از عشق که می گویی ، از گل سرخ یاد کن ، از شنگرف شگفت ، که چمن راو باغ را ، به رنگبارانی ازلی نشاند وگذشت.
از دریا یاد کن ، که آبی ی بلند را ، آینه در آینه، گهر بار ، به کرانه رساند و بی کرانه ماند.
از عشق که می گویی ، از دلی یاد کن ، که تشنه کام ، گام به گام ، آهوی نفس ها را ، به قربانگاه بادیه هایی برد ،
که خورشید جان فروز شان ، گزیده ترین فدیه را، به طلب می خواند.
آری عشق ، هماره ، قربانی می خواهد،که عیار اخلاص را ، جز به این طریق ،نمی توان سنجید ، و جز از این راه ،
نمی توان به ژرفا ژرف ایمان رسید. آنجا که دل و دست و دیده و دنیا ، به پیوندی جدا نا پذیر و ابدی می رسند.
آنجا که هر چه می بینی و هر چه می گویی ، محبوب است و حب رسیدن به بارگاه با شکوه او
آنجا که ، جان و جا ه و مال و مقام و دنیا و عقبا ، و هرچه که هست و نیست ، فدای جلوه ای از جمال آن یگانه یار ، نمایی !
آنجا ، و آن لحظه ،آن مکان و زمان مقدسی ست ، که عید عاشقان ، چونان طلوعی سبز وخجسته ، فرا می دمد ...
فرا رسیدن عید قربان ، عید ایمان وعشق خدایی ، مبارکباد.
سیدرضا سیددانش- فعال فرهنگی و رسانه ای