شیخ عباس قمی و آغوش امیرالمؤمنین(ع)

۱۳۹۳/۰۴/۲۸ ۰۹:۳۸ چاپ کد خبر: 7219
پدرم حاج میرزا محسن محدث زاده نقل می کردند که مرحوم پدرشان وقتی به حرم امیرالمؤمنین(ع) مشرف می شدند بالای سر ایشان نمی رفتند یکی به دلیل وجود نازنین خود امیرالمؤمنین(ع) و دیگری به این دلیل که معتقد بودند که سر آقا امام حسین(ع) بالای سر امام علی(ع) دفن است.
 به گزارش لنگرنیوز ، حجت الاسلام والمسلمین محدث زاده، نوه آقا شیخ عباس قمی در برنامه ضیافت شبکه قرآن و معارف سیما اظهار داشت: این سعادت بزرگی برای ایشان است که در ایام عزاداری امیرالمؤمنین(ع) درباره شان صحبت می کنیم، زیرا آقاشیخ عباس قمی علاقه و ارادت خاصی به امیرالمؤمنین(ع) و حضرت زهرا(س) داشتند.

وی ادامه داد: پدرم حاج میرزا محسن محدث زاده نقل می کردند که مرحوم پدرشان وقتی به حرم امیرالمؤمنین(ع) مشرف می شدند بالای سر ایشان نمی رفتند یکی به دلیل وجود نازنین خود امیرالمؤمنین(ع) و دیگری به این دلیل که معتقد بودند که سر آقا امام حسین(ع) بالای سر امام علی(ع) دفن است.

وی بیان داشت: یک بار پدرم نقل می کردند و خودم نیز از علمای بزرگ شنیدم که یکی از دوستان و آشنایان آقا شیخ عباس قمی روز تشییع جنازه ایشان مطلع نشده بود که ایشان فوت کرده اند و تشییع جنازه شان است این فرد در عالم خواب می بیند که آشیخ از دنیا رفته اند و جنازه ایشان را در ایوان امیرالمؤمنین(ع) گذاشته اند.

نوه آقا شیخ عباس قمی اضافه کرد: آن موقع مرسوم بود که اول اذن دخول می خواندند و بعد امین الله، آن فرد می بیند که در خواب نیز همین کار را می کنند اما وقتی اذن دخول می خوانند جنازه آقا شیخ بلند می شود و می رود آستانه مقدس را می بوسد و دوباره بازمی گردد، و بعد در همان عالم رؤیا می بیند که امیرالمؤمنین(ع) بالای ضریح قرار دارند و آقا شیخ را در آغوش می گیرند.

نوه آقا شیخ عباس قمی اظهار داشت: آقا شیخ روزهای قبل از فوتشان به اتاقی می رفتند که پنجره اش به سوی گنبد امیرالمؤمنین(ع) باز می شد ایشان مدام امام علی(ع) را صدا می زدند و می گفتند یا امیرالمؤمنین در این لحظات آخر تنهایم نگذار، شب قبل از فوتشان نیز نماز مغرب و عشا را می خوانند و مرتب اسم حضرات معصومین(ع) را می بردند و به نام امام علی(ع) که می رسیدند عرض ارادت خاصی می کردند.

وی تأکید کرد: یکی از مهم ترین امتیازاتی که ایشان داشت و باعث شد تا به این درجه معنوی برسد بحث اخلاص ایشان بود یک بار ایشان در مشهد که بوده اند نماز ظهر را که در مسجد گوهرشاد می خوانند جمعیت زیادی پشت سر ایشان جمع می شود به طوری که جمعیت تا حیات نیز می رسد نماز ظهرشان که تمام می شود به اطرافیان می گویند که من نمی توانم نماز عصر را بخوانم و می روند.

حجت الاسلام محدث زاده اظهار داشت: فردای آن روز نیز آ شیخ عباس برای نماز نمی آیند روز بعد نیز همچنین دوستان نگران می شوند و به در منزل ایشان می روند و علت را می پرسند ایشان می گوید آن روز موقع رکوع صدایی شنیدم که گفت ان الله مع الصابرین و انگار لحظه ای چیزی در دلم خطور کرد، در حقیقت به گفته یکی از بزرگان آقا شیخ برای لحظه ای در دلش هوای نفس را احساس کرده و دریافته که باید آن را اصلاح کند برای همین حتی نمانده که نماز عصر را نیز بخواند و این چیزی نیست جز اخلاص در عمل.

وی تصریح کرد: در رابطه با کتاب مفاتیح الجنان نیز به ایشان پیشنهاد داده بودند که کتاب دعایی بنویسد اما آقا شیخ قبول نمی کند، اما خودشان بیان کرده اند که یک روز به ذهنم رسید که کتاب دعایی بنویسم و ثوابش را به حضرت زهرا(س) هدیه کنم و بعد از آن نیز همیشه اعتقاد داشتند که اگر این کتاب تا این حد مورد توجه مردم قرار گرفته است به خاطر این بوده که ثوابش برای حضرت زهرا(س) است.

نوه آقا شیخ عباس قمی اظهار داشت: کتاب دیگری که ایشان تألیف کرده اند درباره کتاب بحار است. ایشان برای رفتن در دریای بیکران بحار احساس کردند که نیاز به یک کشتی است لذا کتاب سفینة البحار را نوشتند نقل شده که از آقای خویی می پرسند اگر به شما بگویند تنها اجازه دارید از کتاب های کتابخانه تان یک کتاب را انتخاب کنید کدام را انتخاب می کنید و آقای خویی در پاسخ می گویند سفینة البحار را.

وی در پایان سخنانش به ارادت خاصی که آقا شیخ عباس قمی به امام رضا(ع) داشتند اشاره کرد و گفت: وقتی که آشیخ عباس قمی در قم رنج و غم برایشان زیاد می شود قصد سفری کوتاه به مشهد را می کنند اما وقتی به مشهد می روند آن چنان عنایاتی به ایشان می شود که همان جا می مانند و پس از آن همان جا ازدواج می کنند و تشکیل زندگی می دهند.

همرسانی کنید:

طراحی و پیاده سازی توسط: بیدسان