در حال بارگذاری... لطفا صبر کنید.
علیرضا حسن زاده ـ رئیس پژوهشکده مردم شناسی ـ در گفت وگو با ایسنا، در تفسیری از آیین باستانی «یلدا» اظهار کرد: اصولاً در گونه شناسی آیین ها با توجه به ویژگی هایی چون زمان، مکان، کارکردها، برگزارکنندگان و نمادهای موجود در یک آیین، آن ها را تقسیم بندی می کنند. بر این اساس «یلدا» یکی از آیین های تقویمی به شمار می آید و به نوعی تغییر فصول را اعلام می کند. شباهت زیادی با آیین های دیگری همچون مهرگان، نوروز، تیرگان و … دارد. این آیین اگرچه در زمستان برگزار می شود، اما با سلسله آیین های دیگری پیوند می خورد که پیشواز بهار هستند.
او افزود: در واقع «یلدا» آغاز افزون شدن روشنایی و نور و کاستی ظلمت و نیمه تاریک (شب) است. در بین آیین های ایرانی نخستین آیینی است که چشم انداز بهار را در ذهن انسان تداعی می کند و نمادپردازی آن هم بر همین موضوع دلالت می کند.
رئیس پژوهشکده مردم شناسی درباره تغییر و تحولاتی که در طول زمان برای آیین «یلدا» رخ داده است، توضیح داد: اصولاً اینکه فرض داشته باشیم آیینی تغییر نمی کند، قابل قبول نیست، چون آیین به عنوان عنصری که اجتماعی است و با فرهنگ درهم تنیده است، مانند هر عنصر فرهنگی و اجتماعی در بستر زمان تغییر می کند، به ویژه در بازه های زمانی که جامعه دچار تغییرات و تحولات عمده ای می شود و از یک دوره اجتماعی به یک دوره اجتماعی دیگر وارد می شود. طبیعی است که آیین ها نیز از لحاظ فرم تغییر کنند، هرچند پایداری معنایی آن ها بسیار قوی است، اما فرم های آیین می تواند دست خوش تغییر و ذائقه و زیبایی شناسی از هر نسلی باشد که آیین ها را برگزار می کنند.
این پژوهشگر افزود: «یلدا» هم در این مورد استثنا نبوده است و اگر بخواهیم این آیین را مورد بحث قرار دهیم، اول اینکه «یلدا» یک آیین درون خانگی و خانوادگی است و هنوز این ویژگی قدرتمند خود را حفظ کرده است، با این حال در یکی دو دهه اخیر ابعاد برون خانگی یا پیوند با حوزه عمومی نیز پیدا کرده است، به ویژه بازار شب یلدا داغ تر شده و نمادپردازی آن در مراکز تجاری مدرن امروز برجسته است. اگر بخواهیم درباره تغییرات آن صحبت کنیم بُعد کلامی آن که به قصه ها به ویژه قصه های یلدایی مربوط می شود، مقداری تضعیف شده است و قصه های قدیمی که در این شب گفته می شد، امروز کمتر شنیده می شود، اما از لحاظ نمادپردازی توسعه یافته است، انارهای سفالی که در بازار یافت می شود و جشن های یلدایی که در مدارس با نمادهایی چون انار یا هندوانه برگزار می شود، توزیع وسایل تزیینی همچون گردن آویز یا دستبندهای یلدایی نمونه های کوچکی از این توسعه هستند.
او اضافه کرد: همچنین این آیین از لحاظ موسیقایی قدرتمند باقی مانده و به موسیقی معاصر نیز راه پیدا کرده است، بُعد رسانه ای آن خیلی قوی تر شده و در تلویزیون، چه داخلی و چه خارجی جلوه چشم گیرتری پیدا کرده است. عناصری هم در آیین یلدا هستند که با قدرت در جای خود باقی مانده اند، مانند دیوان حافظ. البته در بخشی از جوامع عشایری ما شاهنامه در شب یلدا خوانده می شده است و دیوان حافظ و شاهنامه به عنوان منابع قدرتمند هویت ایرانی با یلدا کماکان پیوند دارند.
حسن زاده همچنین به ناگفته هایی از یلدا اشاره کرد و گفت: تفسیر آیین به میزان برگزاری آن دارای ابعاد مهمی است و در دوره معاصر ایران (از مشروطه تا امروز) بسیاری از آیین های ایرانی مورد تفسیر افراد مختلف از حوزه های میراثی، زبان شناسی، مردم شناسی، اسطوره شناسی، باستان شناسی و … قرار گرفته اند. درباره «یلدا» هم تفسیری داریم که به یلدا به مثابه تولد خورشید و گرم شدن هوا اشاره دارد. به نظرم یکی از مواردی که باید به آن پرداخته شود، این است که آیین های ایرانی را به تنهایی مورد مطالعه قرار دهیم یا در ارتباط با یکدیگر.
این مردم شناس بیان کرد: به گمان من باید رویکرد «بین آیینی» (میان آیینی) را اتخاذ کنیم. اگر بر اساس رویکرد میان آیینی، آیین یلدا را با دیگر آیین های ایرانی مورد مقایسه قرار دهیم، باید آیین هایی را در نظر بگیریم که در فرهنگ ایرانی مهم هستند، به عنوان مثال از مهرگان آغاز می شود و بعد به یلدا، سده، چهارشنبه سوری، نوروز، تیرگان نوروز تابستانی، نوروز دریایی با خلیج فارس و کوهستانی یا نوروز برافروختن آتش در شمال ایران می رسد. اگر بخواهیم این مقایسه را میان این آیین ها انجام دهیم، به گمانم عنصر کلیدی تمامی آن ها تولدی دوباره و باززایی است.
او ادامه داد: اگر این سوال مطرح شود چرا عنصر تولد یا باززایی در فرهنگ ایرانی آنقدر مهم است، از نگاه مردم شناسی باید چشم انداز دیگری را گشود. اصولاً در سرزمین ایران که در طول تاریخ با دو منبع مهم فجایع طبیعی به ویژه خشکسالی و زلزله و پدیده های انسانی (جنگ و بیماری) در خطر بوده است، ساختارهای مبتنی بر عقلانیت و نظام های اجتماعی دچار آسیب می شوند و در این حالت یک ملت آیین باززایی یا تولد دوباره را به شکل قدرتمندی خلق و اجرا می کند؛ چرا که ایرانیان نیاز داشتند تداوم حیات اجتماعی شان را ستایش و باور به آن را حفظ کنند و رویای آن را زنده نگه دارند. به همین دلیل است که عنصر کلیدی در تمام آیین های ایرانی نمادهایی را در بردارد که نمادهای زندگی یا تولد دوباره است، مثلا در یلدا انار را داریم که نماد زایش است، یا در سده آتش نمادی از زندگی است.
حسن زاده افزود: از سوی دیگر دلیل اینکه در آیین های ایرانی، خوان (سفره) مهم است، این است که در خوانی که نماد جهان اجتماعی و حیات مدنی یک ملت است، آن ها را دور هم بنشانند و آن گسست ناشی از خشکسالی، جنگ یا زلزله را جبران کنند.
رئیس پژوهشکده مردم شناسی با تاکید بر اینکه آیین یلدا زنده است و نیازی به اقدامات پاسدارانه ندارد، تاکید کرد: فقط لازم است دخالتی در این آیین ها نداشته باشند. این آیین ها در طول تاریخ از صافی تجارب ارزشمند ملت ایران طی قرون عبور کرده اند و مردم خودشان، حافظان و پاسداران اصلی این آیین ها بوده و هستند. یلدا نیز یک آیین زنده است که در تمام خانه ها و بازار جریان دارد و مردم نیازی به کمک های دیگر برای زنده نگه داشتن این آیین ندارند و در نهایت دولت می تواند مثلا در متون کتاب های درسی و برنامه های تحصیلی دانش آموزان این آیین ها را بگنجاند. تا جایی هم که اطلاع دارم جشن یلدا به صورت خودجوش در مدارس برگزار می شود.
او یادآور شد: ثبت جهانی «یلدا» نیز در فهرست معرف بوده و این آیین در خطر نیست، البته در افغانستان همچون آیین نوروز وضعیت خوبی ندارد. به هرحال در افغانستان با جلوه های فرهنگی ایرانی و زبان فارسی مشکل دارند، اما تاریخ نشان داده است که هیچ نیرویی نمی تواند آیین های قدرتمند و ریشه دار را از میان بردارد.
حسن زاده درباره گستره جغرافیایی آیین باستانی «یلدا» نیز توضیح داد: یلدا در تمام حوزه های فرهنگی ایران، در بین بخشی از مردم افغانستان، تاجیک ها و هزاره ها برگزار می شود. همچنین در میان ایرانی های مقیم خارج از کشور یلدا آیینی است که گرامی داشته می شود. بنابراین «یلدا» را می توان در کنار نوروز یکی از جهانی ترین آیین های ایرانی دانست. بعد از دفاع مقدس فرصت بیشتری برای ظهور فرهنگ شادمانی در میان ایرانی های داخل و خارج از کشور به وجود آمد و مطالعات مردم شناسی نشان می دهد یکی از راه هایی که ایرانی های خارج از کشور سعی کردند هویت خود را نشان دهند و حفظ کنند برگزاری آیین های نوروز و یلدا بوده است.
این مردم شناس همچنین درباره اضافه شدن پسوند «روز ترویج فرهنگ میهمانی و پیوند با خویشان» به نام «یلدا» در تقویم ملی گفت: سواد میراثی بسیار مهم است و به نظرم برای توسعه فرهنگی کشور این موضوع اهمیت بسیاری دارد و باید پیوند عمیقی بین گفتمان هایی که قرار است تولید شود با یافته های علوم میراثی وجود داشته باشد. آیین ها چندصدایی و نماد تنوع فرهنگی هستند و این بُعد آن ها در ساحت کارکردهای آن ها دیده می شود و به این معناست که آیین یک کارکرد ندارد و نمی شود کارکردهای متنوعی را که یک آیین دارد، به یک کارکرد فروکاست. اگر قرار بر این اتفاق بود، در قرن های گذشته مردم ایران پسوندهایی به این آیین ها می دادند، درحالی که مردم آگاه ترین منبع برای شکل بخشیدن به آیین ها هستند و هرگز به آن ها پسوند ندادند.
حسن زاده تاکید کرد: اصولاً دخالت در یک آیین و تبدیل آیین از یک عنصر مردمی و غیررسمی به یک عنصر رسمی و کوشش در کاستن یا فروکاستن معنا و کارکرد آیین، اشتباه است. به این ترتیب با چنین اقدامی اصلا موافق نیستم و «یلدا» همان یلدا یا چله است و در تمام تاریخ ایران هم به همین نام، نامیده شده است، در آثار شاعران بزرگ ما مانند حافظ تا غیره هم مشهود است. همانطور که چهارشنبه سوری، همان چهارشنبه سوری است و چیز دیگری نیست.
رئیس پژوهشکده مردم شناسی در پاسخ به این سوال که «چله» واژه درست تری است یا «یلدا»، گفت: به شخصه اعتقادی به ریشه یابی یا غالب سازی کلمات ندارم. امروزه مردم ایران هر دو اصطلاح یلدا و چله را به کار می برند. میان جوامع محلی و روستایی تر ایران، واژه شب چله جا افتاده و جوامع شهری تر یا شهرهای بزرگ واژه «یلدا» را بیشتر به کار می برند و این دو گروه هیچ تعصبی هم در به کار بردن این واژه ها ندارند. «یلدا» یک نام ملی است و خیلی از خانواده ها نام فرزندشان را یلدا می گذارند. بنابراین فکر می کنم آنجایی که از عنوان شب چله استفاده می کنیم رویکرد گاه شمارانه خیلی برجسته است، به ویژه اینکه داستان های چله بزرگ و چله کوچک هم داریم. «یلدا» نیز با توجه به متون ادبی و زبانی که برگزیدند، گستره دیگری را نشان می دهد. به هر حال هر دو واژه در فرهنگ ایرانی بسامد و کارایی بالایی دارند و نام های اصلی این آیین هستند.
انتهای پیام