و به مفت تئوریزه کرد:

"صادر کردن گاز از ایران به اروپا منطق اقتصادی ندارد. عمل آن از لحاظ تکنیکی قابل انجام است ولی امروز در اروپا قیمت گاز زیر هفت دلار در هر میلیون BTU است. این چه منطقی است که خط لوله کشیده شود و این همه راه طولانی به اروپا برود و به این قیمت فروخته شود؟ ایران در فروش گاز به ترکیه بدعادت شده است و فکر می کند بقیه دنیا هم این پول را می دهد. کسی این قیمت 14 دلار در هر میلیونBTU را نمی دهد. ترک ها اولین موقعیتی که پیدا کنند، گاز ایران را با جای دیگر جایگزین می کنند."

و جالب و البته بسیار تلخ است که بدانید، همین منطق عجیب که از فروش گاز کشور به ترکیه با قیمت معقول ابراز ناراحتی می کند، در وزارت نفت دولت های یازدهم و دوازدهم هم خریدار داشت و عملی هم شد!

او در ادامه همین سخنان، در اشاره ای نه چندان پنهان، از بر هم خوردن قرارداد سراسر ضرر و خیانت بار کرسنت انتقاد کرد، با لحاظ این موضوع که او بارها در موقعیت های مختلف از قرارداد کرسنت و بانیان آن تمام قد دفاع کرده است:

"در دنیا اصطلاحی هست که می گویند نفت مثل نامزدبازی است و گاز مثل ازدواج. شما می توانید نفت را به یک کسی بفروشید و بعد که نظرتان عوض شد، به کس دیگری بفروشید. قراردادهای نفت، حداکثر یک ساله است و قرارداد طولانی مدت نداریم. ایران [در صادرات گاز] قراردادهای درازمدت امضا می کند و بعد که خوشش نیامد، به هم می زند. نمی شود این کار را کرد. وقتی قرارداد را امضا می کنید، باید خوب و بد را محترم بشمارید و جریمه اش را بدهید. الان قطر قراردادی برای فروش گاز به امارات به قیمت 3/1 دلار به مدت 25 سال امضا کرده است. همان زمانی که قرارداد کرسنت امضا شد، این قرارداد هم امضا شد. الان هم قطری ها می گویند اشتباه کردیم، ولی نمی گویند به هم می زنیم. یک بار که به هم بزنید، دیگر کسی از شما گاز نمی خرد. باید در دنیا برای خود اعتبار نگه دارید."

او سپس بار دیگر در انتهای سخنش، ضمن آن که صادرات ال ان جی را برای ایران ناممکن خواند، بر ارزان فروشی گاز به کشورهای همسایه، به عنوان تنها راه فروش این ثروت ملی تاکید کرد. فشارکی که از قضاء یکی از زمینه های اصلی فعالیت شرکت او و پسرش(شهریار معروف به شاشا)کار در زمینه بازار رو به ترقی ال ان جی(گاز مایع که حمل و نقل آن را به نقاط دیگر دنیا با کشتی میسر می کند)است، در این سخنرانی کشورمان را از ورود به این بازار نهی می کند و از سوی دیگر، نسخه حراج کردن ثروت ملی را پیش روی دست اندرکاران صنعت نفت و گاز ما می گذارد:

"اگر ایران این کار را نکند(فروش ارزان گاز)، من مطمئنم که ال ان جی از آمریکا وارد امارات متحده عربی و کویت خواهد شد. الان در منطقه خلیج فارس، دو واردکننده ال ان جی داریم: دوبی و کویت. اعداد در کویت بالاتر خواهد رفت و ابوظبی که جزو امارات متحده عربی است، مستقلاً از طریق فجیره ال ان جی وارد خواهد کرد. اگر گاز از ایران بیاید، برای هر دو طرف اقتصادی تر است. منتها ایران باید از نظر قیمت گذاری به صورت منطقی نگاه کند(یعنی مثل قرارداد کرسنت که مورد تایید فشارکی و همفکران اوست، دینامیت زیر ثروت ملی بگذاریم و به مفت بفروشیم)."

اما اثرات جاگیر شدن این نوع طرز فکر در مدیران نفتی ما چه گونه بوده است؟

در اوایل آبان سال جاری، نخستین قرارداد فروش گاز طبیعی مایع شده یا همان ال ان جی صادراتی، میان شرکت ملی نفت ایران و شرکت «ایفلینگ» نروژ منعقد شد.

مطابق با این قرارداد 20 ساله، قرار است روزانه 2.3 میلیون متر مکعب گاز از پارس جنوبی با قیمتی حدود 50% قیمت گاز صادراتی ایران به ترکیه به این شرکت نروژی تحویل داده شود.

رسانه ای شدن این قرارداد، سر و صدای زیادی در بین کارشناسان اقتصادی و نمایندگان مجلس برپا کرد. روزنامه کیهان در 2 آذر 96، چنین گزارش داد:

طرح سؤال از وزیر نفت درمورد فروش گاز به یک شرکت نروژی با قیمت نازل به هیئت رئیسه تقدیم شد و هیئت رئیسه نیز آن را برای بررسی بیشتر به کمیسیون انرژی ارجاع داد.

در خلاصه سؤال حسینعلی حاجی دلیگانی آمده است: چرا قرارداد فروش گاز طبیعی کشور را به ثمن بخس و برخلاف منافع ملی با شرکت IFLNG نروژ منعقد گردید؟

نماینده شاهین شهر در گفت وگو با فارس جزئیات بیشتری ارائه کرده و گفت: اخیرا وزارت نفت قرارداد فروش گاز طبیعی به نروژ را امضا کرده که در آن رعایت مصالح ملی صورت نگرفته است.

وی افزود:

"در این قرارداد که مدت آن نیز 20 سال است گاز طبیعی در هر متر مکعب بین 8 تا 12 سنت به طرف نروژی فروخته می شود و این در حالی است که طبق گفته وزیر نفت هزینه تمام شده تولید هر مترمکعب گاز طبیعی در داخل کشور 14 تا 15 سنت است. از سوی دیگر میزان فروش گاز طبیعی در این قرارداد به طرف نروژی بسیار کمتر از قرارداد فروش گاز به کشور ترکیه است."

این عضو کمیسیون برنامه بودجه و محاسبات مجلس اظهار داشت:

"بر اساس این قرارداد گاز طبیعی از پالایشگاه هفتم پارس جنوبی در اختیار کشتی هایی که تکنولوژی تبدیل گاز طبیعی به گاز LNG را دارند قرار می گیرد و پس از تبدیل به گاز مایع LNG برای فروش به بازارهای شرق آسیا منتقل می شود.

حاجی دلیگانی خاطرنشان کرد:

" این انتقال گاز LNG برای فروش به بازارهای شرق آسیا در حالی است که ما سهمی در فروش گاز LNG در بازارهای شرق آسیا نداریم و تنها هزینه گاز طبیعی خود را از نروژ دریافت می کنیم و درآمدهای حاصل از فروش گاز LNG در این قرارداد متعلق به کشور نروژ است .نکته جالب تر اینجاست که ما با وجود اینکه سهمی از فروش گازLNG در بازارهای شرق آسیا نداریم اما وزارت نفت متقبل شده تا هزینه حمل ونقل گاز مایع توسط کشتی ها به شرق آسیا را پرداخت کند."

عضو کمیسیون برنامه بودجه و محاسبات مجلس اظهار داشت: از سوی دیگر در این قرارداد خام فروشی صورت گرفته و گاز طبیعی بدون هیچ ارزش افزوده ای به طرف خارجی فروخته می شود.

نکته جالب و قابل تامل این که بیژن زنگنه در توجیه فروش گاز به نصف قیمت قرارداد با ترکیه به نروژ چنین گفت:

"اگر بخواهیم به قیمتی که به ترکیه گاز فروختیم در بقیه موارد عمل کنیم باید بنشینیم تا گازمان به فروش برسد. این درست مثل کسی است که چهار دختر داشته و یکی را پسر شاه به عقد خود درآورده، حالا اگر بخواهد برای سه دختر دیگر هم همین اتفاق بیافتد حتما دخترها بی شوهر باقی می مانند."

طنین صحبت های فریدون فشارکی در همایش فوق الذکر که"ایرانی ها به خاطر قرارداد با ترکیه، بدعادت شده اند" را کاملا می توان در این استدلال آقای وزیر دید.

شاید ذکر این نکته برای روشن کردن جنس نفوذ فشارکی بر صنعت نفت کشور خالی از لطف نباشد. پایگاه خبری «پیک نفت»، در 22 مهر 94، گزارشی با این عنوان منتشر کرد: «سخنران کلیدی کنفرانس نفت و نیرو/پروژه «نفوذ آمریکایی» از کلوپ نفت و نیرو آغاز می شود»

در این گزارش می خوانیم:

" با نگاهی به فهرست سخنرانان کلیدی کنفرانس نفت و نیرو در هفته آینده تهران نام فریدون فشارکی به عنوان رییس هیات مدیره شرکت FACT Energy خودنمایی  می کند و این در حالی است که کارنامه سوابق این فرد می تواند زنگ خطری برای کلید خوردن پروژه نفوذ آمریکایی در اقتصاد ایران باشد."

این گزارش سپس با ذکر سوابق اجمالی فشارکی و کارنامه او در خدمت به وزارت انرژی ایالات متحده، چنین ادامه می دهد:

"اگر نگاهی دقیقتر به روابط بنیانگذار شورای ایرانیان آمریکا با عوامل ضد انقلاب انداخته شود، ماهیت اصلی این شورا نیز چیزی غیر از نایاک و اهدافی جز ایجاد کودتای مخملی و جاسوسی در کشور را دنبال نمی کند، فریدون فشارکی در شورایAIC وظیفه خطیر تحلیل اقتصاد نفتی ایران و تهیه طرح های مربوط به آن را بر عهده دارد به همین دلیل این چهره اقتصادی یکی از میهمانان بلندپایه برنامه های اقتصادی شبکه تلویزیونی ضدانقلاب صدای آمریکاست.

 فشارکی در حال حاضر به جز فعالیت های مربوط به این شورا ،عضو تیم مشاوران وزیر انرژی ایالات متحده آمریکا است و همچنین رئیس هیئت مدیره شرکت FACTS Global Energy است.

حضور فریدون فشارکی در  جمع سخنرانان کلیدی کنگره نفت و نیرو  به دعوت کلوپی که همگی اعضای هیات مدیره آن از ارادتمندان ویژه وزیر نفت ایران هستند باعث تعجب شده است و این گمان را تقویت کرده است که پروژه نفوذ امریکایی که رهبری معظم انقلاب نیز در هفته ها و ماه های اخیر بارها نسبت به آن هشدار داده اند از طریق این کلوپ و با دعوت از چهره ای با این سابقه درخشان! استارت خورده است."

درباره باشگاه «نفت و نیرو»، که به نوعی به اتاق فکر پنهان وزارت نفت دولت روحانی تبدیل شده، بهتر است به این بخش از نامه چهار نماینده مجلس نهم (زاکانی، توکلی، نجابت، امیرآبادی) به حسن روحانی در 4 اسفند 94 دقت کنید:

"آیا اطلاع دارید که قراردادهای جدید نفتی توسط کدام شبکه و افراد فعال در فعالیتهای غیرشفاف اقتصادی کشور در حال پیگیری است؟ چرا مشروح مذاکرات قراردادهای نفتی و متن فارسی آنها را برای مردم منتشر نمی کنید؟ آیا می دانید این قراردادها برخلاف قانون اساسی و سیاست های کلان ابلاغی و قوانین موجود؛ ملت ایران را از سرمایه های خود محروم کرده و کشور را برای دهها سال وابسته می نماید؟ آیا آگاهی دارید که اطرافیان جنابعالی بویژه وزیر محترم نفت در تاسیس باشگاه نفت و نیرو بناست بعنوان قیّم مردم، مالک نفت و گاز کشور شده تا هرکس در آینده در دولت و مجلس بود تابع باندهای قدرت و ثروت شوند؟ نقش آقای سیروس ناصری را در این صورت قراردادهای تنظیمی که در گذشته متهم دریافت رشوه پانصد هزار دلاری در پرونده اورینتال کیش بوده و سال ها از ایران متواری بود را می دانید؟"

و آن چه که در این میان جلب نظر می کند این که، وقتی به پایگاه اینترنتی این باشگاه مراجعه می کنید، در بخش «درباره اعضاء»، هیچ داده ای وجود ندارد و این پیام داده می شود که «متاسفانه شما به این بخش دسترسی ندارید.»

اما فریدون فشارکی که این اندازه مشاوره ها و دیدگاه هایش در صنعت نفت و گاز ما نفوذ پیدا کرده، چند سال قبل، سندی ثبت شده از خط و ربط حقیقی خویش، و این که زیر کدام پرچم خدمت می کند، به جای گذاشت.

در 18 مرداد 91، فریدون فشارکی (به همراه بیژن کیان و مهرداد عمادی) مهمان سیامک دهقانپور در برنامه «افق» بخش فارسی صدای آمریکا شد تا درباره «تحریم های ایران؛ نقایص و راه های گریز» صحبت کند.

در همان ابتدای برنامه، مجری خطاب به فشارکی می گوید:

" شما این هفته دیدارهایی با مقامات وزارت خارجه و وزارت انرژی، در واقع مدیرکل وزارت انرژی، ایالات متحده داشتید. فردا هم درباره «تاثیر تحریم ها بر صنعت نفت و گاز ایران» در مرکز مطالعات راهبردی و بین المللی، که خودتان عضو هیات مدیره آن هستید، سخنرانی دارید."

در این برنامه، فریدون فشارکی، بخش هایی از گزارش تفصیلی خود را درباره تاثیر تحریم ها بر نفت و گاز ایران و نقایص تحریم ها از منظر راه های فرار ایران از تحریم، که بنا بود فردای آن روز در سخنرانی خود در مرکز مطالعات راهبردی و بین المللی ارایه دهد، مطرح می نماید.

به عبارت دیگر، در این برنامه به صراحت و روشنی معلوم شد که «فریدون فشارکی»، دوست آقای زنگنه و مشاور ارشد وزارت نفت جمهوری اسلامی، هم طرف مشورت اصلی وزارت خارجه و وزارت انرژی آمریکا در وضع تحریم های سنگین بر بخش نفت و گاز ما بوده، و هم گزارش تفصیلی خود را در این زمینه در اندیشکده های آمریکایی ارایه می داده است!

نمونه ای از اطلاعات تهیه شده در گزارش فشارکی به مقامات وزارت انرژی و وزارت خارجه آمریکا درباره آثار تحریم

امروز دیگر معلوم شده که قطعا یکی از منابع اصلی فشارکی در مشورت های تحریمی او به مقامات آمریکایی، همان دوست و همکار نزدیک او، کمال فروغی بوده است که تا اندرونی وزارت نفت ما نفوذ کرده بود و خدا می داند که فشارکی و اربابان او، چه اندازه منبع و مخبر و جاسوس در صنعت نفت ما دارند.

و همین جناب دکتر فریدون فشارکی، در 6 شهریور 92، بار دیگر حضوری ضبط شده در برنامه «افق» صدای آمریکا پیدا کرد تا به این سوال برنامه جواب دهد:«آیا وزیر نفت می تواند نفوذ سپاه را در بخش نفت و گاز کم کند؟»

او در جواب این سوال سیامک دهقانپور که «آیا بیژن زنگنه می خواهد یا می تواند در برابر نفوذ سپاه  بایستد؟» گفت:

" من فکر می کنم که ایشان سعی خواهد کرد که رشد و نفوذ جدیدی از طرف سپاه در کارهای جدید وزارت نفت انجام نگیرد و سعی کند قسمت هایی را که سپاه در آن است، بهره وری و کارایی بیشتری داشته باشند... در حال حاضر این قدر در صنعت نفت خرابکاری شده که آقای زنگنه با جمع کردن و تمیز کردنف می تواند یک مقدار زیادی این کارایی را بالا ببرد."

و البته به احتمال قوی، منظور از «خرابکاری» در تیم قبل از زنگنه در بیان فشارکی، بیرون راندن عوامل قرارداد فاجعه بار و ضدملی کرسنت در دوران وزارت نوذری و قاسمی از بدنه وزارت نفت و همچنین سپردن بخش های معطل مانده پارس جنوبی(در پی خروج ناجوانمردانه شرکت های غربی با شروع دتحریم ها) به قرارگاه خاتم سپاه بود.

فشارکی سپس در ادامه صحبت های خود، اصطلاحا یک «رپرتاژ آگهی» تمام عیار برای «دوست» خود، بیژن زنگنه ارایه می دهد و باز در قبال کرسنت از او دفاع می کند:

" آقای زنگنه به نظر من بهترین وزیر نفتی است که ایران داشته، چه قبل و چه بعد از انقلاب. ایشان مدیر قابلی است و هم امور فنی را خوب بلد است و هم امور اقتصادی و حرفه ای است....تغییرات خوبی داده و در حال برگرداندن مدیران خوبی است که سابقا بوده اند. آوردن آقایان قمصری، کاظم زاده اردبیلی، آقای ترکان و تعداد زیادی از مدیران قابلی که واقعا شناخته شده هستند و اهمیت بین المللی دارند. این ها در صنعت نفت تغییرات اساسی ایجاد خواهند کرد. یعنی یک نفر آدم متخصص در ایران نیست که به زنگنه ایراد بگیرد و این ایرادهایی هم که گرفته می شد، سیاسی بود و حرف های غلطی درباره نقش ایشان در کرسنت گفته شد که اصلا ربطی به ایشان ندارد."

فشارکی در بین مدیران به زعم او «خوبی» که زنگنه به وزارت نفت بازگردانده، به طور مشخص به حسین کاظم زاده اردبیلی اشاره می کند که از متهمان اصلی پرونده کرسنت است و در زمان وزارت نوذری مجبور به استعفاء شده و بعد در دوران زنگنه با سلام و صلوات به کرسی نمایندگی ایران در اپک منصوب شد. کاظم زاده یکی از مدیران دخیل در پرونده خیانت بار کرسنت بود که توسط زنگنه به کار برگشتند و از متهمان دیگر پرونده کرسنت می توان به سیدمهدی میرمعزی اشاره کرد که علاوه بر داشتن مقام در وزارتخانه تحت امر زنگنه، عضو هیات امنای باشگاه «نفت و نیرو» هم هست.

همرسانی کنید:

طراحی و پیاده سازی توسط: بیدسان