درباره «زن، زندگی، آزادی»

۱۴۰۱/۰۷/۱۵ ۱۷:۵۲ چاپ کد خبر: 178416

لنگرخبریادداشت - سید مهدی سیدی: «زن، زندگی، آزادی» شعار پر تکرار این روزهای ایران است؛ شعاری زیبا و مهیج، خوش‌لفظ و خوش‌ریتم که تکرار حرف «ز» در هرسه بخش آن، زینت‌بخش تظاهرات اعتراضی شده است؛ شعاری که مضمون نهفته در آن می‌تواند مورد گفتگو قرار گیرد. البته روشن نیست نزد شاعران این شعار، کدام قسمت از ارکان سه‌گانه آن محور اصلی است: زن یا زندگی یا آزادی؟

1) چرا این سؤال مهم است؟

چون گاهی در دنیای واقعی، تعارض‌هایی بین این سه بخش پیش می‌آید. مثلا ممکن است در زندگی زناشویی، برخی وظایف زنانه نظیر فرزندآوری و تربیت، با آزادی‌ها و آرزوهای زن تعارض پیدا کند و یا در زندگی اجتماعی، امیال زنانه در تعارض با نقش‌های فراجنسیتی او قرار گیرد! آن‌هنگام است که باید پاسخ دهیم کدام یک اصل و دیگری تابع است؟

2) آیا «آزادی» مقدس است و هیچ پیش‌فرضی ندارد؟

کمتر انسانی است که برای آزادی، اعتبار قائل نباشد؛ چه در اندیشه دنیای متجدد که آزادی به یک اصل غیر قابل خدشه و یک مطالبه جهانی تبدیل شده است و چه در اندیشه دینی که آزادی یک اصالت مقدس و جاوید است. اما یک سؤال مهم پیش روست: چه چیزی آزادی را مقدس می‌کند؟ یک پاسخ‌ آن است که آزادی با نتایج آن قابل قضاوت است. بعضی آزادی‌ها در نتیجه‌ی خود، انسان را به اسارت می‌کشد و آزادی‌های مهم‌تر او را تلف می‌کند و در مقابل بعضی قواعد که در ظاهر از جنس محدودیت است اما نتایج آن آزادی بیشتر و پاکیزه‌تری را به ارمغان می‌آورد. اندیشه دینی آزادی‌هایی را تأیید می‌کند که انسان را از اسارت‌ عادت، جهل، ظلم و شهوت آزاد کند و عقل آدمی را برای حرکت به سمت خداوند، قوی سازد. اینجاست که همه گروه‌های مدافع آزادی باید پاسخ دهند: آزادی از چه و برای چه؟

3) آزادی با چه محدود می‌شود؟

آزادی اصیل است اما مطلق نیست و حتما در زندگی بشر باید به‌ناچار با مؤلفه‌های دیگر محدود شود. اما چه چیزی مجوز دارد آزادی را محدود کند؟ در اندیشه غربی، آزادی را فقط آزادی محدود می‌کند؛ یعنی شهروندان تاجایی آزادند که آزادی دیگران را محدود نکنند، اینجاست که خواست عموم تعیین کننده حدود آزادی است و این یعنی مدل دموکراسی، که رأی 51 نفر می‌تواند آزادی 49 نفر دیگر را محدود کند. اما در اندیشه دینی چیزی که آزادی را قید می‌زند نه خواست و رأی عموم که مفاهیمی نظیر توحید، معنویت و عدالت است.

4) نسبت زن با زندگی و آزادی چیست؟

زن به اقتضاء «جنسیت» خود، محدودیت‌هایی از جنس «جسمیت» می‌پذیرد که شاید نظایر آن برای مردان هم متصور باشد، اما از جهت روح انسانی خود، برای آزادی‌های فراوانی مجاز است (در این مرحله بین مرد و زن تفاوتی نیست)؛ مفاهیم متعالی برای زنان همچون مردان مباح که حتی واجب است نظیر: عدالت‌جویی، حقیقت‌طلبی، معنویت‌خواهی، رشد و به ثمر رسیدن استعدادهای نهفته. پس آنچیزی که در سه‌گانه «زن، زندگی، آزادی» جامانده است مفهومی به اسم «انسان» است. انسان، از تمام قید‌های محدود کننده عقلی و روحی آزاد است تا به تراز بالاتری از بندگی و «خداگونه شدن» دست یابد. اینجاست که می‌پذیریم بعضی آزادی‌های مدرنی که مطالبه می‌شود در تضاد مستقیم با حرکت الهی انسان است و برخی محدودیت‌های وضع شده نظیر بعضی نقش‌های خانوادگی، جنسیتی و اجتماعی، خود بزرگترین فرصت در مسیر آزادی زن است.

انتهای پیام/

همرسانی کنید:

طراحی و پیاده سازی توسط: بیدسان