لنگرخبر، حمیدرضا حسینی دانا رئیس اندیشکدۀ راهبردی رسانه ها و فضای مجازی طی یادداشتی نوشت: سابقۀ تهاجمات سخت و نیمه سخت دشمنان به افکار عمومی ایرانیان نشان می دهد که در نیم قرن اخیر هیچ دشمنی نتوانسته است در این میدان پیروز شود اما چشم اسفندیار ایرانیان بارها بر اثر تهاجمات شناختی، زخم برداشته و نیازمند نوشدارو شده است. 

به غیر از تهاجمات دشمنان، عوامل ۳گانۀ: فناوری، حوادث غیرمترقبه و کم کاریِ توأم با تشتت آرا هم توانسته اند ضربات سنگینی به جامعۀ ایرانی وارد کنند. 

در عامل اول، شگفتی و بلاتکلیفی سیاستگذاران در مواجهه با ظهور فناوری های نو مانند اینترنت، تلویزیون های ماهواره ای، فضای مجازی، اینترنت ماهواره ای و هوش مصنوعی سبب شده که این فناوری ها و نسل های بعدی آن ها به جای خدمت رسانی به شهروندان، همواره به یک تهدید بالقوه و دائمی تبدیل شوند و دائما به افکارعمومی و فرهنگ جامعه خسارت بزنند. 

در دومین عامل، حوادث غیرمترقبه مانند پاندمی کرونا و الزامات توسعۀ آموزشی در مناطق دوردست و کمتر برخوردار سبب شد تا نهادهایی مثل آموزش و پرورش که برنامه ای برای آموزش مجازی نداشتند، در شرایط قرنطینۀ کرونا غافلگیر شوند و طیف زیادی از دانش آموزان نوجوان قبل از اینکه به سن تشخیص برسند بالاجبار وارد فضای مجازی شوند. و یا تشکیل هیأت های مذهبی تلویزیونی که فقط مناسب ایام بسته بودن مساجد در زمان قرنطینۀ کرونا بود اما پس از آن رونق گرفت. 

در سومین عامل، کم کاری نهادها و تشتت آرای آن ها سبب شده که برخی واجبات قطعی، تعطیل یا کمرنگ شوند، مانند نمازهای جماعت صبح در برخی مساجد، رعایت پوشش عمومی زنان و مردان، زیست عفیفانه و یا منکراتی مانند مصرف مسکرات، دچار قبح زدایی شده و گاهی به شکل معروف جلوه نمایند!

عدم پذیرش این آسیب ها و طفره رفتن از پاسخگویی مسؤولانِ هر موضوع، سبب شد تا دشمنان در طراحی فتنه های جدید غرّه شوند، دستگاه ذهنی جوانان را تخریب کنند و در تلاش برای تعویض ارزش های فرهنگی-اجتماعی جامعه تلاش نمایند. 

دشمنان با هدف آشفته و قطبی سازی جامعه، انحراف نسل جوان، ایجاد خطای تصمیم گیری در مدیران و افزایش تنش ها؛ برنامه هایی را دررسانه های مهاجم عرضه می کنند و متأسفانه در برخی محافل داخلی نیز رگه هایی از خطای محاسباتی دیده می شود. 

مانند موج انتقادات شدید متولیان فرهنگی که مأموریت رسمی خود را به طور کامل انجام ندادند و در این وضعیت مورد سؤال قرار گرفته اند، آیین نامه نویسی در قالب طرح های راهبردی توسط افراد یا گروه هایی که تخصص راهبردی ندارد و از این غافل هستند که فرهنگ سازی دستوری، کیفیت و دوام ندارد. دور شدن از رویکرد تبلیغات سنتی، رفتاری و نفر به نفر که جزو عادات حسنه و مورد پذیرش ایرانیان بوده است، فراموشی روشِ اسوه سازی افراد موجه برای ترمیم رفتار عموم مردم، کاهلی در احیای روش بزرگانی همچون شهید مطهری، شهید بهشتی، مرحوم شریعتی و مرحوم علامۀ جعفری در ایجاد دستگاه فکری و تقویت اندیشۀ پویا در اذهان جوانان. 

به عنوان نمونه در این ایام پیش نویس طرح های ریز و درشتی درباب حجاف و عفاف دیده می شود که به رغم ادعای مردمی بودن، آیین نامه های کشوری هستند که لحن و رویکرد آن ها با مراتب امر به معروف و نهی از منکر و توصیه های قله های دین و فرهنگ، زاویه دارند. 

به نظر می رسد در هر بحرانی باید مراحل زیر را به مورد اجرا گذاشت تا جامعه به وضعیت مطلوب نزدیک شود: 
۱- شناسایی دقیقِ کانون های تهدید
۲- پاسخگو بودن و پذیرش آسیب های وارده برای صیانت از سرمایه های جامعه
۳- تهیۀ گزارش های دائمی از تغییرات وضعیتی جامعه
۴- نزدیک شدن به جامعۀ هدف برای خارج کردن آن از اسارت دشمن
۵- تعامل با آسیب دیدگان به منظور بهبود و مداوای آن ها
۶- اتخاذ تصمیماتی که در عین آرامش بخشی به جامعه و مسدود کردن کانون های تهدید، زمینۀ خردگرایی، همراه سازی مردم، دامن نزدن به تنش ها و تولید قدرت نرم یا بازدارندگی فرهنگی را فراهم بیاورند. 

پایان پیام/۸۴۰۰۸

همرسانی کنید:

طراحی و پیاده سازی توسط: بیدسان