در حال بارگذاری... لطفا صبر کنید.
اقتصاد آنلاین – امیررضا محمدی؛ گری بکر، اقتصاددان آمریکایی و برنده نوبل اقتصاد، وقوع جرم را ناشی از سود بالای آن می داند. وی معتقد است تا زمانی که انجام یک جرم مطلوبیت بالایی نسبت هزینه های آن دارد، نمی توان جلوی آن را گرفت. در واقع تمامی فعالیت هایی که ما در زندگی خود انجام می دهیم، نوعی هزینه فایده به حساب می آید. سبک سنگین کردن بین اینکه آیا انجام فعالیتی برای ما مطلوبیت دارد یا خیر. در صورتی که مطلوبیتی در کاری نبینیم، آن را انجام نخواهیم داد.
داده ها و پژوهش های مختلف بیانگر افزایش ناهنجاری های اجتماعی مانند سرقت، وقوع انواع جرم، رشد اعتیاد، رشد طلاق، و حتی خودکشی، در اثر شرایط نابه سامان اقتصادی هستند. مواردی مانند رشد نابرابری، رشد نرخ تورم، و نرخ بیکاری، تأثیر به سزایی در افزایش ناهنجاری های ذکر شده دارد.
میلیتون فریدمن، برنده نوبل اقتصاد، در سخنرانی خود می گوید: (( تورم یک بیماریست. یک بیماری خطرناک برای جامعه. و حتی گاهی یک سم مهلک و کشنده برای جامعه است. اگر اجازه دهیم این بیماری پیشروی کند و کنترل نشود، می تواند جامعه را نابود کند.))
در ادامه، به ارتباط برخی از شاخص های اقتصادی و ناهنجاری های اجتماعی می پردازیم.
تورم، یکی از عواملیست که بر وقوع سرقت تأثیر بالایی دارد. با افزایش نرخ تورم، قیمت کالاها با می رود. با این حال قدرت خرید مردم روز به روز کمتر شده، و خرید کالاها دشوارتر می شود. کالاهایی که شاید تا چند سال گذشته، با چند ماه پس انداز قابل خرید بود، اکنون نیاز به پس اندازی طولانی مدت دارد. مواردی مانند تلفن همراه، که در حال حاضر قیمت های بالایی دارد، و یا خودروهایی که دزدی و فروش آن برای سارقان چندان سخت نیست. در چنین شرایطی، سرقت به یک عمل سودآورد تبدیل خواهد شد.
همانطور که در نمودار زیر مشاهده می شود، با رشد نرخ تورم در سال های ۱۳۸۵ الی ۱۳۹۲، سرقت نیز به میزان چشم گیری رشد داشته است. از طرفی با کنترل نرخ تورم در سال های ۱۳۹۲ الی ۱۳۹۷، میزان سرقت در جامعه نه تنها زیاد نشده، بلکه کاسته شده است. با رشد نرخ تورم از سال ۱۳۹۷ الی ۱۴۰۰، مجدد شاهد رشد میزان سرقت هستیم.
نگاهی به قیمت برخی از کالاها، به خوبی سود اقتصادی سارقین را نشان می دهد. قیمت یک دستگاه آیفون ۱۳ پرومکس در زمان نگارش این یادداشت، حدود ۶۸ میلیون تومان است. طبق گزارش مرکز آمار ایران، متوسط درآمد ماهانه یک خانوار شهری در سال ۱۴۰۱، ۱۳.۹ میلیون تومان، و متوسط هزینه ماهانه ۱۱.۴ میلیون تومان بوده است. در صورتی که این افزایش درآمد را با نرخ تورم رشد داده و ۲۰.۳ میلیون تومان در نظر بگیریم، با توجه به میانگین پس انداز ۳.۶۴ میلیون تومان تومان در ماه، بیش از ۱۸ ماه طول می کشد تا یک ایرانی بتواند آیفون ۱۳ پرومکس خریداری کند.
قیمت پراید ۱۱۱ نزدیک به ۳۲۵ میلیون تومان است. با منطق فوق، خرید یک دستگاه پراید بیش از ۷ سال طول می کشد. در حالی که بدست آوردن این اقلام توسط سارق، شاید تنها یک روز طول بکشد.
نرخ بیکاری نیز تأثیر قابل توجهی بر وقوع سرقت دارد. زمانی که افراد از پیدا کردن شغل در جامعه نا امید می شوند، ممکن است به سمت فعالیت های غیر قانونی سوق پیدا کنند. اگرچه برخی از افراد سعی می کنند تا با اشتغال در بازار غیر رسمی (بدون بیمه، با دستمزد پایین تر، بدون قرارداد و به دور از چشم دولت) از خلاف دوری کنند، اما برخی از افراد نیز به دام کارهایی مانند سرقت می افتند.
نمودار زیر، می تواند تا حدی ارتباط بین نرخ بیکاری و وقوع سرقت را نشان دهد. می توان مشاهده کرد در سال هایی که نرخ بیکاری کاهش یافته، رشد سرقت نیز با کمی فاصله کمتر شده است. به عنوان مثال، می توان به سال های ۹۰ الی ۹۲، و یا ۹۷ الی ۱۴۰۰ اشاره کرد. از سوی دیگر، در سال هایی مانند ۹۵ و یا ۹۷ که نرخ بیکاری رشد داشته، سرقت نیز روندی صعودی را تجربه کرده است.
فقر نیز ارتباط مستقیمی با سرقت دارد. در بلند مدت، وجود فقر می تواند بنیان های یک جامعه را سست کند. افرادی در گروه های درآمدی پایین تر، بیشتر مسعتد افتادن در دام فعالیت های غیر قانونی و سرقت هستند. با افزایش تورم و یا وقوع نرخ بیکاری، بسیاری از این افراد ممکن است برای تأمین مایحتاج خود دست به سرقت بزنند. چراکه این افراد معمولا پس انداز و یا پشتوانه مالی محکمی برای مقابله با روزهای سخت ندارند.
نمودار زیر، ارتباط بین نرخ فقر و سرقت در جامعه را نشان می دهد. مشاهده می شود در سال هایی که نرخ فقر بالا رفته، مانند سال های ۹۰ الی ۹۲، و یا سال های ۹۶ الی ۹۸، میزان سرقت نیز به طور قابل ملاحظه ای افزایش یافته است. از سوی دیگر، در سال هایی که نرخ فقر کاهش یافته، مانند سال های ۹۲ الی ۹۴، شاهد کم شدن میزان سرقت هستیم. به طور کلی، در ده سال گذشته نرخ فقر و میزان سرقت روند یکسانی را تجربه کرده اند.
شرایط نا به سامان اقتصادی، می تواند تا حد زیادی به رشد اعتیاد در یک جامعه دامن بزند. حتی با رشد نرخ فقر و افزایش نرخ تورم، افراد کم درآمد ممکن است به فعالیت های غیر قانونی مانند خرید و فروش مواد مخدر روی بیاروند. همچنین مطالعات بسیاری نشان می دهند شرایط بد اقتصادی، احتمال ابتلا افراد به اعتیاد را بالا می برد.
دو نمودار زیر، می تواند بیانگر رابطه بین نرخ بیکاری و نرخ اعتیاد در کشور باشد. مشاهده می شود هر زمان بیکاری نرخ های بالاتری را تجربه کرده، تعداد معتادان دستگیرشده در کشور پس از مدت کوتاهی افزایش یافته است. از سوی دیگر در سال هایی که نرخ بیکاری کاهش یافته و یا نرخ ثابتی را تجربه کرده، شاهد کاهش تعداد معتادان دستگیر شده هستیم. به طور کلی، نرخ بیکاری و معتادان دستگیر شده روند یکسانی را دنبال می کنند.
همچنین افزایش نرخ بیکاری موجب می شود تا افراد از پیدا کردن شغل در جامعه نا امید شده، و به فعالیت های مخربی مانند خرید و فروش مواد مخدر روی بیاورند. نمودار زیر، ارتباط بین نرخ بیکاری، و تعداد کل دستگیر شدگان شامل قاچاقچیان مواد مخدر، معتادان و اتباع دستگیر شده در ارتباط با مواد مخدر را نشان می دهد. می توان مشاهده کرد با رشد نرخ بیکاری، در مدت زمان کوتاهی (یکسال) تعداد کل دستگیرشدگان در ارتباط با مواد مخدر افزایش یافته است.
مطالعات مختلف به بررسی ارتباط بین خودکشی و شرایط اقتصادی پرداخته اند. خودکشی، جنبه های مختلف اجتماعی دارد اما شاخص های اقتصادی نیز بر افزایش خودکشی موثر هستند. به طور کلی، مواردی مانند بیکاری، نابرابری، فقر، و نا اطمینانی اقتصادی بر وقوع خودکشی تأثیر می گذارند.
نابرابری یکی از عواملیست که تأثیرات مخرب بسیاری بر یک جامعه دارد. یکی از آن ها، تأثیر بر افزایش خودکشی است. نمودار زیر تا حدی ارتباط بین نابرابری و خودکشی را نشان می دهد. در این نمودار، نابرابری با دو شاخص نسبت هزینه ده درصد ثروتمند به ده درصد فقیر، و ضریب جینی نشان داده شده است. هرچه نسبت هزینه ده درصد ثروتمند به ده درصد فقیر و ضریب جینی عددی بیشتری را نشان دهند، نابرابری در یک جامعه بیشتر است. مشاهده می شود نابرابری و خودکشی، روند یکسانی را طی می کنند.
فقر نیز یکی از عوامل تأثیرگذار بر افزایش خودکشی است. بحران های اقتصادی، زندگی افراد فقیر را بیش از دیگران تحت تأثیر قرار می دهد. دن اریلی، برنده جایزه نوبل اقتصاد در کتاب اقتصاد فقیر اشاره می کند که حتی وقوع یک بیماری می تواند زندگی افراد فقیر را شدیدا تحت تأثیر قرار داده، و آن ها تا سالها در تله فقر نگه دارد. طوری که افراد بدون کمک های دولتی، قادر به خروج از تله فقر و تغییر طبقه اجتماعی خود نیستند.
نمودار زیر، ارتباط بین فقر و خودکشی را نشان می دهد. می توان مشاهده کرد در سال هایی که تعداد افرادی که با درآمدی کمتر از یک دلار زندگی می کنند نسبت به جمعیت کل کشور در جامعه بیشتر شده، خودکشی نیز رشد قابل توجهی را تجربه کرده است. از سوی دیگر، سال هایی که تعداد افراد فقیر نسبت به جمعیت (درآمد کمتر از یک دلار در روز) کم تر شده و یا ثابت مانده است، نرخ رشد خودکشی کاهش یافته است.
نکته: در تمامی نمودارهای بالا، نرخ رشد شاخص های اجتماعی مانند خودکشی در سال ۹۰، نسبت به سال ۸۵ محاسبه شده است.
نکته: داده های تمامی نمودارها، از مرکزآمار ایران و بانک مرکزی استخراج شده است.
نکته: باید توجه داشت که ارتباط ما بین شاخص های گفته شده، پیشتر در مقالات بسیاری با استفاده از روش های علمی به اثبات رسیده است و سیاست گذاران سالهاست که از این یافته ها در سیاست گذاری استفاده می کنند. نمودارهای استفاده شده، تنها برای درک بهتر مخاطب و نشان دادن بهتر عوامل است و تنها با استفاده از نمودار نمی توان به اثبات چیزی رسید.
باید نظر داشت عوامل اقتصادی می تواند تأثیرات جدی ای بر شرایط اجتماعی داشته باشد. یک اقتصاد سالم، می تواند سازنده یک جامعه سالم باشد. از سوی دیگر، اقتصادی که در آن نرخ تورم، نرخ بیکاری، و نرخ فقر بالاست، و نا اطمینانی گسترده وجود دارد، می تواند زمینه ساز مخاطرات اجتماعی بسیار باشد.