در حال بارگذاری... لطفا صبر کنید.

جان اضافه ای که پای یک قرارداد نفتی تلف شد

۱۴۰۰/۱۲/۲۹ ۰۸:۲۳ کد خبر: 154274
[ad_1]

توجه دو ابرقدرت شمالی عصر قاجار و پهلوی متوجه ایران شد. قدرت اول در شمال ایران و قدرت دوم در شمال اروپا، هر دو با چرب کردن سیبیل درباریان و دوستان وفادارشان، امتیازات نفتی بزرگی را از دربار ترک های قاجار و فارس های پهلوی گرفتند. حاجعلی رزم آرا جانش را برای تداوم منافع قراردادهای نفتی داد اما دکتر محمد مصدق و ملی گراهای وطن پرست در هم پیمانی با آیت الله کاشانی و مذهبی های ایران دوست، رشته های رزم آرا را پنبه کردند.

به گزارش ایسنا، ۲۹ اسفند ماه هفتاد و یکمین سالگرد ملی شدن صنعت نفت ایران در سال ۱۳۲۹ است.

لقمه ایران

سده دهم هجری شمسی آغاز دوره کشف ایران به دست بازرگانان انگلیسی و سیطره و اُطراق بیش از چهار قرنی دولت انگلستان در کنار امپراتوری روسیه تزاری، همسایه بی رحم شمالی، در پهنه ایران است.

دوران آشنایی امپراتوری انگلستان با ایران به عصر حکومت شاه طهماسب صفوی بر می گردد اما اعمال قدرت مستشاران و سیاستمداران حیله گر انگلیسی در دربار شاهان ایران تقریبا مصادف بود با آغازِ به قدرت رسیدن آغا محمدخان قاجار، بنیانگذار سلسله قاجار.

سلطه پادشاه مستبد روسیه تزاری نیز ریشه در دوره فتحعلی، دومین شاه قاجار دارد. روسیه در دو جنگ بزرگ که ۲۵ سال طول کشید، هزاران کیلومتر از خاک ایران را از وطن جدا و به خاک خود الحاق کرد.

دوره یک و نیم قرنی حکومت ترک های قاجار بر ایران، ماهِ عسل هر دو ابرقدرت بود. شیوه روسها و انگلیسی ها در این دوره بیش از ۱۴۰ ساله متکی بر خدعه و نیرنگ و در موارد متعدد گسیل کشتی های جنگی و جنگ افزارهای مدرن و قشون مجهز و بی رحم به آب های سرزمینی در شمال و جنوب و تحمیل نظرات و سیاست های استعماری به ترک های قاجار بود.

هر دو ابرقدرت که خود را مالک ایرانِ عصر قاجار می دانستند و به خوبی با روحیات، سلایق و نظرات عقب افتاده، سطحی و کودکانه شاهان و درباریان طماع قاجار آشنا بودند بدون قائل شدن کمترین ارزشی برای محمدعلی شاه قاجار در تاریخ ۸ شهریور ۱۲۸۶ در سن پترزبورگ قراردادی را تحت عنوان قرارداد ۱۹۰۷ امضا کردند و براساس این قرارداد ایران به دو پاره تقسیم شد.

آب ها و سرزمین شمالی در سیطره قشون نظامی روسیه و منطقه جنوبی تحت سلطه قشون نظامی و کشتی های جنگی انگلستان بود و هر دو کشور از مواهب منطقه میانی که دولت مرکزی در آن مستقر بود، بهره ها بردند.

لقمه چرب

ویلیام ناکس دارسی، تاجر سرشناس بریتانیایی در ۲۸ خرداد ۱۲۸۷ در منطقه ای در اطراف شهرستان شوشتر در استان خوزستان منطقه ای معروف به دره خرسان که بعدا به مسجدسلیمان تغییر نام داد، اولین چاه نفت ایران را حفر کرد و تا ۳۲ سال بعد امتیاز استخراج نفت و گاز از این چاه را از آنِ خود و دولت متبوعش، انگلستان کرد.

سِر جان کِدمن، رییس شرکت نفت انگلیس دولت وقت انگلستان ۲۵ سال بعد از کشف نفت توسط شهروند کشورش با قرارداد ۱۹۳۳ در ۱۱ دی ۱۳۱۲ وارد بازار نفت و گاز و زیرساخت های اقتصادی ایران شد و رضا شاه که خود را پدر ایران نوین می دانست تن به امضای این قرارداد انگلیسی داد. این قرارداد ۳۲ سال زمان به قرارداد دارسی که در سال ۱۳۴۰ پایان می یافت، اضافه می کرد.

۱۷ سال بعد دولت انگلستان در دوره سلطنت محمدرضا پهلوی با حمایت شاه و دربار و سیاست مداران در مُشتش درصدد برآمد با تدوین الحاقیه گس - گلشاییان و اضافه کردن آن به قرارداد ۱۹۳۳ در دولت حاجعلی رزم آرا درصدد تداوم و تثبیت بهره مندی از مواهب این امتیاز شیرین برآمد.

جان اضافه ای که پای یک قرارداد نفتی تلف شد
محمد ساعد مراغه ای نخست وزیر وقت

در آن طرف، دولت اتحاد جماهیر شوروی روسیه نیز دو قرن بعد از اشغال خاک ایران در منطقه قفقاز و آسیای میانه و ۳۵ سال بعد از کشف اولین چاه نفت ایران در منطقه مسجد سلیمان و در بحبوحه جنگ جهانی دوم در سال ۱۳۲۲ و در دولت محمد ساعد، بهره مندی از امتیاز چاههای نفت شمال ایران را از محمدرضای تازه بر تخت سلطنت نشسته، طلب کرد و با وجودی که اولین نخست وزیر شاهِ جوان واگذاری هرگونه امتیاز به دولتهای خارجی را موکول به پایان جنگ جهانی دوم کرد اما امپراتوری روسیه گوشش بدهکار نبود و کار خودش را کرد و امتیاز بهره مندی از مواهب چاههای نفت و گاز ایران در دریای خزر را قبضه کرد.

جان اضافه ای که پای یک قرارداد نفتی تلف شد
دکتر محمد مصدق نماینده دوره چهاردهم مجلس شورای ملی

تدبیر مصدق

با اخراج رضا شاه از ایران در شهریور ۱۳۲۰ و نشستن شاهِ جوان بر صندلی قدرت، دربار محمدرضا از سال ۱۳۲۲ و در بحبوحه جنگ جهانی دوم به محل چانه زنی نمایندگان روسیه، آمریکا و انگلیس برای کسب امتیاز نفت شمال تبدیل شد. نخست وزیر شدن محمد ساعد مراغه ای ملقب به ساعدالوزراء در زمستان ۱۳۲۲ پیام روشنی برای روس ها داشت و آنان را برای گرفتن امتیاز استخراج و بهره برداری از چاههای نفت و گاز دریای خزر، مصمم تر کرد.

در مقابل، مخالفان اعطای امتیازات نفتی به دول بیگانه در مجلس شورای ملی و بالا گرفتن انتقادات برخی سیاستمداران وطن پرست به شاه و نخست وزیر موجب افزایش فشارهای سیاسی به دولت ساعد شد. سید داود طوسی، نماینده مردم بجنورد در مجلس جزو اولین نمایندگان مجلس شورای ملی بود که نخست وزیر را به صحن علنی مجلس کشاند و از او سوال کرد.

این روند در مجلس ادامه داشت تا اینکه با شدت گرفتن رفت و آمد نمایندگان دولت های خارجی به دفتر نخست وزیر، سقوط کابینه ساعدالوزراء در آبان ۱۳۲۳ قطعی شد. با سقوط کابینه محمد ساعد، نمایندگان فراکسیون اکثریت مجلس پیشنهاد نخست وزیر شدن را به دکتر محمد مصدق، همکارشان در مجلس چهاردهم دادند اما او قبول این مسوولیت را مشروط به تصویب قانونی در مجلس کرد مبنی بر اینکه «اگر به هر دلیل نتواند دوره نخست وزیری را تا قبل از پایان عمر این مجلس حفظ کند، بتواند به مجلس برگردد و به شغل نمایندگی اش ادامه دهد» اما همکارانش در مجلس شرط او را نپذیرفتند.

با مخالفت مجلس شورای ملی با شرط دکتر مصدق، محمدرضا شاه، مرتضی قلی بیات ملقب به سهام السلطان، خواهرزاده دکتر مصدق را به عنوان نخست وزیر منتخب به مجلس معرفی کرد. فراکسیون اکثریت مجلس چهاردهم به دکتر مصدق اختیار داد تا اگر شرطی برای رای اعتماد مجلس به کابینه سهام السطان دارد، مطرح کند. او هم شرط رأی اعتماد مجلس به دولت مرتضی قلی بیات را «ممنوع شدن هر نوع قرارداد اعطای امتیاز نفت به هر دولت یا شرکت خارجی تعیین کرد» البته این شرط در قالب طرحی دو فوریتی به مجلس شورای ملی ارائه شد که با موافقت اکثریت مجلس به تصویب رسید.

جریانی که به ملی شدن نفت انجامید از همین جا سرچشمه گرفت.

نفت ملی

ایده طرحی که مصدق مطرح کرد و به تصویب رساند متعلق به غلام حسین رحیمیان، نماینده مردم قوچان در مجلس شورای ملی بود. مصدق این مسئله را بعدها اعلام کرد.

ماجرا از این قرار بود که رحیمیان در خلال مخالفتش در جلسه رأی اعتماد به کابینه مرتضی قلی بیات که در تاریخ ۱۲ آذر ۱۳۲۳ برگزار شد، پیشنهاد لغو امتیاز نفت جنوب از ویلیام ناکس دارسی را مطرح کرد اما برای به جریان افتادن رسمی طرحش در صحن علنی مجلس به امضای ۱۴ نماینده نیاز داشت.

رحیمیان پس از پایین آمدن از پشت تریبون، طرحش را مکتوب کرد و برای امضای اولین نماینده کنار صندلی دکتر محمد مصدق رفت اما مصدق از امضای طرحش امتناع کرد و سایر نمایندگان مجلس هم در تبعیت از او طرح رحیمیان را امضاء نکردند.

نماینده مردم قوچان در مجلس شورای ملی بعدها در کتاب عملیات چکمه، خاطره آن روز را این طور نوشت: «روزی که طرح را در مجلس خواندم، رو کردم به مصدق و گفتم آقا شما که طرح مفید دیروز را که راجع به عدم اعطای هر گونه امتیاز به خارجی ها پیشنهاد کردید و تصویب شد، اکنون باید اولین کسی باشید که این طرح را امضاء می کنید. این را گفتم و از پشت تریبون پایین آمدم و یک سره رفتم کنار مصدق و طرح را پیش روی او گرفتم که آن را امضاء کند.

مصدق در جوابم گفت: «من این طرح را امضاء نمی کنم اما خواهش می کنم فردا بیا به خانه من تا در این باره با هم گفت وگو کنیم.» من حرفی نزدم و فردای آن روز رفتم به خانه مصدق. همین که من را دید از جایش پرید و صورت من را بوسید و گفت: «تو دیروز کار شجاعانه و وطن پرستانه کردی آفرین.» گفتم پس چرا شما کار من را تایید نکردید؟ مصدق گفت: «جان کلام همین جاست. تو که دیروز کار میهن پرستانه ای کردی حالا باید با یک کار میهنی دیگر آن را تکمیل کنی» گفتم چکار کنم؟ گفت: «اصرار در بردن این طرح به جلسه علنی مجلس نداشته باشی.»

با تحیر پرسیدم چرا؟ گفت: «اگر تو دیدی که دیروز مجلس طرح پیشنهادی من را با فوریت تصویب کرد، برای آن بود که طرح من در عین حالی که به روس ها یا دولت های دیگر لطمه می زند و دست آنها را از نفت ایران کوتاه می کند، به منافع انگلیسی ها زیانی نمی رساند چون آنها امتیاز خودشان را داشتند و خوشحال هم می شدند که رقیب از سر راه برداشته شده است و به همین خاطر، کلیه نمایندگان طرفدار انگلیس طرح من را صمیمانه پذیرفتند و به آن رای موافقت دادند. ولی طرحی که تو آورده ای با طرح من خیلی فرق دارد. تو مستقیما دست رد بر سینه انگلیس گذاشته ای و محال است که نمایندگان انگلیسی مجلس که متأسفانه عده شان هم زیاد است، بگذارند طرح تو به تصویب برسد.»

بعد گفت: «حالا فهمیدی من چرا دیروز از امضای طرح تو خودداری کردم؟» سخنان مصدق به دلم نشست و قلبا آنها را تایید کردم.»

جان اضافه ای که پای یک قرارداد نفتی تلف شد
آیت الله کاشانی - دکتر مصدق

خروش مصدق

دکتر محمد مصدق برای کوتاه کردن دست روس ها از چاههای نفت دریای خزر با زیرکی خاصی در هفتاد و نهمین نشستِ مجلس چهاردهم، قبل از مخالفت غلام حسین رحیمیان توانست رای موافق مجلس را برای طرح دو فوریتی «منع دولت از مذاکره در مورد امتیاز نفت به نیروهای خارجی در ایران» را بگیرد.

پیروزی مصدق در این منازعه و ترس حکومت از تعمیم این طرح به قراردادهای نفتی ایران با شرکت نفت انگلستان موجب شد با وجود رای بالای دکتر محمد مصدق و آیت الله سیدابوالقاسم کاشانی در رقابت های انتخاباتی مجلس پانزدهم در سال ۱۳۲۶ به دلیل مخالفت محمدرضا شاه و احمد قوام السلطنه، نخست وزیر وقت ایران از ورود او به این مجلس جلوگیری شد. مصدق به تلاش برای ورود به مجلس شانزدهم ادامه داد و با وجود تلاشها و فشارهای شاه و دربار، این بار موفق شد در دور دوم انتخابات وارد مجلس شود.

او در این مجلس به همراه آیت الله سیدابوالقاسم کاشانی طرح ملی شدن صنعت نفت کشور را به جریان انداخت و توانست با همکاری و همراهی جمعیت فداییان اسلام به رهبری حجت الاسلام والمسلمین سیدمجتبی میرلوحی معروف به نواب صفوی حاجعلی رزم آرا نخست وزیر وقتِ حامی قرارداد ۱۹۳۳ و قرارداد گس-گلشاییان را به تصویب اکثریت مجلس برساند.

با گشایش مجلس شانزدهم در بهمن ۱۳۲۸، دکتر مصدق به مجلس رفت و در رأس فراکسیون جبهه ملی که قبل از گشایش این مجلس تشکیل شد، قرار گرفت. کمیسیون نفت این مجلس با عضویت ۱۵ نفره به ریاست محمد مصدق تشکیل شد اما او به دلیل بیماری و پرهیز دکترش نمی توانست به صورت مرتب در جلسات کمیسیون انرژی حضور پیدا کند به همین دلیل از ادامه کار مأیوس بود.

خواب مصدق

دکترش به او تأکید کرده بود که حتما باید دو ماه نه استرس داشته باشد و نه حرکت کند و حرف بزند. او یک ماه بعد از این توصیه در خواب دید: «شخصی نورانی در خواب به من گفت، دکتر مصدق برو و زنجیرهایی که به پای ملت ایران بسته اند پاره کن. این خواب سبب شد که مثل همیشه من به حفظ جان خود کوچک ترین اهمیتی ندهم و دو ماه تمام نشده در کمیسیون حاضر شوم و وقتی که به اتفاق آراء، ملی شدن صنعت نفت از کمیسیون گذشت، قبول کردم که حرف آن شخص نورانی، غیر از الهام چیز دیگری نبود.»

جان اضافه ای که پای یک قرارداد نفتی تلف شد
دکتر محمد مصدق - آیت الله سیدابوالقاسم کاشانی

مشروح ماجرا

طرح ملی شدن صنعت نفت ایران در ۱۷ اسفند ۱۳۲۹ به امضای همه اعضای کمیسیون نفت مجلس شانزدهم رسید. این کمیسیون در اول تیر ۱۳۲۹ برای رسیدگی به لایحه نفت معروف به لایحه گس-گلشاییان تشکیل شد.

همین کمیسیون پیشنهاد ملی شدن صنعت نفت را ۲۴ اسفند به مجلس داد و با تلاش دکتر مصدق و اعضای فراکسیون اقلیت مجلس در جلسه علنی مورخ ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ به تصویب رساند.

طرح ملی شدن صنعت نفت ایران دو بار در مجلس شانزدهم مطرح شد. بار اول به دلیل مخالفت سرسختانه حاجعلی رزم آرا که از تیر ۱۳۲۹ به نخست وزیری رسید در مجلس رد شد اما بار دوم پس از ترور او توسط محمد بخارایی از اعضای جمعیت فداییان اسلام به تصویب رسید.

 به این شرح بود: به نام سعادت ملت ایران و به منظور کمک به تأمین صلح جهانی، امضا کنندگان زیر پیشنهاد می نماییم که صنعت نفت در مناطق کشور بدون استثناء ملی اعلام شود، یعنی عملیات اکتشاف، استخراج و بهره برداری در دست ملت ایران قرار گیرد.

رد اولیه این طرح در مجلس اتفاقات و تنش های اجتماعی دامنه داری را در تهران و اطراف ساختمان مجلس شورای ملی در میدان بهارستان به دنبال آورد. با حمایت و پشتیبانی آیت الله کاشانی و حجت الاسلام سیدمجتبی نواب صوفی صدها هزار نفر از مردم تهران و دانشجویان دانشگاه تهران در تظاهراتی ضد استعماری بر علیه شرکت نفت انگلیس و ایران و دولت رزم آرا در خیابان های منتهی به ساختمان مجلس و میدان بهارستان تجمع کردند و با سر دادن شعار «نفت ایران باید ملی شود» خواستار استعفای نخست وزیر شدند اما رزم آرا بی اهمیت به اعتراض معترضان خشمگین همچنان به حمایت هایش از شرکت نفت ایران و انگلیس ادامه داد و تنفر عمومی بر علیه خودش را تشدید کرد.

رزم آرا با حضور در جلسات کمیسیون نفت و صحن علنی مجلس شورای ملی از ادامه اجرای قرارداد ۱۹۳۳ و الحاق لایحه گس -گلشاییان به قرارداد مذکور حمایت کرد.

او معتقد بود «ایرانی ها توان فنی و مهندسی اداره صنعت نفت کشور را ندارند.» به همین دلیل از نمایندگان مجلس شانزدهم خواست «به افزایش سهم ایران از سود حاصل به ۵۰ درصد رضایت دهند.»

نخست وزیر وقت در عین حال در یکی از جلسات مجلس شورای ملی در سخنان تندی خطاب به نمایندگان مجلس گفت: «ما ایرانی ها یک لولهنگ – آفتابه گلی - هم نمی توانیم بسازیم. چه طور می خواهید نفت را ملی کنید؟ بگذارید نفت دست انگلیسی ها باشد. هر چه می گویند گوش کنید. این چه کاری است که شما می کنید؟»

وی در همین مجلس در واکنش به مخالفت نیروهای ملی و مذهبی به سرکردگی دکتر مصدق و آیت الله کاشانی هم گفت: «مسجد را بر سر آیت الله کاشانی و مجلس را بر سر اقلیت ها خراب می کنم.»

چهارم آذر ۱۳۲۹ کمیسیون تخصصی نفت مجلس شورای ملی قرارداد الحاقی گس-گلشاییان به قرارداد ۱۹۳۳ را خلاف منافع ملت تشخیص داد و رد کرد.

جان اضافه ای که پای یک قرارداد نفتی تلف شد
مجلس وعض حجت الاسلام سیدمجتبی نواب صفوی

ورود فداییان اسلام

در پی بالا گرفتن مخالفت نمایندگان مجلس با درخواست رزم آرا برای تصویب لایحه الحاقی گس-گلشاییان، جمعیت فداییان اسلام با توافق با آیت الله کاشانی و دکتر محمد مصدق و صدور فتوای مهدورالدم بودن رزم آرا توسط آیت الله، طرح ترور نخست وزیر را تمرین و به دست خلیل طهماسبی اجرا کرد.

حاج مهدی عراقی در کتاب «ناگفته ها» از تشکیل جلسه ای با حضور نواب صفوی رهبر فدائیان و تمامی اعضای شورای مرکزی جبهه ملی به جز دکتر محمد مصدق که در بستر بیماری بود، سخن گفت.

به گفته عراقی دکتر سیدحسین فاطمی، سیدمحمود نریمان، عبدالقدیر آزاد، دکتر مظفر بقایی، سیدابوالحسن حائری زاده، سیدحسین مکی، دکتر کریم سنجابی و دکتر سیدعلی شایگان از افراد حاضر در این نشست بودند. این جلسه که حجت الاسلام نواب هم در آن حضور داشت به بررسی وضعیت کشور پرداخت و در آخر تنها مانع ملی شدن صنعت نفت کشور را حاجعلی رزم آرا، نخست وزیر اعلام کرد و تصمیم به حذف فیزیکی او گرفته شد.

عراقی در این کتاب نوشت: «سید گفت تنها سد راه حرکت ما یا سد راه اجرای این برنامه ها، وجود آخرین تیر ترکش انگلستان، یعنی رزم آرا است. اگر رزم آرا از سر راه برداشته بشود ما به پیروزی نزدیک هستیم. چه بسا پیروزی را در دو قدمی خودمان می بینیم و به یاری خدا این کارها را انجام خواهیم داد.

در همین جلسه نواب صفوی چهار شرط را برای همکاری با جبهه ملی و حذف رزم آرا مطرح کرد.

اول محاکمه و مجازات کسانی که در جنایات دوره رضاخان مانند واقعه مسجد گوهرشاد، شهادت مدرس، قتل عام روحانیون دخالت داشته و هنوز در قید حیات بودند.

دوم تلاش برای برقراری فرهنگ اسلامی در کشور.

سوم محاکمه و مجازات خوانین ظالم که کمترین اعتنایی به حقوق مردم نداشتند و

چهارم برقراری عدالت اجتماعی در جامعه.

اعضای حاضر در جلسه همه شروط را پذیرفتند و چون دکتر مصدق متعهد شده بود که تصمیمات جلسه برای او هم لازم الاجرا باشد، نظر این جلسه را پذیرفت.»

ساعت ۱۰:۳۰ صبح ۱۶ اسفند ۱۳۲۹ حاجعلی رزم آرا برای رفتن به مجلس ترحیم آیت الله فیضی قمی از بزرگان حوزه علمیه قم، حین ورود به مسجد سلطانی در داخل بازار بزرگ تهران هدف سه گلوله از ناحیه پیشانی، کتف و سینه قرار گرفت و به قتل رسید.

خلیل طهماسبی در همان روزِ سوءقصد، دستگیر شد و به مدت شش ماه تا تاریخ ۱۶ مرداد ۱۳۳۱ که شانزدهمین دوره مجلس شورای ملی با طرح درخواست آزادی حجت الاسلام و المسلمین سیدشمس الدین قنات آبادی از نمایندگان نزدیک به آیت الله کاشانی موافقت کرد، در زندان محمدرضا شاه محصور ماند.

نماینده مردم تهران در ماده واحده ای که با قید سه فوریت مطرح کرد، پیشنهاد داد: «چون خیانت حاجعلی رزم آرا بر ملت ایران ثابت گردیده هرگاه قاتل او استاد خلیل طهماسبی باشد به موجب این قانون مورد عفو قرار می گیرد و آزاد می شود.»

دکتر محمد مصدق هم در خاطراتش نوشت: «قاتل رزم آرا هر کس بود، رفع زحمت از اعلی حضرت کرد.»

«نبرد ملت» ارگان فداییان اسلام نیز احساس غرور و ظفرمند حاکم بر این تشکیلات را با تیتر درشت در صفحه اول خود منعکس کرد: «رزم‏آرا‏ به جهنم رفت، جنایتکاران دیگر هم به زودی به دنبال او رهسپار خواهند شد.»

۱۳ روز بعد از مرگ رزم آرا نمایندگان موافق طرح ملی شدن صنعت ایران بار دیگر طرح دکتر محمد مصدق را در تاریخ ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ به جریان انداختند و با اکثریت قاطع تصویب کردند.

منابع:

خاطرات و تالمات ص۳۶۱

خسروشاهی، فدائیان اسلام: تاریخ، عملکرد، اندیشه، ص۳۲-۳۳

زندگی و مبارزه نواب صفوی، هادی خسروشاهی، اطلاعات، ۱۳۸۶

روحانی، فؤاد، تاریخ ملی شدن صنعت نفت ایران، ص۱۰۸ و ۱۲۰

نجاتی، غلام رضا، جنبش ملی شدن صنعت نفت و کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۳، ص ۱۱۷

مشروح مذاکرات مجلس ملی، دوره چهاردهم، جلسه هفتاد و نهم، سه شنبه ۷ آذر ۱۳۲۳

غلامرضا نجاتی، مصدق: سال های مبارزه و مقاومت، تهران، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، ۱۳۷۷

مشروح مذاکرات مجلس ملی، دوره ‏شانزدهم، جلسه صد و چهل و پنجم، یکشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۳۰

گروهی از هواداران نهضت اسلامی ایران در اروپا، روحانیت و نهضت ملی شدن صنعت نفت، سند ۸، صص ۵۴-۵۵

روحانیت و اسرار فاش نشده از نهضت ملی شدن صنعت نفت، به کوشش: گروهی از هواداران نهضت اسلامی ایران در اروپا، قم، دارالفکر، ۱۳۵۸

انتهای پیام


[ad_2]
منبع

طراحی و پیاده سازی توسط: بیدسان