روزی که وایبر و واتس آپ و امثال هم به زندگی ها وارد شدند، کمتر کسی بود که از آسیب های شبکه های این چنینی حرف به میان بیاورد. فضای تعاملی درون این شبکه ها آن قدر جذاب بود و آن قدر کارها راحت تر و کم هزینه تر پیش می رفت که کسی از عواقب احتمالی آن نمی ترسید.
مهمان های خوانده و ناخوانده مان شدند و به مرور آن قدر در زندگی مان تنیدند که یادمان نمی آید قبل از آن ها زندگی چه شکلی بود و این سؤال را در ذهنمان نقش بسته که چطور شد در این جریان افتادیم و بی اختیار مسیری که می رود را دنبال می کنیم؟!
احتمالاً اگر از کاربران شبکه های اجتماعی و موبایلی بخواهیم بگویند چه شد که در دام دنیای مجازی گرفتار شدند، اولین و دومین و سومین گزینه ای که به آن برسیم «راحتی» در برقراری ارتباط با این نرم افزارها خواهد بود.
خیلی ها معتادند، اما اعتیاد به وایبر و تلگرام درد بی درمان نیست؛
در مطالعات جامعه شناسی، یکی از علل رشد شبکه های اجتماعی و موبایلی، رایگان بودن و دسترسی راحت به آن ها عنوان شده است.
اما با نگاهی دقیق تر می توان فهمید که علاوه بر دو مورد بالا، تعاملی بودن و جذابیت این فضا، سبب رشد بیش ازاندازه آن شده است. این که در شبکه های اجتماعی مختص تلفن همراه افراد با کمترین هزینه آنلاین می شوند و خیلی سریع پیام ارسال می کنند و در کمترین زمان، پاسخ می گیرند، جذابیتی دارد که در هیچ یک از وسایل ارتباطاتی قدیمی این ویژگی وجود نداشت.
روزی که وایبر و واتس آپ و امثال هم به زندگی ها وارد شدند، کمتر کسی بود که از آسیب های شبکه های این چنینی حرف به میان بیاورد. فضای تعاملی درون این شبکه ها آن قدر جذاب بود و آن قدر کارها راحت تر و کم هزینه تر پیش می رفت که کسی از عواقب احتمالی آن نمی ترسید.

در جامعه انسانی متأسفانه، انسان های زیادی هستند که به رغم تلاش و کوشش زیاد و آرمان های بلند، لذتی از زندگی نمی برند و همواره در زندگی دچار اضطراب، استرس، آشفتگی و ناکامی هستند. این درد اختصاص به فقرا و افراد سطح پایین جامعه ندارد بلکه اتفاقاً گاهی در افراد مرفه و موجه مشهود است.
در سطح جهانی تلاش های زیادی توسط متخصصین علوم مختلف صورت گرفته است تا این دردها و دغدغه ها درمان بیابد و یا حداقل کاهش یابد. لذا راه حل هایی برای درمان و راه حل هایی برای تسکین ارائه شده است اما نتیجه این تلاش ها تقریباً ناکامی و نافرجامی بوده است. یعنی نه درد انسان به خوبی تشخیص داده شده است و نه نسخه های گوناگون درمان یا حداقل تسکین قابل قبول را به دنبال داشته است.
به راستی درد انسان و جامعه انسانی چیست؟ و درمان آن چگونه تحقق می یابد؟
قرآن شریف درد انسان ها را غفلت از خدا و خدا گریزی معرفی می فرماید « و من اعرض عن ذکری فإن له معیشه ضنــــکا »« طه آیه ۱۲۴» ؛ بنابراین درد انسان بی توجهی به ندای فطرت خود و خلاف مسیر سعادت گام برداشتن است که هرچه در این مسیر پیش برود ناکامی و آشفتگی بیشتری به دست می آورد؛ اما درمان این درد بازگشت به فطرت و توجه به خدا است. لذا خداوند متعال می فرماید: الا بذکر اللــــه تطمئن القــــلوب «رعد آیه ۲۸ ».
و شاید به همین دلیل است که خداوند متعال فرموده است همه انسان ها در خسران و زیان اند به جز آنآن که اهل ایمان، عمل صالح و توصیه به حقیقت و پایداری هستند « سوره عصر».

بنابراین بر اساس آموزه های قرآنی، درد انسان غفلت از خدا و بی توجهی به ندای فطرت بوده و درمان آن یاد خداست. شاید راز آیه شریفه « واستعینوا بالصبر و الصــــلوه » بقره -آیه ۴۵، همین باشد.

کمی که گذشت، اولین زنگ خطر از درون خانه ها به صدا درآمد. فاصله ی بین اعضای خانواده بیشتر شد، دورهمی ها و تعامل در دنیای واقعی کاهش پیدا کرد و وابستگی ها به گوشی تلفن همراه و حالا تبلت همراه به عنوان یک پکیج کامل ارتباطی زیاد و زیادتر گشت.
آن وقت بود که از گوشه و کنار، زمزمه های شکایت به گوش رسید. یک مهمانی خانوادگی را تصور کنید، وقتی همه در یک اتاق بزرگ جمع اند و هیچ کس با دیگری حرف نمی زند و همه سرشان در تلفن همراهشان و یا با تبلت خود مشغول اند، یک تصویر تکراری و تکرار شونده است. تصویری تلخ و دردآور که نشان می دهد اولین آسیب این دنیای جذاب و زیبا، کم کردن روابط خانوادگی در سطوح پایین تر و فروپاشی خانواده در سطح گسترده است. آسیب شناسان دراین باره هشدارها دادند و مثل خیلی از معضل های دیگر اجتماعی، علاج واقعه به بعد از وقوع معوق شده است!
جامعه شناسان، رشد فردگرایی را اولین آسیب شبکه های ارتباطی می دانند و معتقدند که هر وسیله جدید ارتباطی که متولد شد، فردگرایی را درصدی افزایش داد. در کتب مطالعات ارتباطات، آمده که پیش از پیدایش صنعت چاپ و ایجاد کتاب به عنوان یکی از اولین راه های ارتباطی، مردم دورهم در کلیساها جمع می شدند و بلافاصله پس از چاپ انجیل، همه در خانه هایشان نشستند و هر فرد با انجیل ارتباط برقرار کرد.
این فردگرایی که تنها یکی از آسیب های شبکه های اجتماعی و موبایلی و تبلتی است، به تنهایی مشکلات زیادی را در پی داشت. سرد شدن روابط، دور شدن اعضای خانواده از هم کم رنگ شدن سنت های قدیمی مثل صله رحم و تغییر شیوه ابراز محبت، از آسیب های همین فردگرایی هستند.
در اثر همین فردگرایی، نظارت والدین بر کار فرزندانشان کمتر شده و دنیای مجازی نوجوآن که به اشتباه حریم شخصی اش تلقی می شود، بزرگ تر.
اگر درگذشته می شد از دوستان فرزند و نحوه تعاملش با آن ها فهمید چه خطراتی در کمین کودک و نوجوان است، امروز با این گوشه ی امنی که برای آن ها ایجادشده و کسی اجازه ورود به آن را ندارد، عملاً نظارت به صفر می رسد. همین عدم نظارت است که فجایع بزرگی را رقم می زند و متأسفانه خانواده ها از این فجایع در امان نیستند.
چیزی که در عمل مشاهده می کنیم، عدم توانایی کنترل بر چنین فضایی توسط خانواده هاست. تربیت ها به گونه ای شده که نوجوان حس نمی کند برای فعالیت هایش در شبکه های اجتماعی محدودیتی وجود دارد و هر محتوایی را دریافت و ارسال می کند.
تنهایی و تنها شدن، دور و بیگانه شدن از خانواده و رفتن در غاری تاریک و تودرتو، مثل موبایل و تبلت و…، آسیبی است که نمی شود از کنار آن به این راحتی ها گذشت.
می توان گفت نسل جدید، یک نسل معتاد به ابزارهای ارتباطاتی… است. وقتی یک روز گوشی را در خانه جا می گذارد تا شب حس می کند یک گم کرده دارد و در حالت بدترش، حس می کنیم یکی از اعضای بدنمان ناقص شده! با این نقص حتی چند ساعت هم کنار نمی آییم و بعد از رسیدن به گوشی و وصل شدن به اینترنت، دو برابر وقت صرف می کنند تا از خماری آن روز دربیایند!
نتایج یک پژوهش نشان می دهد که در ایران از هر صد نفر ۷۵ نفر موبایل دارند که بسیاری هم چند تا گوشی مختلف را در کنار تبلت با خود حمل می کنند؛ (که با توجه به رشد روزافزون تعداد کاربران، قطعاً این عدد بیشتر هم شده است) که از این تعداد، ۶۱ درصد مردان در صورت نبود تلفن همراه دچار اضطراب و تشویش می شوند که این عدد در بین زنان ۷۰ درصد است.
این آمار و صدها آمار دیگر نشان می دهد که زندگی دیجیتال، علاوه بر آسیب های اجتماعی، تأثیرات مخرب فردی نیز به دنبال دارد. از بیماری های جسمی مثل سردرد، گوش درد، تهوع، سرگیجه و امثال هم که بگذریم، ورود به دنیای دیجیتال بیماری های روحی را نیز افزایش داده است.
یکی از بیماری های شایعی که ابزارهای ارتباطی علی الخصوص موبایل به وجود آورده را «نوموفوبیا» است؛ که همان «بدون موبایل هراسی» نام دارد چیزی است که بدون آن که بدانیم، خیلی هایمان به آن مبتلاییم. ترس از این که روزی بدون موبایل بگذرانیم، خیلی هایمان را اذیت می کند و همین، نشان دهنده ابتلا به نوموفوبیاست. عصبی شدن و ازکارافتادن در صورت دور بودن از گوشی تلفن همراه، از نشانه های این بیماری است و متأسفانه در افراد مبتلا می بینیم که همه جا، گاه حتی در دستشویی و توالت نیز گوشی را از خود جدا نمی کنند و هر صدایی که از گوشی بلند می شود، آن ها را سراسیمه به گوشی می رساند و از آن فجیع تر آن که ثانیه به ثانیه گوشی خود را بدون دلیل چک می کنند.
افسردگی و سندرم زنگ تلفن هم علاوه بر اعتیاد و نوموفوبیا، از بیماری های شایع این دنیای عجیب وغریب مجازی است که متأسفانه در دنیا برای درمان آن ها هنوز راه حل های قطعی پیشنهاد نشده است.
اتفاقی که هرروزه هزاران بار در فضای مجازی رخ می دهد. دو نفر در این فضا، ندیده و نشناخته چنان باهم صمیمی می شوند و چنان از اوضاع واحوال هم خبردار می شوند که انگار صدسال است یکدیگر را می شناسند.
این کنار هم نشستن های وایبری و واتس آپی و تلگرامی، گاه منجر به اتفاقات ناگواری می شود. چیزی که کارشناسان روانشناسی و البته مذهبی درباره آن هشدارهای زیادی داده اند.
شکسته شدن قبح ارتباط با نامحرم در فضاهای این چنینی به سرعت شکسته می شود و همین، ابتدای بسیاری از مشکلات و انحرافات است.
اسلام نسبت به رابطه با نامحرم حساس است و آن را فقط در موارد ضروری جایز می داند: در فضای عادی قبح شکنی و حیا زدایی به این راحتی ها اتفاق نمی افتد اما در فضای مجازی به سرعت می شود وارد این فاز شد.
این کارشناس دینی می گوید: «وقتی که در قران گفته شده که “انظر الی طعامه” منظور فقط غذایی نیست که برای جسم تهیه می کنیم. می خواهد به مؤمنین هشدار بدهد که چه غذایی برای روحتان آماده می کنید؟ آیا این غذای روح بسترساز گناه است؟ اگر به ماجرا این طور نگاه کنیم، مراقبتمان در این حوزه بیشتر خواهد شد.
ارتباط بد نیست. بشر همواره در طول تاریخ به دنبال برقراری ارتباط و راحت تر کردن آن بوده است. فنّاوری های ارتباطی هم تنها و تنها با همین هدف پا به عرصه می گذارند. این که در کسری از ثانیه و بدون هزینه های گزاف بتوانی با یکی از اعضای خانواده و یا دوستت که آن طرف دنیاست ارتباط بگیری و از حالش باخبر شوی، چیزی نیست که بتوان از آن چشم پوشید.
اطلاع رسانی سریع، به اشتراک گذاری مطالب ارزشمند دینی و تربیتی، ارتباط راحت و همزمان بین چند نفر در یک گروه که هدف مشترکی را دنبال می کنند و هزار فایده دیگر موجب می شود تا نتوانیم به کل این ابزارها را مضر بدانیم و از آن ها دست بکشیم. تنها نکته قابل توجه دراین بین، استفاده درست از این چاقوی تیز است!
تاریخ رشد رسانه ها در غرب نشان می دهد که بین هر فنّاوری قدیمی و جدید، فاصله ای معقول وجود داشته است که این فاصله سبب شده تا مردم آمادگی مواجهه با آن فنّاوری را پیدا کنند.
در کشور ما، هر چه پیش تر رفتیم، از صنعت چاپ تا الآن، فاصله با غرب کمتر شده و استفاده از فنّاوری با سرعت بیشتری صورت می گیرد؛ چنانچه هم اکنون، استفاده ما از فنّاوری هایی که در غرب رواج دارد فاصله ای چندماهه دارد و یا به همزمانی رسیده است.
همین امر باعث شده تا فرهنگ همراه با فنّاوری رشد نکند و آمادگی لازم برای مواجهه را برای کاربران ایجاد نکند.
درست است که این اتفاق افتاده و پیش از جا افتادن فرهنگ استفاده، فنّاوری در اختیار ما قرارگرفته و برای این عدم اطلاعمان هزینه هایی را داده ایم، اما نمی شود بی خیال ماند و از هزینه های احتمالی بعدی جلوگیری نکرد.
شاید اگر برای درست کردن این بنای کج، سراغ پایه ها برویم و آن ها را مستحکم تر کنیم، نتایج بهتری به دست بیاید. آگاه کردن کودکان و نوجوانان و تمهید و اتخاذ تصمیماتی که موجب شود کار با این ابزارها را یاد بگیرند و آسیب های بعدی را به حداقل برسانند، مهم تر از هر چیز دیگری به نظر می رسد. اتفاقی که به راحتی خواهد افتاد.
گرایش به تلفن همراه به خاطر این است که مجموعه ای از رسانه ها در یک پکیج کوچک به نام موبایل جمع شده است و همین تجمیع موجب شده تا ما دیدی کلان به این موجود چند گرمی داشته باشیم و فکر کنیم اگر روزی این «مخدر» چند گرمی در دست هایمان نباشد، نقصی غیرقابل جبران به وجود آمده است.
تغییر این دیدگاه، هم به عهده خود ما و هم وظیفه ی نهادهای فرهنگی تأثیرگذار است که برای این مهم، آموزش شیوه صحیح استفاده از ابزار ارتباطی و آگاهی از مخاطرات آن ضرورتی استراتژیک است.
همرسانی کنید:

طراحی و پیاده سازی توسط: بیدسان