[ad_1]

خبرگزاری مهر؛ گروه استان ها - امل درویش: خوزستان در رتبه اول مهاجر فرستی در کشور قرار دارد زیرا برخی ها دست خانواده را گرفته اند و به جای دیگری کوچ کرده اند و تب داغ مهاجرت از خوزستان به تمامی اقشار که اکثریت آنها نخبگان هستند، سرایت کرده است.

این در حالی است که وضعیت پدیده مهاجرفرستی در خوزستان طبق یافته های «پیمایش ملّی وضعیت اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی جامعه ایران» که به سفارش شورای اجتماعی کشور و توسط پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در تمامی شهرستان های خوزستان در سال ۱۳۹۵ به انجام رسید، نشان می دهد که ۴۴.۵ درصد مردم استان، تمایل دارند که از شهر محل سکونت خود، مهاجرت کنند.

در این راستا با ایمان ممبینی، دکترای جامعه شناسی از دانشگاه تهران و عضو هیئت علمی جهاد دانشگاهی خوزستان با تکیه بر آخرین تحقیقاتش در خصوص تب داغ مهاجرت از خوزستان به بررسی عوامل، آمار و ابعاد این پدیده می پرازیم؛

طبق آمار به دست آمده از تحقیقات شما چند درصد از مردم خوزستان به تفکیک تمایل به مهاجرت دارند؟

این میزان برای کلان شهر اهواز، ۴۸.۲ درصد و برای شهر مهم آبادان، ۵۱.۱ درصد است در حالی که مردم آبادان از منظر تعلّق و هویت شهری، همیشه در رده ی بالایی قرار داشته اند. جالب توجه این است ۷۷.۸ درصد این افراد، مایل به مهاجرت از استان خوزستان به سایر استان های کشور بوده اند و در اینجا، تنها موضوع مهاجرت درون استانی مطرح نیست.

موضوع مهاجرت، موضوع پیچیده و بغرنجی نیست اما وقتی سخن از تشدید جریان های مهاجرتی به میان می آید یعنی نرخ جابه جایی جمعیت در کشور زیاد است در نتیجه با صراحت باید گفت این موضوع به عنوان یک مسئله و بحران جدی در سطح کشور قابل طرح است که محدود به استان خوزستان نیست.

خوزستانی ها روی خط مهاجرت / ۴۴.۵ درصد به فکر ترک دیار

چه دلایلی این میزان جمعیت را در کشور به مهاجر تبدیل می کند؟

در سال های ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۵ حدود چهار میلیون و ۳۰۰ هزار نفر در ایران در میان استان های مختلف، جابه جا شده اند؛ جابه جایی های بزرگ جمعیتی در کشور که متأثر از عوامل ثابت و یکسان نیست؛ مثلاً محرّک اصلی جابه جایی و مهاجرت در استان هایی چون سیستان و بلوچستان، کرمان، خراسان جنوبی و همچنین خوزستان نابودی روستاها به دلایل تغییرات اقلیمی و به طور خاص خشکسالی است که زمینه بهره وری پایین کشاورزی و فقیر شدن جمعیت مبدأ را با خود به همراه داشت. این نوع جابه جایی ها و خالی از سکنه شدن بسیاری از مناطق تبعات متعدد سیاسی و امنیتی به دنبال دارد.

مهاجرت داخلی چه عواقبی به دنبال دارد که هشدار دادن نسبت به آنها ضروری است؟

افزایش مهاجرت داخلی سبب بروز بی نظمی هایی در گسترش فیزیکی کلانشهرها، ایجاد حاشیه نشینی، گسترش مشاغل کاذب و به هم خوردن تعادل جمعیتی استان های مهاجرفرست و مهاجرپذیر می شود.

استان های مهاجرپذیر با پیامدهای جدی اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی روبه رو خواهند شد که پیدایش بعضی عوارض ناخوشایند اجتماعی و روانی از عوامل هشدار دهنده آن است.

طبق سرشماری عمومی نفوس و مسکن سهم شهرستان اهواز در مهاجرت چه میزان تخمین زده شده است؟

سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۹۰ نشان می دهد که در میانه سال های ۱۳۸۵-۱۳۹۰، ۱۱۵ هزار و ۶۴۰ نفر از خوزستان به سایر استان های کشور مهاجرت کرده اند که از این میان سهم شهرستان اهواز به تنهایی ۴۹ هزار و ۵۱۴ نفر است.

همچنین در فاصله سال های ۱۳۹۰-۱۳۹۵، ۱۳۵ هزار و ۲۰۶ نفر از خوزستان به سایر استان های کشور مهاجرت کرده اند که این میزان، نسبت به دوره پنج ساله پیشین، ۲۰ هزار نفر افزایش را نشان می دهد.

مقصد بیشتر مهاجران هدف، کدام استان ها بوده است؟

استان اصفهان در این دوره ۱۰ ساله، بیشترین مقصد مهاجران خوزستانی ها بوده است چرا که در فاصله سال های ۱۳۸۵-۱۳۹۰، ۲۹ هزار و ۵۵۹ نفر از خوزستان به استان اصفهان مهاجرت کرده اند و این میزان در فاصله سال های ۱۳۹۰-۱۳۹۵، در همان محدوده ی ۲۹ هزار نفر باقی می ماند به این معنا که هر چند تعداد کل مهاجران در فاصله سال های ۱۳۹۰-۱۳۹۵، ۲۰ هزار افزایش داشته است اما سهم استان اصفهان از مهاجران خوزستان، افزایش چندانی پیدا نمی کند.

خوزستانی ها روی خط مهاجرت / ۴۴.۵ درصد به فکر ترک دیار

این موضوع بیانگر این است که جاذبه های استان اصفهان نسبت به سایر استان های کشور برای جذب مهاجران خوزستان، ثابت مانده است. هر چند در ماتریس مهاجرتی منتشر شده در درگاه مرکز آماری ایران به شهرستان های مبدأ و مقصد اشاره نمی شود اما می توان حدس زد که بخش بسیار زیادی از این مهاجران خوزستانی به اصفهان، مربوط به شهرهای شمال شرقی استان باشند.

به طور کلی بعد از اصفهان به ترتیب استان های تهران، البرز و فارس مقاصد مهاجرتی مورد نظر خوزستانی ها هستند؛ طبق آمار در فاصله سال های ۱۳۹۰-۱۳۹۵، ۲۲ هزار و ۵۹۰ نفر از خوزستان به استان تهران مهاجرت کرده اند، این در حالی است که این میزان در فاصله سال های ۱۳۸۵-۱۳۹۰، ۱۴ هزار و ۵۰۴ نفر بود و این روند افزایشی نشان می دهد که استان تهران، جاذبه های مهاجرتی بیشتری را از خود نشان داده است.

همچنین در فاصله سال های ۱۳۹۰-۱۳۹۵، ۱۱ هزار و ۶۸۶ نفر از هم استانی ها به استان البرز و ۹ هزار و ۷۰۰ نفر هم به استان فارس مهاجرت کرده اند؛ البته در این مدت، استان های بوشهر (عمدتاً شهرهای جم و کنگان)، مشهد، قم و یزد هم، سهم رو به افزایشی در جذب خوزستانی ها داشته اند.

این وضعیت، نمایی از مقاصد مهاجرتی خوزستانی ها در سالیان اخیر است و طبق آمار در سال های ۹۵-۱۳۹۰، به ترتیب استان های خوزستان، لرستان، کرمانشاه و همدان، مهاجرفرست ترین استان های کشور بوده اند و استان های تهران و البرز هم مهاجرپذیرترین استان های کشور اعلام شدند.

عواملی را که باعث تب داغ مهاجرت از خوزستان شده است، به ترتیب اولویت کدام هستند؟

نتایج پیمایش گسترده وضعیت اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی جامعه ایران نشان می دهد که در مجموع ۷۸.۷ درصد مردم خوزستان، نبود امکانات رفاهی را به عنوان یکی از دلایل اول تا سوم خود، و ۶۷.۳ درصد مردم خوزستان، مشکلات زیست محیطی و اقلیمی را به عنوان یکی از دلایل خود برای مهاجرت برشمرده اند.

البته عواملی چون مشکلات اقتصادی و بیکاری، تبعیض و نابرابری و حتی فراوانی جرم و ناامنی، بسیار کمتر از سهم دو عامل نبود امکانات رفاهی و مشکلات زیست محیطی و اقلیمی اشاره شده است؛ مسائل زیست محیطی و اقلیمی تنها محدود به دمای بالای هوا در بیش از نیمی از سال نیست بلکه آلایندگی های صنعتی نفت و پتروشیمی و انتشار گسترده ریزگردها، بحران شوری و کیفیت پایین آب در بیشتر شهرهای استان مطرح است که در نتیجه طولانی شدن بحران، کاهش اعتماد مردم استان به اقدامات و تدابیر دولت سبب افزایش میل به مهاجرت از خوزستان به دیگر نقاط ایران شده است.

طبق نتایج به دست آمده از تحقیقات شما ۲۰ تا ۳۰ سال آینده خوزستان را با وضعیت موجود چه گونه می بینید؟ (با ذکر نمونه های موجود)

موضوع مهاجرت در خوزستان از منظر پایداری جمعیت (Population Sustainability) نگران کننده به نظر می رسد، به این ترتیب که اگر بخواهیم از چشم اندازی فراتر از وضع موجود و از منظر ۲۰ تا ۳۰ سال آینده به خوزستان بنگریم، گذشته و حتی وضعیت فعلی برخی شهرهای این استان را پیش چَشم داریم، یا به تعبیری، گذشته نیز چراغ راه آینده است.

برخی شهرها در خوزستان، اساساً از نوع شهرهای منبع محور و یا همان شهرهای نفتی هستند و در این شهرها «نفت» کارگزار اصلی یا یکی از کارگزارهای اصلی توسعه این شهرها و در برخی موارد تنها کارگزار یا عامل توسعه ی این شهرها بوده است.

نیروها و شرایط تأثیرگذار بر توسعه پایدار در شهرهای نفتی، تفاوت های اساسی با دیگر مناطق سکونت گاهی دارد. برخی ویژگی های این نوع شهرها عبارت است از تمرکز بالای فعالیت های صنعتی و معدنی مرتبط با اکتشاف، استخراج، پالایش، فرآوری و صدور منابع زیر زمینی، خطر کاهش و اتمام منابع غیرِ قابل تجدید، آلودگی های بالای زیست محیطی، تولید بالای پسماندهای صنعتی و خانگی، وجود فرصت های اقتصادی و ایجاد اشتغال گسترده، مهاجرپذیری بالا، تغییر در شیوه های اشتغال و معیشت سنتی و متداول محلّی، تغییرات گسترده کاربری های زمین، گسترش کالبدی شهر و مسائل اجتماعی ناشی از مهاجرت های شغلی، دوگانگی فرهنگی و شیوع و گسترش انواع آسیب های اجتماعی و… است. این نوع ویژگی ها، شهرهای استخراجی را از دیگر انواع شهرها – با وجود کوچک بودن، کم جمعیت بودن یا سابقه کوتاه شکل گیری شهر- کاملاً متمایز و متفاوت می سازد.

خوزستانی ها روی خط مهاجرت / ۴۴.۵ درصد به فکر ترک دیار

در شهرهای منبع محور به دلیل بهره برداری های منابع زیرزمینی و وابستگی اقتصاد شهری به منابع تجدیدناپذیر، فرایند توسعه از الگویی ناپایدار تبعیت می کند، چرا که با نزدیک شدن به پایان ذخایر، ادامه حیات اجتماعی و اقتصادی آنها با چالش های جدی مواجه می شود و از جمله مصادیق چنین چشم اندازی، شهر مسجدسلیمان به عنوان اولین شهر نفتی ایران است.

مسجدسلیمان که زمانی یکی از مدرن ترین شهرهای کشور در زمان خود محسوب می شد اما با کاهش تدریجی ذخایر نفتی از اواخر دهه ۱۳۴۰، رونق خود را از دست داد و به دنبال آن حیات شهری آن نیز دچار اُفت شدید شد به طوری که این شهر پس از آن تبدیل به شهری فقیر و فاقد امکانات شده است.

چه عواملی اقتصاد محلّی و شهری مناطق و شهرهای محل استقرار صنایع نفتی را دیر یا زود با مشکل مواجه می کند؟

رشد زیرساختی و اقتصادی شهرهای نفتی در ایران مبتنی بر نفت بوده است و سیاست اتّکا صرف به نفت و بی توجهی به بخش های دیگر اقتصادی و همچنین اثرات نابرابر کننده اقتصادی- اجتماعی در سطح محلّی به دلیل نبود سیاست اجتماعی و اقتصادی مناسب، باعث شده است تا اقتصاد محلّی و شهری مناطق و شهرهای محل استقرار صنایع نفتی با مشکلات جدی مواجه باشند.

در شهرهایی که صنایع نفتی عامل به وجود آورنده یا عامل عمده تغییر و تحولات اجتماعی، اقتصادی و شهری در آنها بوده اند، نوعی ناپایداری شهری در حوزه اقتصاد شهری در آنها به وجود آمده است، چرا که زندگی و کار مردم در این شهرها به این صنایع وابسته شده است.

شهر پایدار و پایداری شهری، چند ویژگی عمده دارد؛ حفظ محیط زیست شهری، اقتصاد پایدار و عدالت اجتماعی- شهری. البته در سیاستگذاری شهرهای نفتی هر سه این ویژگی ها مدِّ نظر قرار نگرفته است. آلودگی زیست محیطی، ضعف اقتصاد شهری و محلّی و نابرابری اجتماعی- فضایی در این شهرها، نشانگر ناپایداری شهری است.

همچنین در شهرهای منبع محور شاهد وابستگی اقتصاد شهری به منابع تجدیدناپذیر و توسعه ناپایدار اقتصاد شهری هستیم چرا که با افزایش احتمال اتمام ذخایر، تداوم حیات اقتصادی و اجتماعی آنها با چالش جدی مواجه می شود.

بر خلاف شهرهای عادی که اقتصاد متنوع تری دارند، شهرهایی مانند مسجدسلیمان، هفتکِل، لالی، آغاجاری، آبادان و… در دهه های ۱۲۹۰ تا ۱۳۴۰ در خوزستان، تنها به علّت وجود منابع طبیعی نفت، گاز و صنعت مبتنی بر آن و برای برآوردن نیازهای نیروی کار صنعت حول میدان و چاه های نفت به وجود آمده اند، اما پس از خشک شدن چاه های نفت، رو به زَوال رفته و رونق شهری خود را از دست دادند.

شهرهایی مانند مسجدسلیمان، هفتکِل و لالی که در اطراف میادین و چاه های نفت شکل گرفتند، به این دلیل که با تمام شدن ذخایر چاه ها، شرکت نفت از آنجا می رفت و با توجه به اینکه اقتصاد و جمعیت شهر مبتنی بر تأسیسات میدان و چاه های نفت و کارکنان نفتی شکل گرفته بود، پس از یک دوره رونق شهری، به یک باره با زوال شهری مواجه می شدند در حالی که ویژگی هایی ناپایداری شهرهایی که در اطراف پالایشگاه های نفت، گاز و کارخانه های پتروشیمی شکل گرفتند، مانند آبادان، از مسائل و مشکلات محیط زیست شهری شهرهای نوع اول کمتر بود؛ البته اقتصاد این نوع شهرها به صنایع و تک ساحتی شدن اقتصادی شهر، وابستگی کمتری داشت.

البته در دراز مدت، نوع دوم شهرها نیز، مسئله ناپایداری شهرهای نوع اول را دارند؛ چرا که با اتمام ذخایر به طور کلی، این شهرها نیز با مشکل مواجه می شوند؛ به این علت که تداوم کار پالایشگاه ها و کارخانه ها که مبتنی بر مواد خام میدان های نفتی هستند، با مشکل مواجه می شود.

توسعه مناطق وابسته به بهره برداری نفت و گاز چه گونه با عدم پایداری اقتصادی و اجتماعی روبه رو می شوند؟

نتایج آمارگیری نیروی کار و سرشماری در سال ۱۳۹۵ نشان می دهد که اولین شهرهای نفتی ایران یعنی مسجدسلیمان با نرخ بیکاری ۲۲.۷ درصد، هفتکِل با نرخ بیکاری ۲۱.۵ درصد و لالی با نرخ بیکاری ۲۱.۴ درصد، بالاترین نرخ بیکاری در سطح کل استان خوزستان را داشته اند.

با توجه به سیاست های صنعتی صنعت بزرگ و نبود رشد صنایع پایین دستی و بی توجهی به دیگر بخش های اقتصاد شهری، مخاطره آینده بدون نفت و توسعه ناپایدار شهری، در انتظار شهرها و مردم مناطق نفت خیز است.

خوزستانی ها روی خط مهاجرت / ۴۴.۵ درصد به فکر ترک دیار

توسعه تک ساحتی و وابسته به بهره برداری نفت و گاز باعث می شود که در این مناطق پس از اتمام نفت و گاز به واسطه نبود رشد درون زا، شکل گرفتن صنایع جانبی و وابسته و در نتیجه توسعه نیافتن زنجیره تأمین محلّی، دچار بحران شده و با مسائل عدم پایداری اقتصادی و اجتماعی مواجه شوند.

بنابراین ناپایداری شهری، جمعیت، اشتغال و امثال آنها در شهرهایی مثل مسجدسلیمان، هفتکِل و لالی، به عنوان میدان های نفتی، نتیجه وابستگی اقتصادی و شهری و اجتماعی این شهرهای نفتی به صنعت نفت بوده است.

این وابستگی باعث شد که برای پایداری شهر، هیچ برنامه ریزی اقتصادی و شهری دیگری وجود نداشته باشد و با تمام شدن ذخایر نفت در این میدان ها، اقتصاد شهری متزلزل شود و بخش های زیادی از جمعیت فعال به شهرهای دیگر مهاجرت کنند و شهرهایی که در گذشته رونق و سرزندگی بالایی داشته اند، امروزه به زَوال کشانده شوند.

یکی از دلایل شکل گیری هویت شهری در آبادان و مسجدسلیمان، رونق شهری در زمانی بود که بسیاری از شهرهای ایران شاهد هیچ تحول و توسعه شهری و اجتماعی نبودند.

با توجه به کاهش چشمگیر قیمت جهانی نفت در سال های اخیر و افزایش استفاده از انرژی های نو در سطح جهان برای اتخاذ تدابیر و سیاست های اقتصادی از سوی کشور برای رفع بحران بیکاری، معیشت و آینده مردم استان در تمام ابعادی که در بحران یا به زودی در معرض بحران قرار دارند چه پیشنهاداتی در نظر دارید؟

باید از هم اکنون به فکر ارتقای اقتصادی منطقه و جذب طرح هایی برای توسعه اقتصادی در برخی شهرهای استان بود اما در این مسیر نباید محیط زیست به حاشیه برود در انتخاب پروژه ها باید ملزومات توسعه پایدار مانند حفاظت از منابع و دوستدار محیط زیست بودن و صرفه جویی در مصرف انرژی، برآورده شود.

البته در راستای سیاست های تنوع بخشی به اقتصاد خوزستان، پروژه هایی برای بازآفرینی و احیای فرهنگ محور شهری می تواند یکی از راهبردهای مهم در اقتصاد این شهرها باشد. بازآفرینی و احیای فرهنگ محور، یکی از راهبردهای شهرهای صنعت زدایی شده در انگلستان و آمریکا هم بوده است. یعنی صنایع خلّاق و فرهنگی موسیقی، گردشگری، موزه، کافه، رستوران و… به جای صنایع کارخانه ها قرار گرفته اند.

همچنین مسئله بیکاری، رونق و توسعه صنایع پایین دستی، تنوع بخشی به اقتصاد و توجه به تجارت، کشاورزی و صنعت شیلات و رفع مشکلات محیط زیستی این شهرهای نفتی، نیازمند برنامه مشخص دولتی و بودجه ویژه ای است. همانگونه که در بسیاری از کشورهای جهان، دولت مُتَولّی سیاست ها و برنامه های تنوع بخشی به اقتصاد و پروژه های اشتغال زا در شهرهای منبع محور است، در کشور ما نیز دولت باید در این مورد تصمیم جدی بگیرد.

خوزستان نموداری از یک معضل ملی

ایمان ممبینی محقق و جامعه شناس معتقد است که مسئله خوزستان، نموداری مشخص از یک معضل ملّی است. وی تاکید دارد که جلب توجه عمومی به مسائل شهرهای نفت خیز و منبع محور باید زمینه بحث و تبادل نظر و تبیین دیدگاه های جدید در نوع و شیوه سیاستگذاری، عمران و توسعه شود تا این پرسش به وجود نیاید که آیا در حال حاضر این شیوه سیاست گذاری های ناکارآمد فرایندی یکسویه و از بالا به پایین دارد؟


[ad_2]
منبع
همرسانی کنید:

طراحی و پیاده سازی توسط: بیدسان