به گزارش پایگاه اطلاع رسانی لنگرخبر به نقل از پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس، دنیای عجیبی ست؛ خوابیدنْ روی سنگ و خاک، با تو/ خوابِ پُر زِ آرامش، بامن/  نبرد تن به تن، با تو/ آرامشِ خیال، با من/ شهادت از برایِ تو؛ خجالت از برایِ من .. هر بار که می خواهم از شهدای حرم بنویسم، این ابیات در ذهنم مرور می شوند.

شهدای حرم درست در سال هایی که شاید گمانه زنی های برخی از این می گفت که راه دوره فرهنگ شهادت طلبی به پایان رسیده! شهادت بسته شده! و اینگونه شهیدان را اسطوره هایی دست نیافتنی و تکرار نشدنی معرفی می کردند، بار دیگر رنگ و عطر شهادت طلبی را در فضای  ایران اسلامی طنین انداز کردند.

شهدایی که بنابر فرموده مقام معظم رهبری، امتیازاتی دارند که آنها را نسبت به سایر شهدا متمایز می کند «یکـی ایـن اسـت کـه اینهـا از حریـم اهل بیـت در عـراق و سـوریه دفـاع کردنـد و در ایـن راه بـه شـهادت رسـیدند...امتیـاز دوم ایـن شـهدای شـما ایـن اسـت کـه اینهـا رفتنـد بـا دشـمنی مبـارزه کردنـد کـه اگـر اینهـا مبـارزه نمی کردنـد ایـن دشـمن می آمـد داخـل کشـور... اگـر جلویش گرفتـه نمی شـد مـا باید اینجـا در کرمانشاه و همـدان و بقیه اسـتان ها بـا اینهـا می جنگیدیم و جلـوی اینهـا را می گرفتیم. در واقع ایـن شهدای عزیـز ما جـان خودشان را در راه دفاع از کشـور، ملت، دیـن، انقلاب اسلامی فـدا کردند. امتیـاز سـوم هـم این اسـت کـه اینهـا در غربـت بـه شهادت رسیدند، ایـن هـم یـک امتیـاز بزرگـی اسـت، این هـم پیش خـدای متعـال فرامـوش نمی شـود». (بیانات رهبر انقلاب در دیدار خانواده شهدای مدافع حرم)

بسیجی "حسینعلی پور ابراهیمی" از غیور مردان ایران اسلامی بود که در راه دفاع از حریم اهل بیت علیهم السلام، داوطلبانه عازم سوریه شد. وی که متولد 1350 و متأهل و پدر دو پسر به نام های مهدی و مصطفی بود، اواخر اردیبهشت ماه امسال -29 اردیبهشت- برای بار دوم عازم سوریه شد و بعد از 25 روز مبارزه با تکفیری های داعشی به فیض شهادت نائل آمد. پیکر مطهر این شهید بزرگوار 24 خرداد مصادف با ششمین روز از ماه مبارک رمضان به ایران اسلامی باز گشت و طی مراسم با شکوه و با حضور پرشور مردم و برخی مسئولین تشیع و طبق وصیت نامه اش در گلزار شهدای رست به خاک سپرده  شد.

شهید "حسینعلی پورابراهیمی" نخستین شهید مدافع حرم شهرستان آستانه اشرفیه و پانزدهمین شهید مدافع حرم استان رشت است.

سید مصطفی پورقاسم؛ داماد خانواده شهید ابراهیم پور در گفت وگو با خبرنگار طنین یاس در خصوص علاقه و عشق شهید به حضرت زینب سلام الله علیها می گوید چنان سخن می گوید که مصداق این بیت شعر است: زیبایی عشق را نشان خواهم داد/ دل را به نگار رایگان خواهم داد/در قلب من احساس پشیمانی نیست/گر زنده شوم دوباره جان خواهم داد.

اولین شهید مدافع حرم آستانه اشرقیه

وی درباره شهید "پورابراهیمی" می گوید: حسین در سال  1350 روستای درگاه (یکی از روستاهای شرق گیلان) از توابع شهرستان آستانه اشرفیه در خانواده مذهبی و کشاورز متولد شد و از رزمندگان دفاع مقدس بود که داوطلبانه راهی سوریه شد . 29 اردیبهشت سال 95 برای بار دوم به منطقه سوریه رفت و  جمعه 21 خرداد،  شهادتش  را به ما  اطلاع دادند.

شهید قبلا در جبهه های دفاع مقدس حضور داشت ولی بازهم مسیر زندگیش را به سوی جنگ و دفاع از حرم حضرت زینب (س) انتخاب کرد.

پور قاسم بیان می کند: در سفر اربعین سال 94 که با هم بودیم نمی دانم در تل زینبه چه اتفاقی افتاد که ایشان ازهم آنجا تصمیم جدی خود را گرفتند و داوطلبانه برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) راهی شدند.

 وقتی از کربلا آمد بحث رفتن به سوریه را پی گیر شد و حتی آموزش های نظامی را در همین زمینه دید. در صورتی که خودش نیروی بسیجی بود و سالیان سال به عنوان رزمنده در جبهه جنگ حضور شد و جانباز جبهه های 8 سال دفاع مقدس بود.

حسینعلی بار اول دو ماه سوریه بود و مجدد که آمد بعد از مدت کوتاهی با شنیدن خبر شهادت  دو تن از همرزمانش به ویژه شهید «سید مسافر» که سابقه دوستی صمیمانه ای با وی داشت نتوانست ماندن را طاقت بیاورد و مجدد عازم سوریه شد.

اینجا جای من است!

پورقاسم  می گوید: به نظر من شهادت برای شهید" پورابراهیمی" مسجل و مشیعت الهی بود که در دومین اعزامش به سوریه اتفاق افتاد چرا که  آنقدر آماده شهادت شده بود که خودش از قبل؛ محل تدفینش را به همسرش نشان داده بود.

همسر شهید یک روز به ما گفت: نصف شبی همراه با حسینعلی گلزار شهدای رشت و بالای سر قبر شهید "سیدمسافر رفتیم". حسین از این شهید که همرزمش بود خیلی تعریف کرد و برگشت به من وصیت کرد:« وقتی شهید شدم من را در همین جایی که ایستاده ام دفن کنید.» که انگار همسرش به شوخی به حسینعلی می گه  تا تو شهید بشوی، اینجا پر می شود. اما شهید  با جدیت به او می گوید: « اینجا جای من است!»

لحظه ای از خادمی بودن در بسیج دست نکشید

وی در ادامه با تأکید براینکه شهید "پورابراهیمی" عضو بسیج مسجد صاحب الزمان روستای درگاه بود و از بچگی در همان محله بزرگ شده بود، به دوستان شهید اشاره می کند و می افزاید: حسین با بچه های "مسجد ابوذر کرد محله" که  از زمان انقلاب تا کنون نقش فعالی در انقلاب اسلامی و دفاع از مهین  داشته و  48 شهید تقدیم انقلاب و اسلام کرده اند در ارتباط بود و فعالیت های فرهنگی بسیاری در این مسجد انجام می دادند.

داماد خانواده شهید "پورابراهیمی" ادامه می دهد: حسین در سن 14 سالگی درست در عنفوان نوجوانی در جبهه های دفاع مقدس حضور داشته و در عملیات های زیادی به عنوان تخریب چی شرکت کرده بود و بعد از آن نیز به عنوان خادم بسیج مسجد محل خدمت می کرد به طوری که حتی در 8 سالی که برای انجام مأموریت کاری ساکن تهران بود و چه بعد از ساکن شدن در رشت لحظه ای از خادمی و فعالیت در بسیج دست نکشید.

حسین دیگر ماندنی نیست

پور قاسم بیان می کند:  برای بار دوم که حسین می خواست به سوریه اعزام شود تمام بچه های محله و دوستان که او را می شناختند و خلق و خوی حسنه او را می دیدند، اذعان داشتند  که حسین دیگر ماندنی نیست! چون  روحیه اش خیلی تغییر کرده بود، گذشته از آن حسین انسان بسیار ملایم و خانواده دوست  و خوش برخوردی بود.

 وی با تأکید براینکه ردای شهادت بر تن کسانی زیبنده است که لایق آن باشند می گوید: رشادت و پاکدامنی و خدمت کردن به مردم در ذاتش بود. این حرف ها را که اگرمی زنم نه اینکه حالا بگوییم  چو ن شهید دیگر در میان ما نیست داریم از او تعریف می کنیم نه! بلکه حسین واقعا در اعتقادات دینی و اخلاقی خود بسیار قوی بودند که قابل توصیف و بیان روی کاغذ نیست.

فرصت جهاد پیش افتاده چرا استفاده نکنیم

داماد خانواده شهید مدافع حرم ادامه می دهند: وقتی که بار اول به سوریه اعزام شد و دلایل رفتنش به سوریه  را پرسیدم ، دیدم انتخاب شهید یک انتخاب معنوی بوده است.

وی می افزاید: چون شهید  برادر خانمم  هستند، رابطه ای بسیار دوستانه با هم داشتیم در خصوص رفتنش به سوریه گفت: حضور در سوریه را به علت مسایل سیاسی و اجتماعی مملکت یک ضرورت فرض می کنم و گذشته از آن که رفتن به سوریه یک تکلیف است اگر چه علنی نشده است اما به فرمایشات مقام معظم رهبری به نوعی حضور در جنگ با دشمنان سوریه واجب است که پیگیری شود.

از دلایل دیگر رفتن  شهید به سوریه این بود که حالا فرصت جهاد پیش آماده  است چرا از آن استفاده نکنیم!  اگر در این مسیر به درجه  شهادت برسیم  چه بهتر ولی حتی اگر به درجه جانبازی هم نایل شویم باز هم در این فرصت جهادی که خدا به ما داده است پیروزیم و با رفتن خود به عنوان مدافع حرم حداقل توانسته ایم  تکلیف خود را در این مسیر درست انجام دهیم.

شیهد پورابراهیمی: باید پرچم اسلام را همیشه محکم نگه داریم

سید مصطفی پورقاسم ادامه می دهد: شهید همیشه می گفت چرا باید منتظر بمانیم تا دیگران پرچم اسلام بردارند و ما برویم زیر آن پرچم چه خوب است ما زودتر از دیگران اقدام بکنیم و در واقع خومان طلیعه دار این عرصه  باشیم.

حتی جالب تر از آن وقتی که شهید برای بار دوم می خواست به سوریه اعزام شود  من به او گفتم تو یکبار رفتی و تکلیف خود را انجام دادید دیگر برای چه می روی ؟ به من پاسخ داد: باید پرچم اسلام را همیشه محکم نگه داریم.

وی در ادامه با اشاره صبحت های سردار سلیمانی گفت : اغلب بچه های جنگ دفاع مقدس و بچه های که در مدافع حر م شهید می شوند در واقع این ها از قبل به عنوان شهید انتخاب شده اند که قسمت هر کسی نیست. واقعا در حسین نیز همین اتفاق افتاده بود و او از قبل شهید شده بود. در ذهنیت همه  شهید شدن حسین مسجل شده بود که حسین اگر این دفعه به سوریه برود دیگر برگشتی در کار نیست.

پرواز در ماه رمضان

برادر خانم شهید مدافع حرم "پورابراهیمی" در مورد نحوه به شهادت رسیدن حسین می گوید:  حسن در سوریه فرمانده یکی از گردان های مستقر در حلب  بودند و در درگیری با نیروهای داعش در شهر حلب روستای «الحمره» به دلیل جراحت وارد شده به شهادت رسید.

بسیاری از دوستان شهید که در این مقعر بودند مجروح می شوند حتی حسینعلی هم به شدت از ناحیه پشت و سر و گردن مجروع می شود و 3 روز در حلب در کما بوده است که ظاهرا برگشت یا انتقال وی امکان نداشته است. شب جمعه 20 خردادماه به درجه رفیع شهادت می می شود و  از طریق همرزمانش به ما اطلاع دادند.

وی با ذکر اینکه شهید از جانبازان بیست درصد جنگ تحمیلی بود ادامه می دهد: حسین ۱۹ ماه در جبهه ها ی دفاع مقدس سابقه حضور داشت و زمانی که در فعالیت های دولتی نیز ماموریت داشتند باز هم برای بار چندم به درجه جانبازی نایل شده بودند.

زندگی عاشقانه ای چون شهید بابایی

داماد خانواده شهید پورابراهیمی، با اشاره به اینکه حسین و همسرش عاشقانه با هم زندگی کردند، می افزاید: من استاد جامعه شناس دانشگاه هستم یک درس تحت عنوان جامعه شناسی خانواده، تدریس می کنم از نکات مهم این واحددرسی پرداختن به انواع ازدواج ها ست،  می توانم بگویم که امروز کمتر ازدواجی داریم که بر پایه و اساس عشق حقیقی صورت گرفته باشد. بنده وقتی که به ازدواج حسین می پردازم واقعا خود به خود سریال شوق پرواز در ذهنم تداعی می شد حالا نمی خواهم بگویم؛ زندگی عاشقانه حسین و همسرش کپی زندگی شهید بابایی و همسرش است ولی واقعا در مدت زمانی که با هم بودند، عاشقانه زندگی کردند و رابطه شان فراتر از امر ازدواج بود یعنی در آن رابطه عمق داشتند که بعد از شنیدن خبر شهادت حسین همسر و فرزندانشان در خلوت تنهایی خودشان اشک می ریزند اما آن صبر جمیلی که خداوند عنایت می کند به وضوع در این خانواده مشاهده می شود.

همرسانی کنید:
برچسب‎ها : حلب محلات

طراحی و پیاده سازی توسط: بیدسان