در حال بارگذاری... لطفا صبر کنید.
به گزارش لنگرخبر، دوستانی دارم که هیچ وقت کتاب نمی خرند و هر کتابی به دستشان می رسد می خوانند و هیچ هدف خاصی هم از کتاب خواندن ندارند یا بهتر است بگویم مطالعه هدفمند ندارند. دوستان دیگری دارم که در خانه کتابخانه بزرگ دارند، اما لای هیچ کدام از کتاب ها را باز نکرده و کتاب هایشان را به کسی نیز قرض نمی دهند. دوستان زیادی دارم که نه کتاب می خرند و نه کتاب می خوانند، اما در میان همه کسانی که می شناسم کسی هست که پول خرید کتاب ندارد، اما عضو چند کتابخانه عمومی شده و کاملاً هدفمند مطالعه می کند... خلاصه اینکه در سرزمینی که از دیرباز دیار اندیشه و کتابت بوده، امروز اوضاع کتابخوانی خوب نیست.
هزار بهانه برای کتاب نخواندن
سرانه مطالعه در کشورمان به شدت پایین است و این نه تن ها زنگ خطری برای کودکان و نوجوانان، بلکه حتی هشداری برای بزرگسالان است. بر اساس تحقیقاتی که روی افراد با جنسیت و سنین مختلف انجام شده، دلایل مختلفی وجود دارد که فرد را از مطالعه و خواندن کتاب بازمی دارد. یکی از دلایل بارز کتاب نخواندن تنبلی و بی حالی افراد است. افراد تنبل مطالعه را کاری دشوار و وقت گیر می دانند که ممکن است ناشی از حجم کار زندگی روزمره باشد، بماند که در اوقات فراغت هم، ساعت ها به گفت وگو می نشینند، ولی دریغ از چند دقیقه مطالعه. مطالعه برای مدت زمانی کوتاه نیز خیلی سریع آن ها را خسته می کند.
بسیاری از افراد بیشتر تمایل به شنیدن دارند تا خواندن. برای آنان که تحمل تأمل، اندیشه، تفکر و مطالعه را ندارند، خواندن بسیار عذاب آور است. ذهن بسیط همه چیز را ساده می کند، چون قادر به درک پیچیدگی ها نیست، به همین دلیل از فرد «تحلیلگر» به خوبی استقبال نمی شود و گاهی مورد تمسخر نیز قرار می گیرد. کتاب وسیله ای برای به چالش کشیدن تفکر و اندیشه است و جهان را به پیچیدگی سوق می دهد و آموخته های ذهنی و بعضاً علمی را به جدال می کشاند.
به اعتقاد اینشتین، افکار و اندیشه های انسان به گونه ای است که ممکن است فقط خواندن یک کتاب، پایه اندیشه ها و افکار انسان را بر مبنای جدید یا در مسیر خاصی قرار دهد و چه بسا ممکن است کتابی مسیر سرنوشت میلیون ها انسان را در راه مخصوصی بیندازد.
در بعضی افراد بی تعصبی و عدم جدیت در زندگی شان طوری انگاشته شده که گویی در این دنیا هیچ چیز آن قدر جدی نیست که بخواهند خود را به سختی بکشانند. جدی ترین مسائل و حتی باور های مقدس نیز توسط برخی به مسلخ شوخی و لودگی کشانده می شود و بدون هیچ گونه آگاهی و خواندن کتاب های مختلف که می تواند مسیر نگرش را تغییر دهد، به راحتی از کنار آن ها می گذرند.
دلیل دیگر که می توان از آن به عنوان بی توجهی افراد در مطالعه نام برد، احساس بی نیازی است. بدین ترتیب که فرد، مطالعه کردن و کتاب خواندن را برای خود امری غیرضروری می داند. شاید هم زندگی را آن گونه سامان داده که دیگر نیازی به دانایی و آگاهی ندارد! در حالی که اگر کتاب بخوانیم، تازه متوجه می شویم که هیچ نمی دانیم. از دلایل دیگری که برای پایین بودن سرانه کتابخوانی ذکر می کنند، قیمت بالای کتاب است. به گفته برخی، علت کاهش سرانه مطالعه در ایران، گران بودن کتاب هاست. در اینجا این نکته لازم به ذکر است که معمولاًَ افرادی که می خواهند از زیر بار مسئولیتی شانه خالی کنند و یا آن کار را به دلایلی انجام ندهند، بهانه جویی می کنند. اگر ما به ارزش کتاب و کتابخوانی واقف باشیم، مسلماً آن را بیهوده نمی انگاریم. خیلی ها روزی 30 هزار تومان سیگار می کشند، اما حاضر نیستند در ماه 30 هزار تومان هزینه کتاب کنند. در بسیاری مواقع هزینه های گزافی برای برخی وسایل در موارد مختلف پرداخت می شود که شاید هیچ به کار نیاید و جز اسراف نباشد، اما اگر بخواهیم کتابی را خریداری کنیم بهانه گرانی کتاب را می گیریم.
کودکی، نقطه آغاز کتابخوانی
با پیشرفت تکنولوژی های ارتباطی افراد به ویژه کودکان و نوجوانان بیشتر وقت خود را صرف گذراندن با وسایلی از جمله تبلت و بازی های کامپیوتری می کنند. همین امر باعث می شود آن ها وقت لازم برای مطالعه آزاد و علمی نداشته باشند و حتی کتاب های درسی هم که می خوانند به اجبار والدین و معلمان است و بس که وقت خود را صرف گذراندن بازی های مختلف می کنند، با کمی کتاب خواندن زود خسته می شوند و همین امر باعث دلزدگی آن ها از کتاب خواندن و مطالعه می شود.
والدین همیشه انتظار دارند فرزندشان بیشتر درس بخواند و مطالعه کند در صورتی که فرار آن ها از مطالعه معضلی برای والدین شده است. باید گفت: پدر و مادری که هیچ گونه تمایلی به مطالعه ندارند، نباید انتظار داشته باشند فرزندشان کتابخوان شود. کودکان به راحتی و خیلی زود رفتار پدر و مادرشان را الگو قرار می دهند. پس اگر می خواهیم از همان ابتدا کودک مان را با مطالعه کردن و کتابخوانی آشنا کنیم، حداقل دقایقی از روز را به کتاب و کتابخوانی و کتابخانه مان اختصاص دهیم. نکته بعدی استفاده از کتاب های مناسب و باکیفیت است که در اختیار بچه ها قرار دهیم، کتاب هایی با جلد های رنگارنگ و با تصاویری که برای آن ها جذابیت دارد، مثل تصویر پرندگان و سایر جانوران و مصور هرگونه اشیایی که در اندازه های مناسب طراحی شده است، می تواند برای آن ها جالب باشد.
عکس ها و تصاویری که در مجلات و روزنامه ها وجود دارند، با تشخیص خودمان نسبت به سن کودک به آن ها نشان داده شود و در مورد آن گفت وگو کنیم و از او بخواهیم هر چه در مورد تصویر مربوطه می داند، توضیح دهد و در نهایت او را تشویق کنیم. در بعضی از روز ها با کودک مان به نزدیک ترین مراکز فرهنگی و شهر کتاب برویم تا با محیط آنجا آشنا شود و در نهایت اجازه بدهیم کتاب هایی که مورد علاقه اش هستند را انتخاب کند. کودکان با سؤالات زیادی مواجه هستند و بعضی مواقع ما نمی توانیم پاسخ مناسبی برای آن ها داشته باشیم. در این موقع به کودک بگوییم که باید به کتاب مراجعه کنم و جواب صحیح را به تو بگویم، همین روش، روشی غیرمستقیم و بسیار مناسب برای معرفی کتاب به کودک مان است. کودکی که لازمه زندگی و معرفت و آگاهی از خود و دیگران را از مطالعه کردن کتاب های مختلف بداند، قطعاً این امر تأثیر بسزایی در انس او با کتاب و کتابخوانی در مقاطع سنی مختلف خواهد داشت. مطالعه را باید از کودکی در فرزندانمان نهادینه کنیم.