«غنای با مال» یا «غنای از مال»

۱۳۹۲/۰۷/۲۰ ۰۵:۳۶ چاپ کد خبر: 2561

معلوم می شود منشأ هرسه موردی که آقا فرمودند جهل و نفهمی و بی شعوری است. کسی که دنبال پول می رود تا خودش را بی نیاز کند، بی شعور است. کسی که حسد می ورزد، بی شعور است. عقلش کم دارد. کسی که ضربه به دینش می زند، آن هم از نظر عقلی کم دارد.

معلوم می شود منشأ هرسه موردی که آقا فرمودند جهل و نفهمی و بی شعوری است. کسی که دنبال پول می رود تا خودش را بی نیاز کند، بی شعور است. کسی که حسد می ورزد، بی شعور است. عقلش کم دارد. کسی که ضربه به دینش می زند، آن هم از نظر عقلی کم دارد.
 
 
روی عن موسی بن جعفر (علیهماالسلام) قال:
 
 
«مَنْ اَرَادَ الْغِنَى بِلَا مَالٍ وَ رَاحَةَ الْقَلْبِ مِنَ الْحَسَدِ وَ السَّلَامَةَ فِی الدِّینِ فَلْیَتَضَرَّعْ إِلَى اللَّهِ فِی مَسْاَلَتِهِ بِاَنْ یُکْمِلَ عَقْلَهُ.»
 
 
روایتی از موسی بن جعفر (صلوات الله علیه) منقول است که حضرت فرمودند:
 
 
هرکس بخواهد غنی شود امّا بدون مال. در باب غنا این طور است که دو نوع غنا داریم: یک: غنای بالمال، دو: غنای عن المال.که در مورد دومی اینجا جایش نیست و آنچه مردم دنبالش هستند، غنای بالمال است. یعنی چه؟ یعنی می خواهند با پول، برای خودشان آرامش روانی درست کنند. خیال می کنند پول هرچه افزوده شود، آرامش روانی برایشان پیدا می شود و حال اینکه اشتباه می کنند. اتّفاقاً یک غنای عن المال داریم، یعنی روح، احساس بی نیازی می کند. چون غنا، بی نیازی است. مردم دنبال این هستند که با پول خودشان را بی نیاز کنند و حال این که اشتباه می کنند. بی نیازی امر روانی است.
 
 
در غنای عن المال انسان از نظر روانی احساس می کند که پول احتیاج ندارد. امّا در غنای بالمال انسان خیال می کند هرچه پولش زیادتر شود، این احساس درونش پیدا می شود که دیگر احتیاج به پول ندارم، خیال می کند که هر چه بیشتر پول روی هم بگذارد، بیشتر احساس بی نیازی می کند.
 
 
حضرت می فرمایند: اوّل؛ اگر کسی بخواهد احساس بی نیازی کند، امّا نه بر اثر مال؛ دوم؛ «وَ رَاحَةَ الْقَلْبِ مِنَ الْحَسَدِ» و دلش از بیماری کشنده حسد آسوده گردد، چون حسد یکی از بیماریهای روانی است و همین آدم را بی چاره می کند و حسد انسان را رنج می دهد و او را تا سرحدّ مرگ می برد. سوم: «وَ السَّلَامَةَ فِی الدِّینِ»، واگر کسی بخواهد دینش را هم حفظ کند و سالم بماند؛ این را خوب دقّت کنید که روایت سه مورد را می گوید که: غنای بدون پول، راحتی دل از بیماری کشنده حسد، سلامت در دین.
 
 
اگر کسی این سه را می خواهد ، «فَلْیَتَضَرَّعْ إِلَى اللَّهِ فِی مَسْاَلَتِهِ بِاَنْ یُکْمِلَ عَقْلَهُ»، باید در خواسته ای که از خدا دارد تضّرع کند، نه فقط دعا کند، بلکه تضرّع کند چون تضرّع بالاتر از دعا است. تضرع یعنی خواسته ای که همراه با سوز و ناله و سوزش دل باشد. لذا می گویند: تضرّع همیشه را با زاری همراه است. «فَلْیَتَضَرَّعْ إِلَى اللَّهِ فِی مَسْاَلَتِهِ»، در خواسته اش تضرّع کند، چه بخواهد در سؤالش؟ «بِاَنْ یُکْمِلَ عَقْلَهُ»، از خدا بخواهد به او عقل بدهد. می فهمی یعنی چه؟ بخواهد خدا عقلش را کامل کند. معلوم می شود منشأ هر سه موردی که آقا فرمودند جهل و نفهمی و بی شعوری است. کسی که دنبال پول می رود تا خودش را بی نیاز کند، بی شعور است. کسی که حسد می ورزد، بی شعور است. عقلش کم دارد. کسی که ضربه به دینش می زند، آن هم از نظر عقلی کم دارد.
 
 
دین ما دین شعور است. هرچه سطح شعور بالاتر برود، از نظر دینی و همة این جهات، این ها هم همه بالا می روند. حتّی در بهشت، مقامات بهشتی بر محور عقل و شعور است. هرچه معرفت و شعور بالاتر ، درجه اش در بهشت بالاتر. در روایتی است که: ارزش یک رکعت نماز آدم با معرفت پیش خدا بیشتر است از هزار رکعت نماز انسان بی معرفت دارد.
 
بحار الانوار ج ۱ ص ۱۳۹
 
یکشنبه ۱۷ اردیبهشت ۹۱ – ۱۴ جمادی الثانی ۱۴۳۳
 

 

 

 

همرسانی کنید:

طراحی و پیاده سازی توسط: بیدسان